سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نیلوفر شهسواریان: استمرار در سرودن، از جمله ویژگیهایی است که او را از بسیاری از شاعران حوزه کودک و نوجوان مجزا میکند. بابک نیک طلب در این سالها نشان داده برایش کمیت مهم نیست، بلکه کیفیت برای چاپ کتاب در اولویت قرار دارد. شاعری که کتابهای «با فرفرهها به شادی باد بگرد»، «نردبانی از ستاره» و «تا خیابان خوشبخت» از او برای نوجوانان منتشر شده. او شاعریست که مخاطب خود را جدی گرفته است. اخیراً گزیدهای از اشعار بابک نیکطلب به انتخاب مصطفی رحماندوست و با تصویرگری عاطفه فتوحی از سوی انتشارات مهرسا به بازار کتاب آمده است. نیکطلب میگوید دوست دارد واکنش مخاطبان را بداند اما مشکل بزرگی که داریم دسترسی نداشتن بچهها به کتاب است. با این شاعر در مورد دنیای شعر کودک و نوجوان و آثارش به گفتوگو نشستیم.
کتاب «آهای خورشید!» گزیده شعرهای شماست. نحوه گزینش شعرها چگونه بود؟
انتخاب کتاب مراحلی داشت. آقای مصطفی رحماندوست از بین شعرهای کودک من تعدادی را که مناسب میدیدند انتخاب کردند و در مجموعه «آهای خورشید!» آوردند. ازبین ۳۰ تا شعر، تقریباً با توافق ۱۰ تا را انتخاب کردیم. من قبلاً مجموعه شعر برای کودک نداشتم، اما برای خردسالان دو مجموعه منتشر کرده بودم. این مجموعه برای کودک است و هنوز نمیدانم بچهها چگونه با آن ارتباط میگیرند. امیدوارم بهزودی بازخوردش را ببینیم تا بدانم چه آثاری برای بچهها عرضه کنم تا دلپذیرتر باشد.

فکر میکنید مخاطب کودک و نوجوان امروز بیشتر به خواندن چه نوع شعری نیاز دارد؟ در اصل مهم است که شاعر نیاز مخاطب را در نظر بگیرد یا نه؟
اینکه شما گفتید، خیلی مساله مهمی برای من است. به خاطر اینکه شعر کودک و نوجوان مخاطبمحور است، یعنی به عبارت دیگر شعر بزرگسال شعری است که شاعر هر چه را دلش خواست یا فکر میکند نیاز یا پاسخگوی جامعهاش هست، بر روی کاغذ میآورد و منتشر میکند. حالا گاهی دلخواه مردم جامعه است، گاهی هم نه. اما شعر کودک و نوجوان بدون مخاطب معنا و مفهومی پیدا نمیکند. بنابراین بخشی از آن نیازهای کودک و نوجوان است که باید منعکس شود و بخشی از آن نگاه خود شاعر است که با بچهها صحبت میکند. مخاطب اصلی ما گروه سنی مشخصی دارد و صحبت کردن با آنها باید بر اساس معیارها و چارچوبهایی باشد. مثلاً: زبان مشترک بین مخاطبان، دایره واژگانی و نوع تصویرپردازیها، نوع جهانی که بچهها با آن سر و کار دارند، نوع روابط اجتماعی و روابط خانوادگی که بچهها با بزرگترها در جامعه دارند.
شاعر کودک و نوجوان، شاعر این گروه سنی است نه شاعر بزرگسال. اگرچه شعرهایش ممکن است مورد استفاده برای سنین گوناگون جامعه هم باشد و شعر من محدود به این نیست که فقط بچهها بخوانند، بزرگترها هم میخوانند. اما چون به عنوان شاعر کودک و نوجوان شناخته میشویم، مخاطب اصلیام همین گروه سنی است.
شعرهای شما بیشتر کوششی هستند یا جوششی؟ معمولاً برای سرودن شعر دقیقاً چه کار میکنید؟
اصولاً کار سفارشی انجام نمیدهم. اگر کسی به من بگوید در مورد فلان موضوع یک مجموعه شعر بده، اکثراً نپذیرفتهام. البته یکسری کارها را از شاعران گوناگون جمعآوری و منتشر کردهام که مناسبتهای مختلفی داشت، اما خودم برای یک موضوع و یک سوژه خاص اثر مستقلی ندارم.
اگر کتاب «بهار از کوچ برگشت» را بخوانید، بیشتر ذهنیت و دوستداشتنیهای خودم است. سعی کردم تنوع قالب را در شعرها رعایت کنم و موضوعات مختلف در حوزهی نوجوان و مواردی را که نوجوانان دوست دارند، بیان کنم.
البته همیشه با ناشر هم در تعامل هستم و همیشه او نظر ما را نمیخواهد اجرا کند. گاهی مجبور میشویم شعرهایمان را جابهجا کنیم و یا تعدادی از آن را کم یا زیاد کنیم. به همین خاطر پروسهی انتشار کتاب ما طولانی میشود. ضمن اینکه شعر نوجوان و شعر کودک نیاز به صفحهآرایی مناسب، تصویرگری و یونیفورم جالب توجه دارد، به همین خاطر زمان انتشارش از شعر بزرگسال طولانیتر میشود و ناشران این حوزه آثار زیادی در دست دارند، چه علمی چه طنز و سرگرمی و …. در نوبت نشر قرار گرفتن پروسه چاپ را طولانی میکند.
بهنظر میرسد در سالهای اخیر کمکار شدهاید. چرا کتابهای کمتری از شما منتشر میشود؟
اتفاقاً در سالهای اخیر، بعد از وقوع کرونا و از سال ۱۴۰۱ به این سو، هر سال یک کتاب را داشتم اما چون گروه سنی آثارم و ناشران این آثار گوناگونند، شاید به نظرتان آمده کمکار هستم. ضمن اینکه هیچوقت به آن معنا، پرکار نبودهام.
سال ۱۴۰۱ کتاب «یکی دو شیشه عطر خاطره» که گزیده شعرهای نوجوانم است، در انتشارات گویا منتشر شد. سال ۱۴۰۲ «بهار از کوچ برگشت» در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد که سال گذشته به عنوان کتاب سال برگزیده شد و ۱۴۰۳ هم همین «آهای خورشید!» منتشر شد. یعنی شاید بتوان گفت در این همه سال این همه کتاب پشت سر هم نداشتم. واقعیت این است که وضعیت کتاب مناسب نیست و ناشران از کتابهای شعر استقبال نمیکنند. در کل مجموعه شعر کودک را بهتر قبول میکنند و کتاب شعر نوجوان را اصلاً. البته ممکن است برای مناسبتها و موضوعات خاصی که در نظر دارند، بپذیرند یا خودشان سفارش بدهند. اما مجموعه شعر مستقل که خود شاعر میخواهد آن را در اختیار مردم قرار دهد، به زحمت منتشر میشود. در حال حاضر بچهها کمتر کتاب میخوانند و کمتر به دنبال کتابهای غیر درسی میروند و ترجیح میدهند به سمت کارهای راحتتری بروند. به نظر میرسد داستان بیشتر از شعر مورد علاقهشان است، چون شعر آنها را به چالش میکشد و ذهنشان را در مورد یک موضوع خیالانگیز فعال میکند.
از طرفی هم هزینههای چاپ کتاب بالاست و کمبود کاغذ وجود دارد. ناشران حاضرند برای داستانهای وحشتانگیز یا داستانهای مرگآمیز سرمایهگذاری کنند اما انتخاب شعر برای چاپ خیلی سختشان است.
با کدام کتابتان خاطره بیشتری دارید؟ وقتی عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم، یادم است در کانون با بچهها «تا خیابان خوشبخت» را خواندیم و برایمان خاطرهانگیز شد. برای شما کدام کتابتان خاطرهانگیز بوده است؟
همانطور که عرض کردم، چون تعداد آثارم انبوه نیست و در طول سالهای گوناگون منتشر شده، تا زمانی که قبل از چاپ است، از شعرهای آن خاطرات خوبی دارم و وقتی هم منتشر میشود سعی میکنم با مخاطب خودم بسیار روبهرو شوم. این کتابها در هر دوره لذتهایی داشته است. همانطور که گفتید، در اوایل دهه نود «تا خیابان خوشبخت» درخشید و من حدوداً به ۲۰ استان برای نقد این کتاب رفتم و در جاهای مختلف هم مطرح شد و با بچهها در موردش صحبت کردیم. خاطرات خوبی از اشعارش داشتم و تاثیرات مثبتی هم از نقد برخی شعرهایش داشتم. گاه وبیگاه هنوز هم دوستان نوجوان میگویند که شعر «یکی دو شیشه عطر خاطره» در خاطرشان مانده و نام همین شعر را برای کتاب بعدی منتخب اشعارم انتخاب کردم چون دیدم شعر موثری بوده است.
هم اینک «بهار از کوچ برگشت» برایم جالب توجه است و فکر میکنم بازخورد خوبی داشته است. اما مشکل بزرگی که داریم دسترسی نداشتن بچهها به کتاب است. واقعاً وزارت آموزش و پرورش هیچ کتابی را جذب نمیکند و هیچگونه دعوت و همصحبتی با نویسنده و شاعر از سوی مسئولان آن وجود ندارد. قبلاً این وزارت خریداری کتابهای کودک و نوجوان مد نظرش بود و نمایشگاههایی در هفته کتاب برگزار می شد که مورد استقبال بچهها قرار میگرفت. اما حالا این حرکت را نمیبینیم. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهصورت تخصصی برای بچهها کار میکند و بچهها را جذب میکند و کتابخانههای خود را دارد. یا خوشبختانه بخش کودک و نوجوان نهاد کتابخانههای کشور هم سالهاست افتتاح شده و ما هم در این دو نهاد حضور پیدا کردیم. اما فعالیتهای غیر درسی و فوق برنامه در حوزه ادبیات از سوی وزارت آموزش و پرورش که این تعداد دانشآموز را در اختیار دارد، بهنظرم خیلی کمرنگ شده است.

شما از معدود شاعران کودک و نوجوان هستید که کتابتان را صوتی کردهاید. استقبال کودکان و نوجوانان چطور بود؟ در حال حاضر بیشتر مشتاق گوش کردن به شعرهای شما هستند یا خواندن؟
چندین سال پیش از من خواستند مجموعهای از شعرهای نوجوانم را به شکل صوتی دربیاورم. من هم سه مجموعهام را با صدای خودم خواندم. پیشتر هم از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان «صدای شاعر» منتشر شده بود که خوب تبلیغ و توزیع نشد.
این بار ابتدا قرار بود از طرف موسسهای، در ازای فروش آثار، حقالتالیف هم به ما بدهند، اما بعد از مدتی موسسه تعطیل و به جای دیگری واگذار شد و حالا نمیدانم آثار دست کیست. اما خوشبختانه مردم هنوز میتوانند از آن استفاده کنند و بشنوند. استقبال را نمیدانم چطور بوده. ارزیابی نکردهام که چند درصد مخاطبان اصلاً به اثر صوتی دسترسی دارند.
فضای مجازی این امکان را از ما گرفته که چه تیراژی و چه تعدادی از بچهها با دانستن نام شاعر، به دنبال اثرش میگردند؛ حالا چه مکتوب و چه صوتی. اما ناراحت هم نیستم که این آثار در فضای مجازی پخش شده. این هم راهی برای کسانی است که امکان خرید آثار را ندارند.
لطفاً اگر نکتهی دیگری دارید بفرمایید.
امیدوارم بتوانم سال آینده کتابی تازه تقدیم کنم. ناگفته نماند دفتری از نوسرودههایم دارم، اما بهنظرم اگر فاصلهی انتشار کتاب ها بیشتر باشد بهتر است تا حداقل این کتابهای منتشر شده فرصت دیده شدن داشته باشند.
نظر شما