به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در رشت، کتاب «کهنه پرچین» نوشته فاطمه جمراد به همت نشر نکوآفرین در رشت، در ۹۵ صفحه منتشر و روانه بازار شده است. این اثر به خانه قهرمان ملی میرزا کوچک خان جنگلی تقدیم شده و نویسنده با چشماندازی از تبیین آیین و فرهنگ عید باستانی نوروز ایران، محلههای قدیمی رشت از جمله پیرسرا، ساغریسازان و آفخرا و … را توصیف کرده است.
جمراد در مقدمهای که در مطلع کتاب منتشر شده، نوشته است: نزدیک سال نو که میشود، خاطراتت را بارها و بارها مرور میکنی و بعد صادقانه میایستی وسط کشتزار سفید عمرت که خرمنخرمن، خیال از آن برداشت کردهای و درست در همین لحظه که ایستادهای، به سالهای زندگیات نگاه میکنی و کوچه پس کوچههای شَهرت، دورت پرچین میکشد و تو را میبرد به حال و هوای روزهای بودنت و تا زمانی که حصار کوچهها، نگهبان خانههای خمیده قامتند تا لحظهای که از منارههای بلند و مساجد شَهرت، صوت اذان به گوش میرسد و تا روزی که گذری قدیمی با آن بازار سنتی و گرمابه فرسودهاش که رنگ از رخسار کاشیهای پرنقش و نگارش ربوده شده، گوشه نشین برگبرگ خاطرههایت میشود و تا لحظهای که از نَفَسِ پیر آجرهای نمدار کوچه های کودکیات گیاه سبز می روید، تو می توانی، پرسه زنان بازگردی به فصل فصل زندگیات و حس کنی زادگاهت هنوز میتواند با برف سفید بی ریایش، با باد جاری و باران زلالش، هرچه را که از بودنت در سینه دارد، به تو بازگرداند و دوباره زنده ات کند، چراکه تو فرزند همان کهنه پرچین هستی و اینک خاک زادگاهت، تو را به کوچه های شهرت بازگردانده است.
نویسنده برای یادآوری خاطرات کودکی و نوجوانیاش در روزهای پایانی سال و چهارشنبه سوری، به محلات زادگاهش رشت میرود و با نثری ادبی و گاه با نگاهی تاریخی به تبیین معماری بناها و آداب و رسوم و همچنین شهر میپردازد و با ذکر جایگاه تاریخی بناهای شهر، نگاه خواننده را به درک عمیقتر از رشت فرا میخواند.
جمراد در بخشی از کتاب اینگونه می نویسد: وقتی خیابان خلوت و خلوتتر میشود، عقربه های ساعت از هم جلو می زنند تا خودشان را از قراردادهای وضعی رها کنند و در بند دقیقه و ثانیه نباشند. عقربه ها بارها و بارها دور می زنند و گویی ناگهان در لحظهای خشکشان می زند و این بار، همان یک لحظه را بارها دور می زنند! گاهی زندگی تفسیر لحظهای نفس کشیدن در جنگلی از ریشههاست و شاید آن لحظه، همین لحظه باشد!
... و بعد پرنیان خیالم مرا وا می دارد، کفش بپوشم و به قدمگاه مناره ای بلند برسم که میتواند پاهایم را بر پاشنه ساغریِ دستدوزِ گذشتههای دور بنشاند و ببرد به محله ای که اولین دانشسرای رشت با آن نقش و نگارِ کاشیکاریِ نفیسِ حوضِ مدفونش و پنجره های پیر و شکسته اش هنوز میتواند لب بگشاید و خاطرات پنهانش را با صد منقار روایت کند. همان مناره بلند آجری که گویی از یک دانه بودن به سبک معماری عهد سلجوقی نرسیده و دست معمار، سروِ قامتش را پای «مسجدِ گلدسته» نشانده است؛ همان مسجدی که هرگز مناره دومش را از سبک معماری تاریخ صفویه پس نگرفته و همانطور با همان ساختار قدیمی که انگار هنوز دستش به دست منارهاش گره نمی خورد، در محله «ساغریسازان» پابرجا مانده و بر گذر شهر، رخ می نمایاند.
بهره گیری از خاطرات گذشته، تجلیل از مشاهیری چون استاد ابراهیم پورداوود و نیز توصیف مکانهای زیارتی همچون مسجد گلدسته ساغریسازان و خانه میرزا کوچک و تبیین مکانهای سیاحتی مانند پارک محتشم و انعکاس آداب و رسوم کسبه دوره گرد در روزهای پایانی سال و… همراه با بیان خاطرات نویسنده از دوران کودکی و زمان تحصیل ش، فضای حاکم بر داستان را ملموس ساخته و ذهن خواننده را با خود به سفری در تاریخ گذشته رشت می برد و سپس او را به سیاحت در کوچه های تاریخی شهر وا می دارد.
نویسنده در پایان اثر با گشت و گذار در بازار قدیمی رشت و توصیفی از کسب و کار متداول در این بازار و ابراز دلتنگی برای هر گوشه زادگاهش، از بناها و آداب و رسوم تا گرمابه و بازار را هویت و شناسنامه محلات شهر برمیشمرد و در نهایت با بازگشت به خانه و برپایی مراسم تحویل سال در آخرین روز یک قرن اثرش را به پایان می رساند.
فاطمه جم راد دوم فروردین ماه سال ۱۳۵۰ در رشت به دنیا آمده و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه گیلان است و دبیر زبان و ادبیات فارسی در مدارس استان بوده و علاوه بر حضور فعالانه در انجمنهای ادبی، کارگاههای مختلف داستان نویسی و شعرسرایی را برگزار کرده و داوری مسابقههای شعر و سرود را نیز در کارنامه دارد.
بهستا، ناجی، قلم قدیس، خورشید پس از غروب، از نیل تا آهیل، سرزمین حوا، لبخند روح، درخت سلیمان، بال دوم پروانه و پاتوک پاتوک از جمله آثار این نویسنده و شاعر است.
نظر شما