به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پس از فتح خرمشهر نام محمد جهانآرا در زمره فرماندهانی قرار گرفت که شجاعانه و تا آخرین لحظه برای جلوگیری از سقوط خرمشهر مبارزه کردند. او فرماندهی سپاه در شهری را عهدهدار شد که از زمان پیروزی انقلاب دستخوش آشوب شده بود. جنبش ناسیونالیستی خلق عرب که پیشتر طی دوران پهلوی در ایران سرکوب شده، پرچمدار این ناآرامیها بود. فعالیتهای این جنبش که توسط حزب بعث تجهیز میشد، زمینهساز وقوع جنگ تحمیلی میان ایران و عراق شد. جهانآرا که متولد روستای عنافچه حوالی شوشتر بود، با شناخت عمیقی که از خرمشهر داشت توانست فرماندهی سپاه این شهر را در دست بگیرد و از واپسین روزهای پیروزی انقلاب تا زمان شهادتش در مهرماه ۱۳۶۰ ستونی محکم برای مردم خرمشهر باشد. مردمی که در آن روزهای ملتهب و سرنوشتساز به تنهایی و بدون دریافت پشتیبانی و اسلحه، چهل و پنج روز با دستان خالی از شهر خود پاسداری کردند.
خلق عرب؛ زمینه ساز جنگ
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دورانی که هنوز دولت جدید مستقر و نهادها و ساختارهای وابسته به آن تشکیل نشده بود، در گوشه و کنار ایران گروهکهای تجزیهطلب فعالیتهای خود را آغاز کردند. یکی از این گروهها، «سازمان سیاسی خلق عرب» بود که با هدایت و تجهیز حزب بعث عراق، در پی خودمختاری خوزستان بود. ریشه این سازمان به «جبههالتحریر» برمیگشت که پیشتر طی دوران پهلوی در ایران سرکوب شده بود و در آن زمان میان برخی روحانیون مقیم بصره نفوذ زیادی داشت. با ظهور خلق عرب جمعیت خرمشهر که تنوع قومیتی زیادی داشت از هم گسسته شد و احساسات ناسیونالیستی بیدار شد. جو متشنج خرمشهر، راه را برای قدرتنمایی خلق عرب باز کرد. در این شرایط، تعدادی از نیروهای سپاه تهران به دستور آیتالله جنتی برای سامان دادن به وضعیت خرمشهر وارد این شهر شدند و با عاملان ایجاد این آشوبها برخورد تندی کردند.
مخالفت با تشکیل یک کمیته
شهید محمدعلی جهانآرا معتقد بود که برای برخورد با آشوبگران باید از بافت بومی خرمشهر کمک گرفت؛ چرا که آنها شناخت بهتری از بافت قومیتی این منطقه دارند و تصمیمات مناسبتری اتخاذ میکنند. جهانآرا در هر محله از جوانان انقلابی همان منطقه گروههایی تشکیل داد و آنان را مسلح کرد. در تقابل با «کانون فرهنگی خلق عرب»، «کانون فرهنگی نظامی انقلابیون مسلمان خرمشهر» تشکیل و جهانآرا مسئول آن شد. فعالیت این کانون حول سه محور سیاسی و نظامی و فرهنگی بود. شهید جهانآرا مسئولیت بخش نظامی را برعهده گرفت و مسئولیت تعقیب و محاکمه افراد ساواک و نظم و انضباط شهر بر عهده او بود. در خردادماه ۱۳۵۸ جلسهای میان سران خلق عرب، کانون و مسئولین شهر در فرمانداری تشکیل شد. با پافشاری سران خلق عرب بر مواضع خود، شهید جهانآرا اطمینان یافت که تا ساعات آینده درگیری رخ خواهد داد. با این وجود به افراد خود تاکید کرد که تا حد امکان تیراندازی نکنند. حوالی ۴ صبح خلق عرب به مسجد جامع خرمشهر (مقر کانون) حمله کرد و دست به اقدامات خرابکارانهای از قبیل آتش زدن پمپ بنزین و مغازهها زد. در پی این اقدامات نیروهای شهید جهانآرا که پیش از این مخفی بودند، علنی شده و کنترل شهر را به دست گرفتند. او همچنین مخالف تشکیل «کمیته انقلاب اسلامی» در خرمشهر بود. باور داشت که بعضاً افرادی جذب کمیته میشوند که به جای خدمت، ضربات بدی به مردم و انقلاب وارد میکنند. او کوشید تا سپاه خرمشهر را تشکیل دهد، زیرا در این صورت میتوانست افراد متعهد را وارد این سازمان سیاسی کند. او تعداد زیادی از عربهای خرمشهر را جذب سپاه کرد، به طوریکه تعداد عربها از غیرعربها پیشی گرفت.
جنگ پشت دروازه
برای مردم خرمشهر، جنگ چندماه پیش از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شده بود. عراق با هدف جدا کردن خوزستان از ایران دست به اقدامات خرابکارانه زیادی زد. آنها با تطمیع افرادی که به لحاظ مالی ناتوان بودند، در اماکن شلوغ بمبگذاری میکردند. این جریانات به نوعی یک «جنگ اعلام نشده از طرف عراق صدام علیه نظام نوپای ایران» بود. سپاه خرمشهر به فرماندهی محمد جهان آرا به دنبال کنترل این اقدامات و تعامل با اعراب بود تا از تهییج بیشتر آنان جلوگیری شود. حزب بعث که پیش از این با تحریک اعراب منطقه خوزستان باعث ایجاد آشوب شده بود، اقدام به درگیری و تیراندازی در نوار مرزی کرد. در خردادماه ۱۳۵۹، نیروهای عراقی دو تن از پاسداران را به ضرب گلوله به شهادت رساندند. در پی این اتفاق امام جمعه آبادان برای جلوگیری از بروز تشنج به جاده مرزی آمد و عراقیها را به آرامش دعوت کرد و از پاسداران نیز خواست تا اقدام به تیراندازی نکنند. بعد از شهادت این دو تن، کادر فرماندهی سپاه خرمشهر وقوع جنگ را پیشبینی کرد. با مشاهده تحرکات ارتش عراق در نوار مرزی و رویت تانکها در روستای «تنومه»، محمد جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر، به مسئولین و در راس آنها بنی صدر هشدار داد که حمله عراق قریبالوقوع است. بنی صدر این هشدارها را نادیده گرفت و تنها پاسخش این بود که از طریق نماینده ایران در سازمان ملل اعتراض خود را در جلسه شورا اعلام میکنیم.

خرمشهرِ تنها
۳۱ شهریور ۱۳۵۹، حمله سراسری عراق به مرزهای ایران آغاز شد. ارتش عراق قصد داشت با ایجاد رعب راه خود را به شهر باز کند. باران گلوله بر سر مردم خرمشهر فرو می ریخت و گورستانها از پیکر شهدا پر شده بود. عراقیها تصور میکردند که میتوانند خرمشهر را در یک روز و خوزستان را طی یک هفته تصرف کنند اما محمد جهانآرا و نیروهایش چهل و پنج روز در برابر آنها مقاومت کردند. درگیری ها از صبح تا عصر ادامه داشت؛ عراق به دلیل عدم شناخت کافی از شهر و ایران به دلیل نبود تجهیزات کافی، در شب به نبرد نمی پرداختند. بنیصدر از تجهیز سپاه خودداری میکرد و وعده داده بود که توپخانه قزوین را به خرمشهر بفرستد اما این اتفاق هرگز رخ نداد.
چهل و پنج روز نبرد با دستان خالی
نیروهای مردمی با مراجعه به مقر سپاه در خرمشهر، اسلحه گرفته و آموزش میدیدند تا در مقابل دشمن بایستند. علیرغم درخواستهای مکرر جهانآرا از بنی صدر، هیچ گونه کمکی به سپاه نشد؛ در صورتی که اگر آموزش مین گذاری و کار با مواد منفجره به نیروها داده می شد اتفاقات طور دیگری رقم می خورد. سرانجام در چهارم آبان ۱۳۵۹ خرمشهر پس از مقاومت چهل و پنج روزه با دست های خالی سقوط کرد. این اتفاق باعث تضعیف دلسردی و ناامیدی رزمندگان شده بود؛ چهل و پنج روز نبرد با دستان خالی و بدون دریافت هیچ گونه پشتیبانی و کمک در حالی که خانواده و دوستان خود در برابر چشمانشان به شهادت می رسیدند سبب شده بود تا روحیه خود را از دست بدهند. شهید جهانآرا سعی داشت تا امید را در دلهای همرزمانش زنده نگه دارد. مصطفی عمادی، هم رزم او، به نقل از جهانآرا میگوید:
خرمشهر آزاد خواهد شد
بعد از سقوط خرمشهر همراه فرماندهان به دیدار امام رفتیم. آن روز تصور من این بود که سقوط خرمشهر آخر دنیا است. به حدی ناراحت و عصبانی بودم که بلند شدم و به حضرت امام گفتم: «آقا شما یک فکری بکنید خرمشهر سقوط کرد و از دست رفت!» امام تاملی کرد و گفت: «شما به فکر آزادی قدس باشید. انشاءالله قدس شریف باید آزاد شود.» معنی حرف امام این بود که علاوه بر اینکه خرمشهر آزاد میشود قدس هم آزاد خواهد شد. تا قبل از دیدار با امام فکر میکردم دنیا با سقوط خرمشهر به پایان رسیده اما بعد از دیدار با امام متوجه شدم که نه، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. خرمشهر آزاد خواهد شد و تمام این اتفاقات بعدها برای ما خاطره خواهد شد.»
منبع:
کتاب جهانآرا، علی اکبری مزدآبادی، انتشارات ایران
نظر شما