سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه بهرامی: در هفتهای که به نام کتاب نامگذاری شده است، فرصتی دوباره برای بازنگری در نسبت جامعه با کتاب پیش روی ما قرار میگیرد. این مناسبت، فراتر از جشنها و شعارها، زمانی مناسب برای پرسش از جایگاه کتاب در زندگی روزمره و تحلیل وضعیت نویسندگان در جامعه امروز به شمار میآید.
غلامحسین هرندیزاده، نویسنده و روزنامهنگار اصفهانی، معتقد است ادبیات همچنان نقشی مهم و اثرگذار در شکلدهی به ذهنیت جامعه دارد. او بر این باور است که هر جامعهای که به دنبال پیشرفت علمی، صنعتی و فرهنگی باشد، ناچار است به ادبیات و پرورش تخیل و خلاقیت توجه نشان دهد؛ زیرا بسیاری از دستاوردهای انسانی بر همین بنیانها استوار شدهاند.
به گفته این نویسنده، ادبیات نه تنها بازتابدهنده ارزشها و بحرانهای اجتماعی است، بلکه ابزاری برای شکلدهی به هویت فرهنگی و اخلاقی ملتها نیز محسوب میشود.
با وجود این اهمیت، وضعیت عملی و ملموس کتاب و نویسنده در اصفهان همچنان با چالشهایی روبهروست. هرندیزاده به نبود تریبونهای مناسب در اصفهان برای دیده شدن نویسندگان اشاره میکند و بر این باور است که فعالیت حرفهای در ادبیات سود مالی قابل توجهی ندارد. بسیاری از نویسندگان، با وجود استعداد و انگیزه فردی، به دلیل نبود بازخورد مناسب و محدودیتهای اجتماعی، گاه دچار دلزدگی میشوند. او برگزاری جشنوارهها و برنامههای معرفی آثار را حداقل راهی برای دیده شدن این فعالان حرفهای میداند.
تغییر سبک زندگی و افول مطالعه؛ نقش عوامل اجتماعی و تکنولوژیک
هرندیزاده در ادامه، عوامل اجتماعی و تکنولوژیک را نیز در کاهش سرانه مطالعه اثرگذار میداند. از نگاه او، شبکههای اجتماعی، تغییر سبک زندگی، کاهش تمرکز و جذابیت کمتر کتاب در مقایسه با سرگرمیهای سریع و متنوع امروز، از دلایل کاهش رویآوری مردم به مطالعه است.
او با تأکید بر اینکه هیچ لذتی با مطالعه قابل مقایسه نیست، معتقد است دسترسی به کتابهای خواندنی یا حضور در جمعهای اهل مطالعه، احساس خوشبختی و رضایت در افراد ایجاد میکند.
در همین زمینه، آزاده ماهآورپور، نویسنده نگاهی انتقادیتر به وضعیت نشر و مطالعه در استان دارد. او هفته کتاب را فرصتی برای یادآوری اهمیت کتاب میداند، اما تأکید میکند که این مناسبت به تنهایی برای احیای فرهنگ مطالعه کافی نیست.
به باور او، هر کتاب دریچهای به جهانهای تازه است و جامعهای که این دریچهها را نادیده بگیرد، فرصتهای گسترده رشد فکری و فرهنگی را از دست میدهد.
این نویسنده نقش ناشران و کتابفروشیها را در وضعیت کنونی آسیبزا میداند و معتقد است نگاه صرفاً بازاری و انتخابهای سلیقهای، فرهنگ مطالعه را تحت تأثیر قرار داده است.
او به این موضوع اشاره میکند که نویسندگانی که حاضر به پذیرش شرایط ناعادلانه بازار نیستند، ناچارند آثار خود را به صورت محدود چاپ کنند تا از گرفتار شدن در بازار سطحی و سوداگرانه نشر در امان بمانند.
به باور ماهآورپور، مخاطب امروز کمحوصلهتر از نسلهای گذشته است و به متنهایی کوتاه، سریع و جذاب تمایل دارد؛ موضوعی که او از آن با عنوان ادبیات کپسولی یاد میکند.
او بر این باور است که نویسنده مدرن ناچار است با حذف اضافات و موجزنویسی، اثر خود را با ذائقه مخاطب هماهنگ کند.
این نویسنده معتقد است پیوند مردم با کتاب زمانی دوباره شکل میگیرد که مطالعه بخشی از زندگی روزمره شود؛ همانگونه که استمرار در ورزش سبب سلامت جسم و روان میشود.
او برگزاری دورهمیهای داستانخوانی، راهاندازی کافهکتابهای فعال و کاهش هزینههای چاپ و نشر را از راهکارهای مؤثر برای زنده نگه داشتن این پیوند معرفی میکند.
کمبود انگیزه اجتماعی؛ حلقه مفقوده بازگشت به کتاب
سمیه سمساریلر، نویسنده و منتقد ادبی، از زاویهای تحلیلی به وضعیت مطالعه در اصفهان مینگرد. او معتقد است کاهش مطالعه در مردم ریشه اصلی در مسائل اقتصادی یا فشارهای روزمره ندارد، بلکه از کمبود انگیزه و محرکهای فرهنگی در جامعهای ناشی میشود که سالها با بحرانهای پیدرپی و احساس افسردگی جمعی مواجه بوده است.
سمساریلر تأکید میکند که حتی اندک علاقهمندان به کتاب نیز از همین پیوند دیرینه با کلمه نیرو میگیرند و در برابر مشکلات، به متن و داستان پناه میبرند.
او یادآور میشود که کتاب نباید صرفاً به شکل کالای فرهنگی دیده شود، بلکه کلمه و روایت، در سادهترین شکل خود، توانایی غنا بخشیدن به زندگی را دارد.
به باور این منتقد ادبی، حلقههای ادبی و جریانهای نقد در اصفهان کمرنگ شدهاند؛ زیرا انگیزه، امید و محرکهای فرهنگی لازم برای حرکت جمعی وجود ندارد.
سمساریلر هشدار میدهد که هیچ نهاد فرهنگی به تنهایی قادر به بهبود وضعیت مطالعه نیست، مگر اینکه جامعه ثبات و آرامشی بنیادی پیدا کند و فرهنگ مطالعه به عنوان ستون سلامت فکری شهروندان شناخته شود.
سه دیدگاه برای یک واقعیت مشترک؛ کتاب هنوز زنده است
هرچند زاویه نگاه هرندیزاده، ماهآورپور و سمساریلر با یکدیگر تفاوتهایی دارد، اما هر سه تصویری واقعی و مبتنی بر تجربه از وضعیت کتاب و مطالعه در اصفهان ارائه میکنند. هرندیزاده بر نقش ادبیات در رشد فردی و اجتماعی تأکید دارد، ماهآورپور به نقش آسیبزا و بازاری برخی ناشران و کتابفروشیها اشاره میکند و سمساریلر ضرورت انگیزه و محرکهای اجتماعی را برای احیای مطالعه یادآور میشود.
وجه مشترک میان این سه دیدگاه این است که کتاب هنوز میتواند در شکلدهی به فرهنگ، ذهنیت و هویت اجتماعی نقشآفرینی کند؛ به شرط آنکه همت جمعی، برنامهریزی پایدار و حمایت واقعی از نویسندگان و فعالان فرهنگی وجود داشته باشد.
با این حال، چالشها همچنان پابرجا هستند. کاهش تمرکز و حوصله مخاطب، سرعت زندگی روزمره، رقابت با سرگرمیهای دیجیتال و کمبود فضاهای فرهنگی فعال، همچنان تهدیدی برای کتاب و نویسنده محسوب میشوند. در چنین شرایطی، تقویت کافهکتابهای فعال، برگزاری دورهمیهای ادبی، کاهش هزینههای چاپ و نشر و برپایی جشنوارههای معرفی آثار میتواند گامی مؤثر در احیای پیوند جامعه با کتاب باشد. همچنین، بازنگری در رویکرد رسانهها و نهادهای آموزشی برای جذابتر کردن مطالعه و نزدیک کردن آن به زندگی روزمره مخاطبان ضروری به نظر میرسد.
هفته کتاب، با همه محدودیتهای خود، فرصتی است برای یادآوری نقش کتاب در زندگی فردی و اجتماعی. این مناسبت، اگر با برنامههای عملی همراه شود، میتواند زمینهساز حرکتی تازه برای بازسازی فرهنگ مطالعه و تقویت جایگاه نویسندگان حرفهای در اصفهان و ایران باشد. کتاب، همانگونه که هر سه نویسنده تأکید میکنند، ابزاری قدرتمند برای شکلدهی ذهن، تقویت هویت فرهنگی و ایجاد آگاهی اجتماعی است؛ اما تحقق این اهداف نیازمند عبور از شعار و فراهمسازی بستر واقعی برای رشد ادبیات و علاقهمندان به کتاب است.
نظر شما