سرویس دینواندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: کتاب «اندرز به فقیه» تازهترین پژوهش سیدمصطفی محققداماد در قلمرو تاریخ فقه، تربیت دینی و اخلاق علمی است؛ اثری که هم از حیث محتوایی و هم از نظر ساختار، جایگاهی ممتاز در سنت اندرزنامهنویسی اسلامی دارد و حلقهای مهم در فهم سیر تطور اندیشه فقهی در دوره میانی اسلام به شمار میآید. این مجتهد، فیلسوف و حقوقدان عضو پیوسته و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران، نیز عضو هیئت امنای فرهنگستانهای کشور، دانشگاه شهید مطهری و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، در این کتاب به بازخوانی، تحلیل و بسط یکی از ارزشمندترین اسناد تربیت علمی شیعه، وصیتنامه مشهور علامه حلی خطاب به فرزندش فخرالمحققین پرداخته است، سندی که در پایان کتاب «قواعد الاحکام درج شده» و پیش از این، کمتر بهصورت جامع و تحلیلی بررسی شده بود. «نظریه ممنوعیت سوء استفاده از حق»، «مکاتب تفسیری در فقه امامیه» و «حکمت و دیانت» از تازهترین آثار این استاد ممتاز حوزه و دانشگاه است.

کتاب از یک پیشگفتار، دو باب اصلی و دو پیوست تشکیل شده است. باب نخست شامل مباحث مقدماتی درباره وصیت و اقسام آن، نمونهای از وصایای پیشوایان دین، نمونهای از وصایای حکیمان، نمونهای از وصیت ادیبان حکیم، و نمونهای از وصیت سیاستمداران است. نویسنده این باب را بهمثابه بستری برای ورود به متن اصلی وصیت علامه حلی طراحی کرده تا خواننده بتواند جایگاه اندرزنامهها را در سنت حکمی و دینی بهخوبی بشناسد. باب دوم به متن وصیتنامه و شرح تفصیلی آن اختصاص دارد؛ بخشی که در واقع ستون فقرات کتاب را میسازد و ارزش اصلی کتاب بر آن استوار است.
محققداماد در مقدمه کتاب تصریح میکند که انگیزه او از نگارش این اثر، تنها تحلیل یک متن تاریخی نیست، بلکه بازخوانی نوعی رابطه انسانی، اخلاقی و معرفتی است که در سنت آموزشی گذشته وجود داشته است. او وصیت علامه حلی را نمونهای ممتاز از پیوند اخلاق، دانش و تربیت میداند، که در آن، یک فقیه بلندمرتبه نهفقط به فرزند خود، بلکه به شاگردی ارشد و وارث علمی خود اندرز میدهد.
کتاب با روایتی خاطرهمحور از سال ۱۳۴۷ آغاز میشود؛ روزی که نویسنده، پدرش آیتالله سیدمحمد محققداماد، از استادان برجسته فقه و اصول را از دست داد. محققداماد در مراسم انتظار برای آماده شدن محل دفن پدر، از شیخ مرتضی حائرییزدی، وصیت علامه حلی به فرزندش فخرالمحققین را درک میکند که در آخر کتاب «قواعد الاحکام» ضبط شده است. اینجاست که نویسنده با روایتی عاطفی اما متین، پیوندی میان تجربه شخصی و سنت علمی ایجاد مینماید و نشان میدهد که اندرزنامهها در فضای علمی شیعه چگونه در متن زندگی روحانیان جریان داشتهاند.
محققداماد تأکید میکند که استادش، شیخ مرتضی حائرییزدی، خود نمونه روشنی از عمل به توصیههای علامه حلی بوده است. او نقل میکند که استادش از ذکر نام پدر خود (مؤسس حوزه علمیه قم) جز در موارد ضرورت یا نقد علمی خودداری میکرد. این نکته دقیقاً همان چیزی است که علامه حلی در وصیت به فرزندش توصیه کرده بود.
بررسی وصیتنامه بدون شناخت جایگاه علمی دو شخصیت اصلی امکانپذیر نیست. محققداماد با نگاهی منظم و تاریخی ابتدا منزلت علمی و معنوی علامه حلی را معرفی میکند؛ فقیهی بزرگ که در فقه، اصول، فلسفه و کلام دستی توانا داشت و بهحق یکی از بنیانگذاران دستگاه فقاهت متأخر شیعه به شمار میرود. او از منظر تربیتی نیز چهرهای ممتاز بود، چنان که فرزندش فخرالمحققین در توصیف او از تعبیر «الموید بالنفس القدسیه و الاخلاق النبویه» استفاده میکند.
از سوی دیگر، فخرالمحققین تنها یک فرزند نیست؛ بلکه فقیهی در حد اجتهاد کامل است که پدرش او را چنان شایسته میدانست که اختیار اصلاح و تکمیل آثار خود را به وی سپرده بود. نویسنده نمونههایی از این اصلاحات را نقل میکند؛ مانند تغییر واژه «موسر» به «معسر» در متن «ارشاد الاذهان» که فخرالمحققین با اجازه پدر انجام داده است. این اذن عام، نشانه اعتماد مطلق علامه به توانایی اجتهادی پسرش است و جایگاه علمی او را روشن میسازد.

مولف در اینجا، در یک سو، جایگاه علامه حلی، اندرزدهنده را نزد فرزند، سمت استادی، بلکه بالاتر از آن، مرشد معنوی، تربیتی و سلوک عرفانی دانسته، از سوی دیگر مقام فرزند، اندرزگیرنده را فقیهی دانسته که به مراتب سیر و سلوک و تعالی نفسانی وقوف دارد و بهیقین، عامل به آن است.
آنچه کتاب «اندرز به فقیه» را ارزشمند میسازد، صرفاً نقل متن وصیت یا شرح لغوی آن نیست؛ بلکه تحلیل دقیق محققداماد از عمق معرفتی این وصیت است. نویسنده نشان میدهد که وصیتنامه علامه حلی نهفقط مجموعهای از توصیههای اخلاقی است، بلکه حاصل تجربه یک عمر سلوک علمی، معنوی و اجتماعی است.
محققداماد در بخشی از کتاب، وارد تبیین مباحث فلسفی و عرفانی وصیتنامه میشود. او قطعهای مهم از حاشیهنویسی فخرالمحققین را نقل میکند که در آن مراتب عقل نظری و عملی توضیح داده شدهاند. این قطعه چنان دقیق و ساختارمند است که نویسنده آن را با مباحث ملاصدرا در کتاب «الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه» مقایسه میکند. تفاوتهای میان دیدگاه فخرالمحققین و ملاصدرا نیز بهروشنی تحلیل شده است. این بخش از کتاب نشان میدهد که وصیتنامه یک متن ساده پدرانه نیست؛ بلکه سندی است که در مرحلهای بالا از اندیشه فلسفی و عرفانی نوشته شده و بیانگر آمیزش فقه و اخلاق و حکمت در سنت شیعی است.
محققداماد در بخشهای مختلف کتاب نشان میدهد که شکلگیری این وصیت در بستری عمیق از رابطه استاد و شاگرد صورت گرفته است. فخرالمحققین خود در آغاز کتاب «قواعد الاحکام» مینویسد که این اثر بنا به درخواست او و پس از سالها شاگردی نزد پدر نوشته شده است. این نکته اهمیت اساسی دارد و نشان میدهد که وصیتنامه خطاب به شاگردی است که مسیر تربیتی را بهدرستی پیموده و اکنون وارث علمی استاد خود شده است. از اینرو آموزههای وصیتنامه دربرگیرنده عناصر اخلاق حرفهای، روششناسی فقهی، دقتهای معرفتشناختی و حتی آداب رفتاری است. محققداماد در شرح خود میکوشد نشان دهد که چگونه این توصیهها، شاکله یک «فقیه کامل» را تعریف میکنند.
چنانکه آمد، وصیت علامه حلی به فرزند فقیهش فخرالمحققین، همچنین شرح متن وصیت علامه حلی، رابطه فیزیک و متافیزیک و نهایتاً کلمات حضرت مولا علی (ع) در سه اثر تاریخی، پایانبخش این کتاب هستند.
خلاصه آنکه، «اندرز به فقیه» از منظر پژوهشی اثری میانرشتهای است که در تلاقی فقه، تاریخ، فلسفه و عرفان قرار میگیرد. این ویژگی، آن را برای پژوهشگران تاریخ اندیشه اسلامی، دانشجویان حوزههای علوم دینی و حتی علاقهمندان به اخلاق حرفهای جذاب میسازد.
«اندرز به فقیه» در ۴۶۲ صفحه بههمت نشر سخن و با همکاری مرکز نشر علوم اسلامی منتشر شده است.
نظر شما