جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۹
چرا ادبیات دفاع مقدس از مبانی و ارزش‌هایش تهی شد؟

احمد شاکری، منتقد ادبی در واکنش به سخنان احمد دهقان، نویسنده در مصاحبه با ایبنا متنی را نوشته و ارسال کرده است.

سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احمد شاکری، منتقد ادبی: مصاحبه‌ای با عنوان «چرا جنگی که آن گونه بود، این‌گونه ثبت شد؟ / ادبیات ما دیگر زایش ندارد» در ۲۱ ابان ماه ۱۴۰۴، توسط خبرگزاری کتاب (ایبنا) منتشر شد. در این مصاحبه خبرنگار این خبرگزاری (خانم ماهرخ ابراهیم‌پور) با نویسنده ادبیات جنگ، احمد دهقان به گفت‌وگو نشست.

در این مصاحبه اقای احمد دهقان با مروری بر ادبیات مستندنگاری و داستانی جنگ (دفاع مقدس)، به موضوعاتی چون ادبیات گلخانه‌ای، کلیشه‌گرایی و شعارزدگی ادبیات، الگوبرداری سیاست‌های فرهنگی کشور از شوروری سابق، تمامیت خواهی برخی نهادها در حوزه ادبیات، شکست ادبیات آرمان‌خواه در جذب و اقناع مخاطب جدی ادبیات، خطر حذف‌شدگی ادبیات مستقل، لزوم دفاع از جریان اصیل ادبیات در مقابل جریان‌های بدلی، فقدان زایش در ادبیات سلطه‌گر، لزوم توجه به ادبیات انسانی به عنوان عامل ماندگاری ادبیات، پرداخته است. این مصاحبه نیمه تفصیلی (۴۰۰۰ کلمه‌ای) مجالی برای طرح پرسش‌های مختلف بوده و مصاحبه شونده گه‌گاه به تجربیات و مشاهدات خود از ادبیات استناد جسته است.

نگارنده در طول دو دهه گذشته به فراخور به نقد اثار و اندیشه موجود در پساپشت اثار، مواضع و اظهارات ایشان و همفکرانشان در ضمن نقدهای مستقل و اثار پژوهشی ۱ با کلید واژه «ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس» پرداخته است.

آنچه در مصاحبه اخیر اقای دهقان امده البته سخنی تازه و ناگفته نیست. تکرار گاه به گاه ادعاهای این طیف، خاصه در میدان‌داری غیر علمی برخی رسانه‌ها، غفلت تاریخی برخی مخاطبان و نویسندگان جوان، تلقی صحت گفتارها و گمان بی‌پاسخ ماندگی انها را تقویت می کند. این، نگارنده را بر ان داشت تا به اجمال، درنگ‌هایی را درباره برخی موضوعات مطروحه در این مصاحبه متذکر شود. پیشاپیش، نگارنده امادگی خود را برای مناظره در موضوع ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس با آقای احمد دهقان در خبرگزاری ایبنا اعلام می‌کند.

  1. عمل برخی خبرگزاری‌ها در دامن زدن به گزاره‌های شبه علمی از دیرباز مسبوق به سابقه است. روندی که می‌توان ان را غیر حرفه ای، غیر علمی و صرفاً ژورنالیستی دانست. خبرنگار خبرگزاری کتاب در مصاحبه مورد بحث، نه ورود علمی به موضوع تخصصی ادبیات داستانی جنگ داشته و نه موضِع انتقادی درباره گفته‌های مصاحبه شونده دارد. این مصاحبه در فضایی ژورنالیستی بدون طرح پرسش‌های دقیق، بدون دقت نظر و واکاوی پاسخ‌ها، بدون صحت‌سنجی ادعاها، بدون نقل آراء مخالف مصاحبه شونده، بدون هدایت علمی مصاحبه و تقویت جنبه اقناعی ان، بدون درخواست هیچ مستند علمی درباره گفته‌های مصاحبه شونده، بدون احاطه بر مسایل ادبیات دفاع مقدس و بدون آشنایی با جریان‌های موجود در این گونه پیش رفته است. سخنانی که اقای دهقان در این مصاحبه بیان کرده سال‌ها قبل بارها از سوی ایشان شنیده شده است. مسولیت حرفه‌ای خبرگزاری ایجاد محملی برای گفتگوی علمی و نه تکرار بیانیه‌های اعتراضی یک طرفه و اتهام‌پراکنی درباره کنشگران ادبیات است. گرچه إصرار بر طرح دوگانه‌های مشهوری چون (ادبیات حماسی - ادبیات شعاری) یا (ادبیات مستقل - ادبیات وابسته) و جانبداری از نویسندگانی چون قاضی ربیحاوی و اسماعیل فصیح توسط خبرنگار ایبنا به روشنی گویای موضع همدلانه او با مصاحبه شونده است.

  2. جریان ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس واقعیتی غیر قابل انکار، با سابقه تاریخی روشن، مولفه‌های گونه‌ای، مواضع فکری و ادبی و جمع نویسنده‌های شناخته شده است. اگر در اغاز دهه هفتاد، این جریان نوپا توسط برخی کنشگران ادبی مورد تردید واقع شده و ان را استثنایی قابل اغماض در ادبیات داستانی می‌دانستند، امروز وجود ادبیات سیاه دفاع مقدس کاملاً پیش چشم قرار دارد. با این وجود، همچنان به صورت کامل پرده‌ها از لایه های فکری این جریان فرو نیفتاده و غایتی که در ادبیات و هنر دنبال می‌کنند با ساحت‌های دیگری چون دیدگاهشان به فرهنگ و سیاست در امیخته است. تقویت این زیر جریان، معلول عواملی چند از جمله کناره‌گیری جریان نقد متعهد در مواجهه با این موضوع، مصلحت‌اندیشی در مقابل آن و عدم پژوهش درباره جوانب فکری ان است.

  3. جریان ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس که باید ان را امری مدرج دانست و مشتمل بر طیفی از اثار می‌شود، گرچه از شرایط دوران دفاع مقدس و پس از ان متاثر بوده و نتیجه تقابل ادبی جریان‌های معارض در دوره ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است، اما در معنای واقعی نه جریانی بومی که اصالتاً جریانی کاملاً وارداتی و تقلیدی است که نسبتی با آرمان‌ها و ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ندارد. این جریان که در اغاز با ایده مقابله با ادبیات کلیشه‌ای و شعاری متولد شد، خود از کلیشه‌های رایج خاصه در ادبیات جنگ جهان تبعیت کرد.
  4. ادبیات سیاه دفاع مقدس نخست به دلیل خصوصیت ترجمه‌ای و وارداتی و دیگر به واسطه فقدان متفکر، مبتنی بر سلایق، گرایش‌های ادبی و توجهات جزیی نویسندگان این جریان است و در طول تاریخ چند ده ساله گذشته پژوهشگر و نظریه پرداز شاخصی نداشته است. تا کنون هیچ کتابی از سوی نویسندگان و کنشگران طرفدار ان در تبیین و توضیح مبانی ادبی ان، به نگارش در نیامده و نظامی برای مسایل ان تدوین نشده است. بنابر این در عمق نظری، سطحی و برامده از گفتمان ژورنالیستی است. نتوانسته بایسته‌های نظری خود را توجیه کرده و به ان صورتی نظری و قابل دفاع دهد. قادر نبوده به گفتگو با جریان ادبیات متعهد وارد شده و نقدهای وارده بر خود را پاسخ دهد. انچه عمدتاً از این طیف شنیده می شود از جانب نویسندگان داستان است.

  5. گرچه در تاریخچه ادبیات داستانی دفاع مقدس، از دهه شصت، جریان روشنفکری به موضوع دفاع مقدس ورود کرده و رویکرد تحریف گر خود را در موضوع دفاع مقدس وارد ساخت، اما برخی نویسندگان که خود سابقه حضور در جبهه را داشتند - ولو با دواعی متفاوت با روشنفکران نسل پیش از انقلاب - در تیره نمایی و تحریف دفاع مقدس کوشیدند. تاثیرگذاری این طیف، از نویسندگان شبه روشنفکر بیشتر و ماندگارتر بوده است. تنها به این دلیل که این طیف خود از میدان جنگ برامده بودند و گمان می شد محق به روایت انچه دیده اند هستند. گروهی از این نویسندگان کاری که نویسندگان پیش از انقلاب اسلامی با ادبیات متعهد نمی توانستند انجام دهند را براورده ساختند.

  6. ریشه بحث تاریخی و دوگانه‌سازی‌هایی که بنیان ادبیات سیاه دفاع مقدس را می‌سازند به ادبیات دهه ۶۰ باز می‌گردد. این طیف در تصویری که از ادبیات دهه شصت ارایه می‌دهند با جریان شبه روشنفکری اشتراک‌نظرهایی دارند. می‌توان ادبیات و اصطلاح سازی‌های ادبیات سیاه دفاع مقدس در مقابل ادبیات متعهد به ارزشهای دفاع مقدس را در حداقل سیزده دوگانه صورت بندی کرد. دوگانه نخست، ادبیات مستقل در مقابل ادبیات دولتی کلید واژه‌ای است که جریان شبه‌روشنفکری بازمانده از حرکت انقلابی مردم ساخت تا برای خود پایگاه مردمی تراشیده و همچنان «بر» حاکمیت باشد. دوگانه دیگر تقابل ادبیات ایدئولوژیک و ادبیات انسانی است. ادبیات شبه روشنفکر و ادبیات سیاه در اینکه ادبیات با ایدئولوژی سازگار نیست هم‌نظر هستند. نقطه هدف این دوگانه تقابل با ارزشهای دینی و انقلابی در ادبیات دفاع مقدس است. دوگانه سوم ادبیات شعاری و غیرشعاری است. ادبیات سیاه دفاع مقدس در بکارگیری این اصطلاح نگران بیان غیرحرفه‌ای یا غیر نمایشی ارزشهای دینی و انقلابی نیست. بلکه هر گونه ظهور و بروز این ارزشها را در جهان داستان و شخصیت‌های دفاع مقدس به معنای شعارگویی دانسته و جایگزینی این ارزش‌ها با شکاکیت فکری و تردید عملی را مد نظر قرار دادند. دوگانه چهارم ادبیات کلیشه‌ای در مقابل ادبیات نواور بود. در این دوگانه، حضور شخصیت‌های قدسی، کنش های ناظر بر ایمان و باور به ارزشهای دینی و انقلابی «کلیشه» تلقی شده و هر گونه عدول از این ارزشها و نمایش تزلزل در شخصیت ها یا الوده‌سازی اندیشه و عمل انها با نفاق و ترس نواوری تلقی می‌شد. دوگانه پنجم ادبیات سفارشی و ادبیات آزاد است. نویسندگان ادبیات سیاه خود را نویسندگان آزادی می‌دانند که از جایی سفارش نگرفته و أساسا ادبیات را سفارش پذیر نمی‌دانند. در نقطه مقابل هر گونه حمایت از ادبیات متعهد به ارزشها را به معنای سفارش‌پذیری، گلخانه‌ای بودن ادبیات و ادبیات وابسته تلقی شد. دوگانه ششم، ادبیات تبلیغی در مقابل ادبیات ماندگار است. ادبیات سیاه خود را ادبیات ماندگار معرفی می‌کند و ادبیات متعهد به ارزشها را ادبیات تاریخ مصرف دار و صرفاً ادبیات دوره جنگ و ادبیات شورانگیز می داند. دوگانه هفتم ادبیات جهانی در مقابل ادبیات محدود داخلی است. در این تلقی ادبیات سیاه مدعی ادبیات جهانی است و ادبیات متعهد را به عدم فهم و خوانش توسط مخاطبان جهانی متهم می‌کند. دوگانه هشتم، ادبیات تمامیت‌خواه در مقابل ادبیات تنوع‌پذیر است. ادبیات متعهد در این تلقی متهم به تمامیت‌خواهی و عدم پذیرش رویکردهای مختلف به جنگ است. در حالی که در ادبیات سیاه دفاع مقدس هر نویسنده‌ای ازاد است رویکرد خود و در نتیجه تلقی خود را از جنگ ارایه کند. دوگانه نهم، ادبیات اسمانی (لاهوتی - قدسی) ادبیات زمینی (ناسوتی) است. داستان سیاه دفاع مقدس خود را روایت انسان‌های ناسوتی می‌داند. لذا هر گونه جنبه قدسی و الوهی انها را کتمان کرده و تنها بر جنبه‌های مادی انها تاکید می‌کند. دوگانه دهم، واقع‌گویی در مقابل واقع‌گزینی است. ادبیات سیاه دفاع مقدس خود را بیان کننده واقعیت‌هایی می‌داند که ناگفته مانده است. در نقطه مقابل ادبیات متعهد را متهم به سانسور برخی از واقعیت‌های جنگ می‌داند. دوگانه یازدهم ادبیات حماسی و ادبیات تراژیک (بی‌فرجام). ادبیات سیاه دفاع مقدس بر پایان عمل شخصیت‌ها با شکست، فرار، مرگ، اسارت، ویرانی و مهاجرت تاکید دارد. این نه تنها در باره پایان و سرنوشت عمل داستانی بلکه درباره پایان جنگ نیز لحاظ می‌شود. جنگ در دیدگاه ادبیات سیاه أساسا نمی‌تواند حماسه باشد. نمی‌تواند حامل ارزش باشد. نمی‌تواند موجب افتخار باشد. در نقطه مقابل، ادبیات متعهد به دفاع مقدس به عنوان «احدی الحسنیین» نگاه می‌کند. دوگانه دوازدهم تقابل فرماندهان – سربازان و همانندی فرمانده - سرباز است. در ادبیات سیاه دفاع مقدس به تبع ادبیات جنگ در جهان جنگ متعلق به صاحبان قدرت در دو سوی میدان است و سربازان ابزارهای این قدرت‌نمایی هستند. دوگانه سیزدهم ادبیات حق و باطل و ادبیات حق - حق یا باطل - باطل است. در ادبیات داستانی متعهد حق و باطل در دو سوی میدان قرار دارند و سویه حق در دفاع مقدس با ایران اسلامی است. در حالی که ادبیات سیاه دفاع مقدس با نمایش سربازانی که در هر دو سوی میدان کشته می‌شوند یا گرایشات شیعی یا عواطف انسانی در دو سوی میدان هر دو سوی میدان را حق دانسته و مرگ هر کدام را به تراژدی تبدیل می‌کند.

  7. دهقان در بخشی از مصاحبه‌اش ضمن تمجید از نویسندگان دوران پهلوی مدعی می‌شود: «پس از انقلاب [اسلامی] ۵۷ جریان ادبیات متوقف نشد… از یک سو نویسندگان نسل گذشته که همچنان به نوشتن ادامه دادند و از سوی دیگر نسل جدیدی از نویسندگان که وارد صحنه شدند. این هم‌زیستی میان دو نسل، اتفاقی مثبت و امیدبخش بود که به تنوع و غنای ادبیات کمک کرد.» روشن است که تعدادی از نویسندگان نسل پیش از انقلاب که متعلق به جریان مارکسیستی بوده و بخش غرب‌گرا پس از پیروزی انقلاب اسلامی کشور را ترک کرده و بخشی دیگر در کشور باقی ماندند. واقعیت غیرقابل انکار این است که این طیف عقب مانده از حرکت مردمی در مواجهه اولیه با انقلاب اسلامی عملاً ان را بایکوت کردند. تک چهره‌هایی از این طیف دست به قلم شدند و با اولین داستان‌هایی که تولید کردند دست به تحریف انقلاب و دفاع مقدس زده و بر طبل بی‌کفایتی نظام، یا متهم نمودن نظام در حمله ارتش بعث به ایران کوبیدند و مخاطب خود را به مهاجرت، عدم همراهی در جنگ و بی‌نتیجه بودن جنگ ترغیب و دلالت کردند. نمونه نویسندگان شبه روشنفکری که در دهه شصت چنین رویه‌ای را پیش گرفتند قابل شماره‌اند. منصور کوشان با «محاق» منیرو روانی‌پور با «دل فولاد» اسماعیل فصیح با «زمستان ۶۲» جعفر مدرس صادقی با «سفر کسرا» جواد مجابی با «شب ملخ» ربیحاوی با «خاطرات سرباز». حال باید دید مراد از هم زیستی نویسندگان دگراندیش با نویسندگان نسل جدید (نسل انقلاب اسلامی) ایا به معنای پذیرش دیدگاه انها یا ارزشهای انها بوده است؟ ایا بدین معنی بوده که هر دو دیدگاه روایت مشابهی از دفاع مقدس ارایه می کرده اند؟ واضح است که اینطور نبوده است. جریان روشنفکری و عمده نسل باقی مانده پیش از انقلاب اسلامی - غیر از شخصیت‌هایی چون محمود گلابدره‌ای، ناصر ایرانی و سیروس طاهباز - خود را در نقطه مقابل ایدولوژیک جریان متعهد می دانسته‌اند. این طیف نه تنها بر غنای ادبیات نیفزودند بلکه حقیقت نورانی و اسلامی رخدادهایی چون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را نادیده گرفته و ان را تحریف کردند. حتی احمد محمود نیز در «زمین سوخته» نتوانسته است عدم همراهی خود را با انقلاب اسلامی پنهان کند و دفاع مقدس را به جنگی میهنی در مقابل مهاجم فروکاسته است.

  8. دهقان در مصاحبه خود بدون نشانه مشخص تاریخی و با وجود تفاوت‌های اشکار تلاش دارد برخی رخدادها و جهت‌گیری‌های فرهنگی و خاصه ادبی را در جمهوری اسلامی با شوروی سابق و ادبیات کمونیستی شبیه دانسته و از این طریق ادبیات متعهد برامده از پیروزی انقلاب اسلامی را محکوم به شکست بداند. او حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی را که به دستور امام راحل تاسیس شد تقلید از سیاست‌های شوروی سابق می‌داند. وجه این مشابهت از نظر دهقان کانالیزه کردن ادبیات و سلطه بر ان معرفی شده است. اما ایا ادبیات امروز در ایران کانالیزه است؟ واقعیت این است که مجموعه‌ها، نویسندگان و ناشران متعددی که حتی در جهت مقابل با ارزشهای متعالی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستند دست به انتشار اثار خود می زنند. نمونه این ازادی انتشار برخی اثار اقای دهقان است که با ارزشهای دفاع مقدس همخوان نبوده اما توسط حوزه هنری و ناشرانی چون «افق» منتشر شده است. واقعیت ان است که حتی برخی اثار هنجارشکن در سال‌های گذشته توسط جایزه‌ای که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است یعنی جایزه جلال برگزیده شده‌اند. اشکال دیگر بر سخنان دهقان این است که گمان می‌کند حاکمیت جمهوری اسلامی نباید تفاوتی میان ادبیات متعهد به ارزشهای برامده از انقلاب اسلامی و مستظهر به معارف دینی و ادبیات اومانیستی غربی و ادبیات ضدارزشهای اسلامی قایل باشد. او جریان متعهد را درباره اهدافش محکوم می‌کند: «برخی نویسندگان و نهادها و گروه‌ها و فرقه‌ها، تصور می‌کردند پیشرو هستند و می‌توانند موج جدید انقلابی و متعهد در ادبیات ایران ایجاد کنند» بلکه در نقطه مقابل قایل به «ازادی» و به معنای واقعی بی‌تفاوتی حاکمیت نسبت به ارزشهایی باشد که جزو شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بوده است: «چنین ساختارهایی، به تدریج ادبیات را از فضای آزاد و طبیعی خود دور کردند و آن را در چارچوب‌های بسته‌ای قرار دادند که کم‌کم مانع رشد و خلاقیت ادبی شد.» حمایت نهادهای انقلابی و حتی برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری و ساختارسازی برای ادبیات نوپایی که پس از بایکوت جریان‌های شبه‌روشنفکری پا گرفته است هدفی اصالی و معقول بوده است. البته ممکن است درباره چگونگی این حمایت و ابعاد و متعلق های ان سوالات و شبهات و بلکه اشکالاتی به مجموعه های مسول وارد باشد اما واقعیت ان است که اصل حمایت به معنای گلخانه‌ای شدن ادبیات نیست. بسیار روشن است که ادبیات در معرض جریانهای مختلف فکری بوده است و حمایت و هدایت جریان متعهد و حفاظت از ان در مقابل جریانهای معارض فکری و ادبی نه تنها کاری پسندیده که کاملاً ضروری بوده است. واقعیت ان است که ابتلاءی به نام ادبیات سیاه دفاع مقدس خود نتیجه تنفس در فضایی بوده است که مراقبت‌های فکری و مبنایی درباره ان وجود نداشته است. این طیف از گلخانه ارزشها و ارمانهای انقلاب اسلامی به خارستان شبهات نظری و تقلید از ادبیات اومانیستی روی اوردند و نتیجه ان شد که مشاهده می‌شود.

  9. دهقان در ادعایی بدون پشتوانه جریان مقابل خود را متهم به عدم اقبال خوانندگان و عدم پایگاه اجتماعی می‌کند. در نقطه مقابل ادبیاتی که - احیاناً - او نماینده ان است را ادبیاتی اصیل، عمیق و اندیشمندانه می‌داند. اما در واقع کدام یک از اثار این طیف اندیشمندانه و عمیق است؟ ایا اتهام این نویسنده در داستان تمبر مبنی بر تجاوز نیروهای ایرانی به دختران کشته شده منافق در مرصاد و ارایه تصویری مظلوم از منافقین از عمق فکری خبر می‌دهد؟ ایا تبدیل مجاهد به قاتل و شهید به مرده در داستان کوتاه «من قاتل پسرتان هستم» نشان دهنده عمق اندیشدگانی او و عدم تحریف واقعیت یا تعهد به ارزشهای عمیق الهی است؟ ایا تشبیه و تنزل رزمندگان دفاع مقدس به حیوانات در «پرسه در خاک غریبه» لایه‌برداری از حقیقت دفاع مقدس و نشانه اصالت است؟ ایا عدم توجه به جنبه قدسانی دفاع مقدس و تنزل انگیزه‌های الهی و متعهدانه رزمندگان دفاع مقدس به رفاقت‌های دوره نوجوانی در «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» به معنای دیدگاه اصیل و اندیشمندانه است؟! واقعیت ان است که ادبیات سیاه نه تنها دیدگاه اصیلی نیست بلکه وابسته و وارداتی و بدون پشتوانه فکری و معارفی است. واقعیت ان است که ادبیات سیاه نه تنها عمیق نیست بلکه روایت‌های شخصیت‌های ضعیف و اسیب‌دیده از جنگ است که نتوانسته‌اند اندیشه و نیت خود را در گرداب حوادث حفظ کنند. واقعیت ان است که ادبیات سیاه نه تنها اندیشمندانه نیست بلکه روایتی کاملاً احساسی و عاطفی و سطحی از انسان ارایه می‌کند و حقایق قدسی و افق بلند خلیفه اللهی را انکار می‌کند.

  10. مصاحبه شونده در ادامه با بیانی جدلی می‌گوید: «مخاطب جدی سراغ این آثار نمی‌رود و آن‌ها را نمی‌خواند. شما دور و بر خودتان کسی را دیده‌اید که حتی یکی از این کتاب‌ها را خوانده باشد؟!» مراد دهقان در این ادعا، انکار تاثیرگذاری صدها کتاب خاطره و داستان است که بعضاً شماره نوبت چاپ انها از عدد صد گذشته است و دهقان منکر خوانده شدن یکی از این کتابها است! «کتاب‌هایی که ادعا می‌شود به سی چهل چاپ می‌رسند، اما خواننده‌ای نیست که بگوید «من این کتاب را خواندم!» دهقان در حالی به کتاب «دا» می‌تازد که حتی با معیارهای ادبیات داستانی، «دا» به مراتبِ مضاعف، از «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» اصیل‌تر، غنی‌تر، واقع نماتر، هنری‌تر، جامع‌تر و پیچیده‌تر است.

  11. دهقان در ادامه در توضیح «ادبیات مستقل» به «جوایز مستقل» اشاره می کند و جایزه شهید حبیب غنی‌پور را از جمله این جوایز می‌داند: «جایزه حبیب غنی‌پور که در یک مسجد برگزار می‌شد و تنها یک لوح تقدیر به برگزیدگان می‌داد، جایزه‌ای جریان‌ساز و مورد احترام بود، اما آن را هم برنتافتند و نهایتاً تعطیل شد» البته گنجاندن جایزه حبیب غنی‌پور در ذیل رویکرد احمد دهقان نه تنها افتخاری برای این جایزه نخواهد بود بلکه موجب خدشه در أصول و مبانی ان می‌شود که متولیان این جایزه لازم است بدان پاسخ دهند. اما ایا جایزه شهید حبیب غنی‌پور جریان‌ساز بود؟ کدام جریان ادبی توسط این جایزه پایه‌ریزی شد؟ بر اهل‌نظر پنهان نیست که حضور تفکر اقای دهقان در مجموعه این جایزه در دوره‌های متعددی موجب معرفی نویسندگان شبه‌روشنفکر و اثار ادبیات سیاه دفاع مقدس توسط این مجموعه شد. اثار سیاه دفاع مقدسی که در مسجد و توسط پدران - بی‌اطلاع - شهدا جایزه شان اهدا شد!

  12. دهقان در بخش دیگری از سخنانش جبهه مقابلش را به تحریف متهم می‌کند: «تحریف وقتی است که حقایق اندک و جزئی را به شکل کوهی بزرگ جلوه دهی. بسیاری از خاطراتی که به صورت گلخانه‌ای منتشر می‌شوند، تپه‌های کوچک و ناچیزی هستند که به اشتباه به شکل کوه به خواننده عرضه شده‌اند.» اما کسانی که اثار داستانی دفاع مقدس را خوانده باشند می‌دانند این تعریف از تحریف دقیقاً منطبق بر عملی است که دهقان در بسیاری اثارش انجام داده است. یعنی همان انگشت گذاشتن بر حقایق جزیی و بزرگ‌نمایی ان. این همان کاری است که این نویسنده در داستان «قبر» انجام داد و جانبازان دفاع مقدس را به سراغ قبر دولتی به دستگاه‌های اجرایی برد. همان تحریفی است که در داستان بن‌بست انجام شد و رزمنده بازگشته از دوران اسارت، همسر سابقش را که خبری از او نداشته و با برادر شوهرش ازدواج کرده و فرزند دار شده است را به قتل می‌رساند!

  13. دهقان در روایت خود از زنان داستان‌نویس در دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز جایی برای نویسندگان متعهدی چون تجار، اصلانپور، ارمین، صباغ‌زاده و زواریان قایل نیست و رمان «چراغها را من خاموش می کنم» از زویا پیرزاد را به عنوان نمونه مطرح می‌کند. همچنان که در بخش پایانی مصاحبه زمانی که خبرنگار او را با ربیحاوی و فصیح مقایسه می کند متعرض این مقایسه نشده و خود را در موضع این نویسندگان می‌شمارد.«در زمینه جنگ نویسندگانی هستند که مثل شما نگاه کردند قاضی ربیحاوی و داوود غفارزادگان (فال خون) و اسماعیل فصیح (زمستان ۶۲)»

  14. نگارنده معتقد است ادبیات دفاع مقدس در پیشانی حرکت ادبیات متعهد قرار گرفته و در حال تطور است. لازم است دست به ازمون و خطا بزند، تجربه کند و راه‌های نارفته را برای دست‌یابی به الگوی روایی بهین طی کند. اما این فرایندِ عملی، نیازمند اندیشه منتقدانه و اگاهانه نظری نیز هست. انقطاع از تراث حکمی و معارف الهی و میدان دادن به نگاه‌های رهزن نه تنها مسیر ادبیات را تسهیل نمی‌کند بلکه ان را ناگزیر به ارتجاع خواهد کرد.

۱ رک: درباره مانایی و میرایی، جمال و جلال رمان، جستاری در اصطلاح شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)، گام نهادن بر شیب تند (خانه کتاب ایران)، آنک جنگ اینک داستان (صریر)، دشمن شناسی در ادبیات داستانی دفاع مقدس، مرگ را زیستن زندگی را مردن (در دست انتشار.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها