به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از پابلیشرزویکلی، تحولات اخیر در صنعت نشر آمریکا بار دیگر نشان میدهد که تقسیمبندی سنتی میان «ناشر بزرگ» و «ناشر مستقل» در حال بازتعریف است. اگر تا همین چند سال پیش مسیر طبیعی یک نویسنده این بود که از ناشران کوچک آغاز کند و سپس به غولهای نشر بپیودند، اکنون بسیاری از نویسندگان میانرده و حتی شناختهشده، مسیر برعکس را انتخاب میکنند: بازگشت از مرکز به حاشیه.
نویسندگان دیگر مانند گذشته مجذوب نامهای درشت و پرزرقوبرق ناشران بزرگ نیستند. در آمریکا، جایی که اصطلاح «بیگ فایو» برای پنج ناشر عمده حکم قطب نمای بازار را دارد، اکنون موجی تازه به راه افتاده: نویسندگان میانرده یعنی آن دسته که نه در صدر فهرست پرفروشها هستند و نه در حاشیه یکی پس از دیگری به سوی ناشران مستقل کوچ میکنند.
این تغییر مسیری است که خلاف جریان تاریخی معمول عمل میکند. برای دههها، مسیر موفقیت یک نویسنده از گذرگاه ناشران مستقل آغاز میشد و در نهایت به دروازههای ناشران بزرگ ختم میگردید. نمونه بارز آن پرسیوال اورت بود که سالها آثارش را با انتشارات گریولف ( Graywolf) منتشر میکرد، اما امروز همان نویسندگان یا همنسلانشان، به دلایل گوناگون از ناشران بزرگ فاصله میگیرند و دوباره به سوی ناشران کوچک بازمیگردند.
این کوچ تنها یک انتخاب عاطفی نیست، بلکه ریشه در واقعیتهای اقتصادی دارد. غولهای نشر دیگر حاضر نیستند برای نویسندگان میان رده مبالغ کلان بهعنوان پیش پرداخت بپردازند؛ چراکه فروش این آثار به ندرت چنین هزینههایی را جبران میکند. در نتیجه، بسیاری از نویسندگانی که زمانی بخشی از «سرمایه ادبی» این شرکتها بودند، امروز جایی در فهرستهای آنها ندارند.
در مقابل، ناشران مستقل با ساختاری چابکتر و سرمایهای محدودتر اغلب کتابهایی را منتشر میکنند که عمیقاً به آنها ایمان دارند. این ایمان و اشتیاق جایگزین سرمایههای کلان میشود و رابطهای انسانی میان نویسنده و ناشر پدید میآورد. در چنین فضایی، تمام اعضای یک انتشارات کوچک درگیر موفقیت یک کتاب میشوند، نه فقط یک ویراستار تنها که باید در دل بوروکراسی ناشران بزرگ بجنگد.
یکی از دلایل دیگر، بحران هویت در ناشران بزرگ است. بسیاری از زیرشاخههای آنها هویت برند خود را از دست دادهاند و در بازاریابی و فروش به یکدیگر شبیه شدهاند. نویسندگان در چنین فضاهایی خود را «بخشی از یک خط تولید بینامونشان» میبینند. در مقابل، ناشران کوچک هنوز قادرند برای هر کتاب یک هویت و استراتژی متمایز بسازند.
نویسندگانی که مسیرشان را تغییر دادهاند، اغلب از بازگشت به فضایی صمیمی سخن میگویند؛ فضایی که در آن مکالمات نه بر سر سهم بازار و بودجه تبلیغاتی، بلکه بر سر کیفیت اثر و شور ادبی شکل میگیرد. تری تمپست ویلیامز از اینکه در ناشر مستقل «میتواند بدون کارت شناسایی از خیابان وارد شود» بهعنوان نمادی از آزادی خلاق یاد میکند. بسیاری از نویسندگان میگویند که دلیل کوچشان پول نیست بلکه کیفیت و بازگشت به ادبیات است.
نظر شما