محمد قاسمیپور؛ نویسنده و پژوهشگر ادبیات مقاومت به تعریف مفهوم ادبیات مقاومت پرداخت و به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: پیش از هر سخنی باید ببینیم آیا در کشور ما ادبیات مقاومت در زبان فارسی تعریف مشخص و استانداردی دارد یا نه. بر اساس آنچه در افکار عمومی و اصطلاحات رایج از ادبیات مقاومت یاد میشود، میتوان گفت هویت ملی هر ملت اساساً بر پایه نحوه ایستادگی، پایداری و مقاومت آن ملت در طول تاریخ شکل میگیرد. مفهوم مقاومت پیوندی تنگاتنگ با ادبیات دارد؛ ایستادگی انسان، مقابله با سختیها، پایداری در برابر موانع و تهدیدها همه از موضوعات اصلی در ادبیات هستند.
او ادامه داد: در ادبیات منظوم و منثور، بسیاری از اندیشهها و مضمونها برآمده از مقاومتاند و روایتگر پایداری انسانها محسوب میشوند. بنابراین نقش ادبیات مقاومت در حفظ و تقویت هویت ملی غیرقابل انکار است. این ادبیات نقش تربیتی و آموزشی مهمی در فرهنگ ما دارد و میتواند در تقویت تصویر یک ملت پایدار، صبور و مقاوم در برابر مشکلات مؤثر باشد. همچنین ادبیات مقاومت میتواند دستاوردها، غرور ملی و لحظات افتخارآمیز را به نسلها منتقل کند و شکوه و بزرگی ایستادگی را منعکس سازد.
نویسنده و پژوهشگر ادبیات مقاومت؛ به بیان تاثیر ادبیات مقاومت بر روحیه فردی و جمعی مخاطبان پرداخت و عنوان کرد: برای سنجش تأثیر ادبیات مقاومت بر روحیه فردی و جمعی مخاطبان؛ باید به نقد و بررسی آثار ادبی مقاومت پرداخت، اما بر اساس تجربههای اخیر، در بزنگاههایی مانند جنگ، تحریمها و مشکلات اقتصادی، برخی آثار برجسته این حوزه توانستهاند بر روحیه فردی و اجتماعی مردم تأثیر بگذارند و به نسلهای جدید تابآوری و مقاومت بیاموزند. به عنوان نمونه، آثار مربوط به ادبیات اسارت که زیرمجموعه ادبیات مقاومت است با خاطرات و تجربههای آزادگان سرافراز دوره جنگ، تأثیر زیادی بر روحیه خوانندگان گذاشته است. بسیاری از افراد در مواجهه با این آثار درسها و آموزههایی برای زندگی امروز خود پیدا میکنند.
قاسمیپور در ادامه گفت: ادبیات مقاومت میتواند شخصیت اجتماعی را به لحاظ باورهای اعتقادی ارتقا دهد و ارزشهای خود را از طریق آثار خوشخوان و باکیفیت به نسلهای جدید منتقل کند. حوادث جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز نشان داد که ضرورت نقد و بررسی جدی آثار ادبیات مقاومت وجود دارد. در میان رزمندگان و شهدا میشد اثرپذیری از این آثار را دید؛ مؤلفههای ایستادگی و پایداری دوران دفاع مقدس دوباره در این جنگ ظاهر شدند و این نشان از انتقال مفاهیم مقاومت از طریق ادبیات دارد.
او با اشاره به تولید آثار سفارشی در ادبیات مقاومت بیان کرد: اگر فعالان این عرصه مخاطب خود را درست بشناسند و نیازهای او را بسنجند، از شعارزدگی و کلیشه فاصله خواهند گرفت. گاهی این آغشتگی به شعار و کلیشه ریشه در مدیریتهای دولتی دارد که با نگاه گزارشکاری، برخی موضوعات را به آثار تحمیل میکنند. نویسندههای اصیل اگر آزادی عمل داشته باشند و گرفتار سفارشهای ناشران یا سازمانهای فرهنگی نشوند، میتوانند از شعارزدگی فاصله بگیرند. سرعت و تعجیل برای تولید اثر مناسبتی نیز کیفیت را قربانی میکند. آثار سطحی بیشتر به گزارش رویدادها بسنده میکنند و از عمق زندگی دور میشوند و در نتیجه باورپذیر نیستند. با تأمل و تعمق میتوان از این آسیبها دوری کرد.
نویسنده و پژوهشگر ادبیات مقاومت؛ افزود: هر ژانر ادبی برای گسترش نیازمند سرمایهگذاری و آموزش است. بدون آموزش و بدون ایجاد فرصت مشاهده واقعیتهای اجتماعی، نویسندگان نمیتوانند مؤلفههای مقاومت را در آثار خود منعکس کنند. نویسندگان، نهادهای فرهنگی و رسانهها باید با باورمندی و تعهد در تعامل با یکدیگر این مسیر را پیش ببرند. به نظر من سفارشینویسی یکی از عوامل مخرب ادبیات مقاومت است. این نوع آثار معمولاً مناسبتی و تکچاپی میمانند و وارد فضای مطالعه عمومی نمیشوند. نویسنده باید بیش از همه دغدغه ماندگاری اثر خود را داشته باشد و با ناشر روی کیفیت کار کند.
قاسمیپور به لزوم دسترسی بیشتر نویسندگان به اسناد و آرشیوها اشاره و تشریح کرد: برای گسترش ادبیات مقاومت باید دسترسی به منابع آسانتر شود. مراکز اسنادی و آرشیوها باید زمینه آشنایی نویسندگان با این منابع را فراهم کنند. نویسندگان نیز باید زمان بگذارند و منابع را مطالعه کنند تا به درک بهتری از دوران مقاومت برسند. همچنین در حوزه ترجمه باید به زبان جهانی و نگاه جامع به انسان توجه کرد تا آثار در ترجمه دچار افت نشوند. ترجمه آثار ادبیات مقاومت تاکنون بیشتر بر اساس انتخابهای سازمانی انجام شده است و کمتر به زبان مقصد و مخاطب توجه شده. در حالی که ترجمه باید حسابشده، دقیق و همراه با آگاهی از فرهنگ زبان مقصد باشد.
نویسنده و پژوهشگر ادبیات مقاومت در پایان خاطرنشان کرد: ما فرصتهای زیادی در منطقه و جهان اسلام داریم. باید از این فرصتها برای معرفی جریان مقاومت استفاده کنیم. مترجم باید اثر را آگاهانه انتخاب کند و مخاطب زبان مقصد را بشناسد. مدیریتهای دولتی گاهی بدون حسابگریهای محتوایی و ادبی آثار را برای ترجمه انتخاب میکنند و به دلیل عجله کیفیت فدای سرعت میشود. اکنون زمان بازنگری در ترجمههای انجامشده و شناسایی آسیبها مسیر است. باید آثار جدید برای ترجمه را جامع، دقیق و علمی انتخاب کرد و با شناخت جامعه هدف به آنها پرداخت.
نظر شما