سه‌شنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۴
غفلت از ظرفیت‌های تربیتی مثنوی معنوی در آموزش کودکان

خراسان‌رضوی - مهدی فردوسی مشهدی، پژوهشگر، استاد دانشگاه و مبتکر برنامه آموزشی و پژوهشی برای کودکان، با اشاره به غفلت از ظرفیت‌های تربیتی «مثنوی معنوی» در آموزش کودکان، بر لزوم بازنگری رویکرد آموزشی این اثر و بهره‌گیری از «مثنوی‌کاوی» در سیستم آموزشی تاکید کرد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرجانه حسین زاده: هشتم مهرماه، سالروز ولادت شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد بلخی مشهور به «مولانا» شاعر و عارف پارسی‌گوی خراسانی است. او در سال ۵۸۶ هجری خورشیدی در بلخ، شهری که در آن زمان بخشی از خراسان بزرگ و امپراتوری خوارزمشاهیان بود، چشم به جهان گشود. این خطه، خاستگاه بسیاری از بزرگان ادب و عرفان ایران بوده و مولانا نیز از این میراث غنی بهره‌مند شد و در دامان فرهنگ و زبان پارسی بالید و آثار بی‌بدیل خود، به ویژه مثنوی معنوی را به این زبان جاودانه آفرید.

به مناسبت زادروز این شاعر بزرگ، فرصتی مغتنم یافتیم تا با مهدی فردوسی مشهدی، پژوهشگر، استاد دانشگاه و برگزارکننده دوره‌های تربیت مربی مثنوی‌کاوی با کودکان به گفت‌وگو بنشینیم و از دیدگاه او به زوایای پنهان و آشکار زندگی، آثار و اندیشه‌های مولانا بپردازیم. او در ابتدا خوانش مثنوی معنوی را بر همه فارسی‌زبانان به‌ویژه اصحاب فرهنگ و ارباب کار فرهنگی واجب دانست و گفت: دانش‌آموختگان ادبیات فارسی بدون هزینه زبان‌آموزی می‌توانند بی‌واسطه از این چشمه گوارا بنوشند و اگر چنین نکنند، در سنجش با انگلیسی‌زبانانی که به خوانش ترجمه انگلیسی مثنوی معنوی سرگرمند، سخت مغبون خواهند شد.

مولانا شاعری خراسانی‌است

وی در ادامه گفت: ایران‌شهر در دوره باستان چهار استان داشت آذربایگان در شمال، نیمروز در جنوب، خوربران در غرب و خوراسان در شرق. خراسان قلمروی بسیار گسترده‌تر را از خراسان کنونی فرامی‌گرفت، چنان‌که افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و بخش‌هایی از قرقیزستان امروزی، در خراسان بزرگ جای می‌گرفتند. این قلمرو در دوره اسلامی، به چهار بخشِ نیشابور، مرو، هرات و بلخ تقسیم شد و به همین سبب بسیاری از مشاهیر علمی و ادبی مسلمان در این دوره، با توجه به گستره جغرافیایی خراسان بزرگ، خراسانی به شمار می‌روند؛ چنان‌که شیخ طوسی و خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه نظام الملک طوسی تا شیخ احمد و شیخ عبدالرحمان جامی تا خیام و عطار نیشابوری و خواجه عبدالله انصاری هروی، ابوعلی سینا، جابر بن‌حیان، ابوریحان بیرونی، سنایی غزنوی، ناصر خسرو قبادیانی، عنصری بلخی، فارابی، ابوحنیفه، خوارزمی، بخاری، رودکی، دقیقی طوسی، ابوالفضل بیهقی، همه بدین معنا، خراسانی‌اند.

این استاد دانشگاه گفت: مولانا جلال الدین محمد بلخی، عارف و شاعر سده هفتم هجری قمری نیز به همین معنا خراسانی است که البته پس از هجرتش به ترکیه کنونی، «رومی» هم خوانده می‌شود. گفته‌اند که مولانا گفته بود «عطار روح بود و سنایی دو چشم او.. ما از پی سنایی و عطار آمدیم» شاید نسبت این بیت به مولانا دروغ باشد، اما مدعایش راست است. زیرا مولانا، هم در دیوان شمس هم در مثنوی معنوی از درون‌مایه و اندیشه سنایی و عطار بسیار بهره برده و به اصطلاح بر شانه غولان نشسته و جهان و انسان را خوب دیده و به همین سبب به‌ویژه کتاب تعلیمی مثنوی معنوی او به جمع الجمع آثار کلاسیک تأثیرگذار ادب پارسی بدل گشته است.

او در پاسخ به این پرسش که «کودکان فارسی‌زبان در این قرن چقدر از مثنوی معنوی بهره برده‌اند؟» گفت: من پاسخ این پرسش را درباره کودکان فارسی‌زبان ناایرانی، نمی‌دانم اما بنابر شواهد تاریخی موجود درباره ادبیات کودکان فارسی‌زبان ایرانی، گویی پیش‌تر از ۱۳۰ سال پیش، نخستین گزیده مثنوی برای آنان فراهم آمده است.

غفلت از ظرفیت‌های تربیتی «مثنوی معنوی» در آموزش کودکان

«مثنوی الاطفال» ۱۳۰ سال قبل برای کودکان نگاشته شد!

این استاد دانشگاه بیان کرد: این گزیده را مرحوم محمود مفتاح الملک مازندرانی (۱۲۶۰-۱۳۳۵ ق) از کارگزاران دولتی دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار، برای کودکان فارسی‌زبان ایرانی در قالب اثری مقتبَس، مهذّب و ملخّص با عنوان «مثنوی الاطفال» سامان داد و بنابراین اقتباس، تهذیب و تلخیص، نخستین دهلیز راه‌یابی کودکان ایرانی به جهان مثنوی بود.‌

مهدی فردوسی مشهدی افزود: اقتباس از مثنوی معنوی از آن هنگام آغاز شد و تا امروز در قالب‌های گوناگون بازنویسی، بازآفرینی، آمیغ‌نویسی و… دنبال می‌شود.

لزوم آشنایی کودکان با مثنوی معنوی

وی با اشاره به غفلت از ظرفیت‌های تربیتی «مثنوی معنوی» در آموزش کودکان تصریح کرد: آشنایی کودکان خصوصاً در خطه خراسان با «مثنوی‌معنوی»، باعث می‌شود کودکان ما پیوند عمیقی با هویت فرهنگی و تاریخی خطه خود ایجاد کنند و این مهم، حس غرور و افتخار به این میراث گرانبها را در آنان تقویت می‌کند. از سویی با انتقال مثنوی معنوی به سیستم آموزشی، شاهد احیای سنت‌های بومی‌مان هم خواهیم بود، استفاده از آموزه‌های مثنوی در آموزش کودکان، به احیای سنت‌های ادبی و عرفانی منطقه کمک می‌کند و از گسست نسل جدید با ریشه‌های فرهنگی‌شان جلوگیری می‌کند.

او که مبتکر برنامه آموزشی پژوهشی برای کودکان است، گفت: مخاطب مثنوی‌های منظوم مهذَب، افزون بر فراچنگ آوردن دانش درباره محتوا و مضمون آن کتاب، در خوانش ابیات هم می‌کوشیدند، اما مخاطبان مثنوی‌های منثور منتخب، یعنی بازنوشته‌ها (به معنای عامش)، قالب‌هایی برای دانستن محتوای مثنوی‌اند نه خواندن مثنوی. البته خوانش مثنوی نیز خود آرام آرام به هدف ارجمندی بدل گشت چنان‌که اگر خواننده گرامی این یادداشت، شبکه جهانی اطلاعات (اینترنت) را بجوید و از گوگل بپرسد، پس از رویت گزارش‌های بسیار درباره محافل متکثره و مناسک متنوعه مثنوی‌خوانی کودکان، این دعوی را تصدیق خواهد کرد.

مثنوی‌دانی، اولین مواجهه کودکان ایران با مولانا بود

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: بنابراین، نخستین مواجهه کودکان ایران‌زمین با مثنوی معنوی، با رویکرد «مثنوی‌دانی» پدید آمد، سپس «مثنوی‌خوانی» هم‌زمان و هم‌عرض و هم‌ارز با خوانش انواع اقتباس‌ها در این زمینه و شاید متأثر از سنت شاهنامه‌خوانی کودکان، سر بَرکرد.

مثنوی‌کاوی

وی افزود: پس از این دو نوع مواجهه، بر اثر ورود ادبیات فلسفه برای کودکان (P4C) به ایران، نسل دیگری از رابطه کودک و مثنوی پیدا شد که هر کسی از ظن خود این رابطه را به نامی خواند، اما من آن را «مثنوی‌کاوی» می‌نامم.

مهدی فردوسی مشهدی با اشاره به بازسرایی حکایات و تمثیلات مثنوی معنوی در چارچوب معیارهای «فبک» و در قالب داستان‌های فکری، گفت: این موضوع زمینه را برای پیدایی نسل سومی از کتاب کودک و نوجوان ناظر به مثنوی فراهم آورد، زیرا بسیاری از بخش‌های مثنوی شریف، دست‌مایه نیکویی برای کندوکاو درباره پرسش‌های جاودان جهان معرفت به شمار می‌روند و از آنها برای اندیشه‌ورزی و خرَدپروری کودک می‌توان بهره برد.

لزوم بهره‌گیری مربیان و والدین از ادبیات کلاسیک فارسی و مثنوی معنوی

این پژوهشگر ابراز کرد: مربیان کودک یا پدرها و مادرها با فرض آشنایی‌شان با دست‌مایه‌های تفکری (نه تعلمی و تذوقی) ادبیات کلاسیک فارسی، به‌ویژه مثنوی معنوی، می‌توانند از طریق هم‌راهی با کودکان، به خردورزی آنان کمک برسانند، چنان‌که از انواع حکایات، تمثیلات، قصه‌ها و گفته‌های مثنوی بهره بگیرند و مهارت تفکر نقاد یا تفکر خلاق یا تفکر فحاص (مراقبتی) مخاطب خود را بیافزایند.

برتری حافظه‌محوری بر تفکرمحوری در سیستم آموزشی!

وی افزود: با توجه به این‌که کفه حافظه‌محوری در آموزش رسمی و غیررسمی کودکان و نوجوانان بر کفه تفکرمحوری در این زمینه می‌چربد، پیش‌نهاد می‌شود پدیدآورندگان هنرمندی که می‌خواهند اثری اقتباسی از مثنوی معنوی برای مخاطب کودک و نوجوان تولید کنند، از ظرفیت این گنج رایگان و شایگان در تیزفکری کودکان و نوجوانان غافل نمانند.

او با بیان اینکه مرحوم مهدی آذریزدی در جلد چهارم مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» یک‌سره به مثنوی معنوی پرداخت، اظهار کرد: این اثر سال ۱۳۳۵ منتشر شد (کمابیش هفتاد سال پیش) و نویسنده قصه‌هایی را از این کتاب برای کودکان اقتباس کرد. رویکرد این کتاب همچون کتاب مبدأ (خود مثنوی معنوی) آموزش‌گرانه و تعلیمی است یعنی به انتقال آموزه‌ها می‌پردازد.

مهدی فردوسی مشهدی بیان کرد: کودکانی که مخاطب این کتاب بودند، اکنون پدربزرگ و مادربزرگند و نوه‌هایی دارند که خواسته‌ها و نیازهایشان از خواسته‌ها و نیازهای دو نسل پیش از خودشان، بسیار بسیار متمایز است، اما هنوز کتاب‌هایی به همان سیاق و در قیاس با همان آثار تولید می‌شود.

وی مثنوی معنوی دارای ظرفیت‌های فراوانی در آموزش دانست و عنوان کرد: اما این اثر امروز از ظرفیت پژوهش و کاوش هم تهی نیست، یعنی می‌توان محتوای این کتاب را دست‌مایه‌ای کرد برای روی‌کرد کاوش‌گرانه و تسهیلی و زمینه‌سازی برای انتخاب آموزه‌ها. آثاری که با استفاده از این اثر گران‌سنگ در چارچوب فلسفه برای کودکان پدید آمده‌اند در مقایسه با دیگر آثار اقتباسی از مثنوی معنوی، بسیار اندک‌ند.

وی به منظور تشریح غفلت از ظرفیت تفکرپروری مثنوی، گفت: برای نمونه، کتاب «قصه‌های خوب برای دختر و پسرهای خوب» (نشر همخونه، سال ۱۴۰۰) که در عنوان‌گذاری خود، کتاب کلاسیک استاد آذریزدی را تداعی کرده است، ۳۴ قصه و حکایت مقتبس از مثنوی معنوی در بردارد. زبان این کتاب تا اندازه‌ای به سطح زبانی مخاطب معاصر نزدیک‌تر شده و حکایت‌ها و قصه‌ها را کوتاه‌تر کرده است، اما رویکرد تعلیمی‌اش با روی‌کرد تعلیمی کتاب آذریزدی یک‌سان است.

قصه «خر برفت» در کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب

این استاد دانشگاه گفت: آغاز و فرجام قصه «خر برفت» در کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» چنین است که یک روزی بود و روزگاری یک درویش صوفی بود و یک خر داشت که بر آن سوار می‌شد و از این آبادی به آن آبادی سفر می‌کرد. روزها مشغول گردش بود و شب‌ها هم اگر به خانقاه و خراباتی می‌رسید، در آن‌جا با درویش‌ها به سر می‌برد. اگر هم نمی‌شد در مسجدی یا خرابه‌ای می‌خوابید و با خود می‌گفت درویش هر کجا که شب آید، سرای اوست. چون درویش هیچکس را نداشت و دستش هم از مال دنیا کوتاه بود و هیچ کاری هم بلد نبود، کارش این شده بود که در آبادی‌ها شعرهای اخلاقی و مدح پیغمبر و امام را می‌خواند و می‌رفت و با چیزهایی که مردم به او می‌دادند زندگی می‌کرد و در عالم خودش خوش بود و خدا را شکر می‌کرد. درویش علاوه بر لباس ساده تنش از مال دنیا همین یک خر را داشت که می‌توانست با آن در دنیای خدا گردش کند و از بدی‌ها و خوبی‌ها عبرت بگیرد و دیگر در فکر خورد و خوراک هم نباشد. او می‌گفت دهن باز، بی‌روزی نمی‌ماند و قوت بخور و نمیر از هر جا که باشد و تا هر وقت که نصیب و قسمت باشد می‌رسد؛ فقط یک دل وارسته و بی‌خیال می‌خواهد که غصه «دارم و ندارم» را نخورد. این را هم که درویش داشت و اگر نداشت، درویش نمی‌شد (ص ۹) … درویش انصاف داد و گفت: راست می‌گویی! حالا فهمیدم تقصیر از خودم است که فهمیده و ندانسته، از رفتار آن‌ها تقلید کردم و با آن‌ها هم‌آواز شدم (ص ۱۳).

مهدی فردوسی مشهدی ادامه داد: اما همین داستان در کتاب «قصه های خوب برای دختر و پسرهای خوب» چنین آمده که در روزگاران قدیم، عارفی به مسافرت رفت در مسیر سفرش به عبادت‌گاهی رسید و شب آن‌جا ماند. قبل از همه چیز به خرش آب و علف داد و بعد به جمع عارفان پیوست. در آن عبادت‌گاه همه فقیر و گرسنه بودند. به همین دلیل پنهانی خر مرد مسافر را فروختند و با پولش مقداری غذا و خوردنی خریدند و آب شب جشن مصلی بر پا کردند. مسافر خسته بی‌خبر از همه جا از آن خوردنی‌ها می‌خورد. از این‌که این همه به او احترام می‌کردند خوش‌حال بود و لذت می‌برد (ص ۱۹) … من هم خوم آمد و از آن‌ها تقلید کردم. چه می‌دانستم پشت پرده چه خبر است. این تقلید کورکورانه من و خرم را به باد داد (ص ۲۲).

این استاد دانشگاه گفت: از دید من به انگیزه این‌که مخاطب کودک و نوجوان از یادگیری فعال برخوردار شود، به جای تأکید بر مثنوی‌خوانی یا مثنوی‌دانی او، باید در قالب آثار اقتباسی زمینه را برای مثنوی‌کاوی فراهم کرد. همین قصه‌ای که از آن یاد شد، موضوع‌های متنوعی در بردارد نظیر ساده‌باوری، فریب‌کاری، زودباوری، ساده‌باوری، مسئولیت‌پذیری، راست‌گویی، دروغ‌گویی، دورویی، پیروی و واگذاری.

وی افزود: اکنون مجالی برای پرداختن به این موضوع نیست که چگونه باید «داستان فکری» پدید آورد، اما با فرض این‌که کسی بخواهد داستانی فکری مبتنی بر این قصه بیافریند، به یک یا چند موضوع از این موضوعات می‌پردازد و به شکلی که ارزش هنری و داستانی قصه آسیب نبیند، زمینه را برای طرح پرسش‌هایی فراهم می‌آورد (برای نمونه یکی از شگردهای این است که پرسش‌ها را شخصیت‌های قصه طرح کنند) تا هنگامی که مخاطب هدف کتاب را به کمک تسهیل‌گر می‌خواند، بتواند درباره موضوعات، موضِع داشته باشد. شماری از پرسش‌های ناظر به این قصه، در این فهرست آمده‌اند:

چرا درویش فریب خورد؟

اگر جای درویش بودی و می‌فهمیدی فریب خورده‌ای، چه می‌کردی؟

به نظر تو، ساده‌دل بودن خوب است یا بد؟

آیا دزدی همیشه اشتباه است؟ چرا؟

آیا همیشه باید به حرف دیگران اعتماد کنیم؟ چه زمانی نباید اعتماد کنیم؟

اعتماد کردن با تقلید کردن چه تفاوتی دارد؟

آیا ما از سخن پزشک یا تعمیرکار تقلید می‌کنیم؟

آیا همیشه چیزی که می‌بینیم، همان چیزی است که به واقع هست؟

از کجا می‌توان فهمید کسی راست می‌گوید یا دروغ؟

چه تفاوتی بین ظاهر انسان‌ها و درونشان وجود دارد؟

وقتی چیزی را که خیلی دوست داریم از دست می‌دهیم، چه احساسی پیدا می‌کنیم؟

چگونه می‌توانیم با غم از دست دادن کنار بیاییم؟

از کجا می‌توان فهمید چه کسی الگوی ماست و چه کسی نه؟

آیا همیشه بیش‌تر مردم درست فکر می‌کنند؟

اگر همه به کار اشتباهی بپردازند، آیا ما هم باید به همان کار بپردازیم؟

چرا کسانی از فرصت استفاده می‌کنند تا دیگران را فریب دهند؟

آیا تقلید همیشه بد است یا گاهی هم خوب است؟ چرا؟

اگر هرگز درباره چیزی پرسش نکنیم، چه اتفاقی برای زندگی‌مان می‌افتد؟

آیا می‌توانیم مطمئن باشیم چیزی درست است؛ چون «همه» می‌گویند درست است؟

چه چیز باعث می‌شود انسان صاحب فکر مستقل باشد؟

لزوم کاوش قصه‌ها و تمثیل‌های مثنوی معنوی با رویکرد تفکرمحور برای کودکان

مهدی فردوسی مشهدی در انتها بیان کرد: من تا کنون در چارچوب برنامه‌های باشگاه دانش‌افزایی و بهره‌وری ادبیات کودک و نوجوان (بادبادک) و با هم‌کاری آموزش‌گاه‌های گوناگونی در سطح کشور، ۱۰ دوره با عنوان «مثنوی‌کاوی با کودکان» برگزار کرده و در خدمت مربیان محترم بوده‌ام و دغدغه‌ام کاوش قصه‌ها و تمثیل‌های مثنوی معنوی با رویکرد تفکرمحورانه بوده است. دوره بعدی در این زمینه در آغاز سال تحصیلی جدید، به خواست خدا از نیمه مهرماه ۱۴۰۴ در دانش‌گاه امام رضا (ع) برگزار خواهد شد که جزئیات تکمیلی‌اش به‌زودی اطلاع‌رسانی خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها