سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدرضا توکلیصابری، مولف کتاب «سراینده نامه خسروان»: ابوالقاسم فردوسی یکی از بلند قامتان زبان و ادبیات فارسی است. فردوسی سیواندی سال بر سر شاهنامه عمر گذاشت و این شاهکار جهانی را آفرید. فردوسی رستم زمانه خویش و پس از خویش است. کسی است که با قلم به جنگ دشمنان ایران رفت. تا عصر حاضر نداریم کسی را که یک تنه به جنگ یک لشکر بزرگ رفته باشد و آنها را باز ایستانده باشد. او بیش از سی سال از عمر خود را بر سر نوشتن شاهنامه گذاشت تا تاریخ و اساطیر ایران را به نوشته در آورد. او میخواست همه داستانهای اساطیری و تاریخی ایران را به نگارش درآورد، داستانهایی که بدون آنها شاهنامه ناتمام بود و اگر این داستانها را نمیافزود دلش اندوهگین میبود.
گر از داستان یک سخن کم بدی / روان مرا جای ماتم بدی

کتاب سراینده نامه خسروان به زندگی و اهمیت و عظمت شخصیت فردوسی و کتاب شاهنامه میپردازد و روح بزرگ، زبان پاک، و استقامت او را در برابر ناملایمات زمان و کوشش او را برای حفظ و استقلال زبان فارسی و بازگویی تاریخ و اساطیر ایران را نشان میدهد. فردوسی و کتاب شاهنامه در حفظ استقلال ایران و زنده ماندن زبان فارسی نقش مهمی داشته است.
ابوالقاسم فردوسی، دهقانی بود که به کشت و کار و سرودن شعر میپرداخت و در مجالسی که در باغ بزرگش بر پا میکرد یا دهقانان بزرگ و دبیران و شاعران و نویسندگان در خانههایشان بر پا میکردند، آنها را میخواند. در آن زمان زمینداران بزرگ را که به کشت و کار و دامداری اشتغال داشتند دهقان مینامیدند. قرنها بود که آنها اسکان یافته بودند و به زمین وابسته بودند. معمولاً آنها زردشتیانی بودند که طی چند قرن به اسلام گرویده بودند و به ایران و اسطورههای آن دلبستگی داشتند. در کنار آنها قبایل عرب و ترک هم زندگی میکردند که از سرزمینهای دیگری آمده بودند و به زور مناطقی را تسخیر کرده بودند. آنها معمولاً زندگی عشایری داشتند و کوچ میکردند و معمولاً به شغل تجارت یا سپاهیگری یا کارهای دیگر اشتغال داشتند. در زمان فردوسی قدرت در دست این دو گروه بود. ترکان که همیشه سلاح داشتند و به علت زندگی قبیلهای و عشایری خود همیشه در حال جنگ و نزاع و کوچ بودند و اعراب که به قدرت خود را از وابستگی به خلیفه بغداد و نیز اسلام به دست میآوردند.
ایران تنها کشور واقعی و تمدنساز در خاورمیانه است. البته مصر هم یک ملت تمدنساز است منتها بخش اصلی آن در آفریقا است بقیه کشورهای خاورمیانه یا از جاهای دیگر آمدهاند مانند ترکیه یا اسرائیل، یا از تجزیه ایران یا امپراطوری عثمانی به وجود آمدهاند مانند بحرین و افغانستان لبنان، سوریه، اسرائیل و دیگر کشورهای آسیای مرکزی. زبان این کشور در طی تاریخ به زور به ترکی و عربی و یهودی تغییر پیدا کرد، اما زبان فارسی به جا ماند، اما تحول یافت و پیچیدهتر و پختهتر شد.
میگویند محمدعلی فروغی یک بار از حسنین هیکل سردبیر روزنامه الاهرام مصر پرسید: شما که ملت بزرگ و تمدنسازی بودید، چگونه شد که زبانتان تغییر پیدا کرد و عربی شد؟ حسنین هیکل پاسخ میدهد: برای اینکه ما فردوسی نداشتیم. به این جهت فردوسی سزاوار بالاترین احترامهاست. و آنانکه این قاعده را رعایت نمیکنند، در هر مقام و مرتبهای باشد خود را خوار و خفیف میکنند. همچنانکه آن خانم کمدین قمی کرد. یک کمدین معمولاً مردم را میخنداند و خانم مربوطه که معمولاً مردم را میخنداند اکنون باعث شده که ایرانیان زیادی متاسف و غمگین شوند. آنهایی که دل و زبانش با فردوسی است و ایران را دوست دارند.
شوخی با بزرگان جایز است و این خانم پیش از این با فردوسی شوخی کرده بود و درک پایین خود را از اشعار فردوسی نشان داده بود، اما این بار با عصبانیت و خشم به فردوسی فحش و ناسزا گفت. اما علت توهین و ناسزای او به فردوسی چه بود؟ جز خالی کردن عقدههای کهنه که معلوم نیست دلیلش چیست.
غرب اکنون بیش از هر زمانه دیگری وحدت ملی ایران را هدف قرار داده است و سرمایهگذاری عظیمی در این زمینه کرده است و پولهای زیادی را پخش میکند. این دشمنی به دو صورت انجام میشود. با ایجاد صدها کانال تلویزیونی که به طور مجانی برای ایران پخش میشود، کانالهای مختلف در فضای مجازی که پر از مطالب تفرقهانگیز است. و دیگری با آموزش و مسلح کردن گروههایی که در داخل ایران به عملیات خرابکارانه میپردازند. بعضیها هم آگاهانه و یا ناخودآگاهانه آب به آسیای دشمن میریزند. باید حواسمان جمع باشد که جزو هیچکدام از آنها نباشیم.
علت پایداری ایران در دوهزار و پانصد سال گذشته چه بوده است؟ وجود زبان، ادبیات، علم، فلسفه و هنر مختص این سرزمین که با دیگر کشورها تفاوت داشته است. اگر چه زبان بسیاری از این کشورها در اثر هجوم افراد خارج از این کشورها تغییر یافت و ترکی و عربی شد، اما زبان ایران توانست در مقابل هجوم آنها مقاومت کند و ادبیات دست اول جهانی را تولید کند و یک نفر نقش مهمی در آن داشت و آن شخص ابوالقاسم فردوسی بود. او یک شاهکار ادبی جهانی ایجاد کرد که شاعران بسیاری از جهان غرب و شرق و ایران را تحت تاثیر قرار داد و سزاوار صد آفرین است. فردوسی گفته است:
از آن پس نمیرم که من زندهام / که تخم سخن من پراگندهام
هر آن کس که دارد هش و رای و دین / پس از مرگ بر من کند آفرین
و هنوز پس از هزار سال این آفرینها پایان نیافته است.
نظر شما