دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۸
کتاب «نامه‌ و باران و نور» بازخوانی مکتوبات مولانا برای مخاطب امروز است

خراسان‌رضوی - مولانا جلال‌الدین بلخی، این نابغه تبار بشر، در کتاب «نامه و باران و نور» از دریچه نگاهی نو، با گزیده‌ای متفاوت از مکتوباتش به مخاطب امروز سلامی دوباره می‌کند. سعید رضادوست در این اثر، رگه‌های فیروزه‌ای شعر را از دل نامه‌های مولانا بیرون کشیده و پلی میان دیروز و امروز بنا نهاده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، که به‌درستی و راستی او را «نابغۀ تبارِ بشر» خوانده‌اند، از پسِ خلقِ ابَرمتنِ مثنوی شریف و غزلیات‌شمس و پشت سر گذاشتنِ سوانح زیر و زبرکننده گوناگون، در جایگاهی چنان مشروع و مقبول قرار گرفت که «اقتداری معنوی» نتیجه آن بود. وجودِ این اقتدارِ معنوی موجب آن می‌شد تا او بتواند به اندرز و شفقت، به همگان - فرادست و فرودست - نامه بنویسد و در راستای «خیر عمومی» و «مصالحِ افراد» خواستارِ کوشش برای گشایشِ گره‌های فروبسته مادی و معنوی شود.

سعید رضادوست نامه‌های مولانا را، در ذهنِ خویش، در دو کلان‌دسته نامه‌های اداری و نامه‌های ارادی گنجانده است. نامه‌های اداری خطاب به اشخاص، به اعتبار شخصیّتِ حقوقی و جایگاه حکومتی‌شان، نوشته شده‌اند و نامه‌های ارادی آن‌هایی هستند که در هم‌سخنی با اشخاص، فارغ از شخصیت حقوقی‌شان، به رشتۀ تحریر درآمده‌اند. مولانا در نامه‌های اداری که به کارگزاران حکومتی می‌نویسد خواستارِ توجه به مقولاتی همچون آزادیِ زندانیِ سیاسی، رعایت حقِ زندگیِ معمولیِ افراد، اعطای وام به فردی تنگدست و مقولاتی از این دست می‌شود، و در نامه‌های ارادی به اموری همچون لزوم توجه به حسن رابطه، تلطیف قلوب، رعایت بهداشتِ روانی و قبیله‌ای از این قبیل می‌پردازد. از لحنِ نامه‌های مولانا پیداست که از پسِ پیری و انبوهِ تجربۀ زیسته به رشتۀ تحریر درآمده‌اند. پیرِ بلخ از پسِ فورانِ آتشفشانِ گدازانِ روحانی، سر به جَیبِ مراقبت فرو برده است و گوهرهایی را از دلِ اقیانوسِ آرامِ خویش بر می‌کُند. نامه‌های مولانا بلاغتی پدرانه دارند، چه آن هنگام که با وزیرِ دربار سخن می‌گوید و چه آنگاه که با بانویی گمنام و عارف‌صفت لب به سخن می‌گشاید. مولانا در نامه‌های خویش، محضِ مهر و داوری و رحمت است.

نامه‌های مولانا، اوّل‌بار با عنوان «مکتوباتِ مولانا جلال‌الدّین رومی» با تصحیح توفیق ه‌.سبحانی در ایران به چاپ رسید. نثر پیرِ بلخ به قدر و قد شعرِ او نیست و همین موضوع موجب می‌شود، به‌ویژه، مخاطب تنگ‌حوصله امروزین چندان کششی برای خواندن این نامه‌ها نداشته باشد. نویسنده در بازخوانی چندباره مکتوبات به این نتیجه رسیده که می‌توان رگه‌های فیروزه‌ایِ شعرباره نامه‌ها را استخراج کرد و ضمن قاب‌بندیِ نوینِ آن‌ها، گونه‌ای آشتی میان خواننده امروز و متنِ دیروز برقرار ساخت.

خوانشِ سعید رضادوست در این نوبت مبتنی بر نظرگاهی کَمینه‌گرا و ذهنیتی شعرمحور بوده است. رضادوست کوشیده است پاره‌هایی از نامه‌ها را فراهم آورد که کمترین فاصله را با ذهن و زبانِ مخاطبِ امروز داشته باشند تا با اندک توضیحِ لازم پیرامون معنای برخی کلمات و عبارات، پیوندی استوار میان متن و خواننده برقرار شود.

تدوینِ گسسته‌پاره‌های حاضر نیز به گونه‌ای انجام شده است که پیوستگی‌شان با کلیّتِ مکتوباتِ مولانا حفظ شود و خواننده چنان با آن مواجه شود که گویی سر تا پای مجموعه پیش رو تشکیل‌دهنده یک نامه مستقلِ جدید است و این ویژگی، اثر حاضر را از الگوی تکراریِ گزیده‌سازی‌های موجود از متون کهن متمایز می‌سازد.

کتاب «نامه و باران و نور» در ۹۶ صفحه، توسط انتشارات سپیده‌باوران به مبلغ ۱۷۰ هزار تومان و تعداد ۹۹۰ نسخه به چاپ رسیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها