چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
میراث محمود کیانوش برای ادبیات داستانی کودک

محمود کیانوش در دوره‌ای که ادبیات کودک ایران هنوز در حال شکل‌گیری بود، با نوآوری‌هایی چشمگیر، افق‌های تازه‌ای در این حوزه گشود. میراث او نه فقط در دغدغه‌های فکری و مضامین آثارش، بلکه در شیوه‌های نگارشی و سبک منحصر به فرد او نیز نهفته است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسن اسماعیلی طاهری: دوازدهم شهریور، زادروز محمود کیانوش، از برجسته‌ترین چهره‌های ادبی معاصر ایران، است. محمود کیانوش (زاده ۱۳۱۳ در مشهد و درگذشته به سال ۱۳۹۹ در لندن) در حوزه‌های متعددی چون شعر، داستان، نقد، ترجمه و روزنامه‌نگاری فعالیت کرده است. او را عمدتاً به‌عنوان «پدر شعر کودک» می‌شناسند، اما وجه داستان‌نویسی‌اش، به‌ویژه در حوزه کودک و نوجوان، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

این یادداشت تلاشی است برای بازشناسی میراث کیانوش در داستان‌نویسی کودک. ما با بررسی دو اثر برجسته از او، یکی کتاب «آدم یا روباه» (فابل، ۱۳۴۸) و دیگری کتاب «از کیکاووس تا کیخسرو- سیاهی» (بازنویسی داستان‌های شاهنامه، ۱۳۵۴) به صورت گذرا تکنیک‌های نگارشی او را تحلیل کرده‌ایم. هدف این است که اولاً جایگاه کیانوش در نگارش داستان برای کودکان را روشن‌تر سازیم و ثانیاً میراث او را به عنصری زنده و پویا تبدیل کنیم چراکه این تکنیک‌ها به‌ویژه برای نویسندگان جوان و دانشجویان ادبیات کودک الهام‌بخش خواهد بود. اگرچه این دو اثر تنها بخشی از کارنامه گسترده او هستند، با این حال به ما نشان می‌دهند که او از چه شیوه‌هایی در نگارش برای کودکان استفاده کرده است. این بررسی روشن می‌کند که کیانوش، در دوره‌ای که ادبیات کودک ایران در حال شکل‌گیری بوده است (حدود ۶۰ سال قبل)، با نوآوری‌های خود افق‌های تازه‌ای در داستان‌نویسی گشوده است.

الف: «آدم یا روباه»؛ کلیله و دمنه‌ای مدرن

در داستان «آدم یا روباه»، سه جانور (شتر، بز و الاغ) پس از مرگ صاحب‌شان به‌سوی آبادی وعده‌داده‌شده رهسپار می‌شوند. الاغ در راه توسط روباهی مکار فریفته می‌شود و پای دهقانان به دره باز می‌شود. این اثر، فابلی خوش‌ساخت است که با تمثیل حیوانی، پرسش‌های اخلاقی و اجتماعی عمیقی را مطرح می‌کند. شتر نماد خرد و عمل‌گرایی است، بز مظهر عاطفه و وفاداری، و الاغ نماد سستی، خودخواهی و زودباوری. این ساختار تمثیلی به‌نحو هنرمندانه‌ای از ادبیات اخلاقی کلاسیک الهام گرفته و آن را به دنیای معاصر پیوند می‌زند؛ از این رو می‌توان آن را «کلیله و دمنه مدرن» نامید، چرا که با استفاده از شخصیت‌های حیوانی، درس‌های اخلاقی و اجتماعی را در قالبی نوین به مخاطب امروز منتقل می‌کند.

تکنیک‌های روایی و سبک‌شناختی در «آدم یا روباه»

۱. نثر روان و باشکوه با جملات کوتاه و کوبنده:

کیانوش در این داستان با نثری ساده اما قدرتمند، مفاهیم را منتقل می‌کند. جملات کوتاه و صریح (Punchy Sentences) ریتمی کوبنده و تأثیرگذار ایجاد می‌کنند که در لحظات حساس داستان به اوج می‌رسد.

مثال‌ها:

«آفتاب و آفتاب بود، آتش می‌بارید. بیابان و بیابان بود، می‌سوخت.» این جملات کوتاه با تکرار واژگان، حس بی‌رحمی و عظمت طبیعت را به شکلی باشکوه بیان می‌کنند.

«خورشید رفت و رفت تا گم شد. باد تاخت و تاخت تا افتاد. غبار نشست. تاریکی آمد.» این عبارات با نثری روان و ایجاز، گذشت زمان را به شکلی قدرتمند به تصویر می‌کشند.

«خشکی، خشکی، خشکی.» این تکرار کوبنده، به جای توصیف طولانی، شدت بی‌آبی را با قدرت نشان می‌دهد.

۲. شخصیت‌پردازی گفت‌وگومحور:

شخصیت‌پردازی در این داستان به‌شدت بر دیالوگ‌ها استوار است. کیانوش با استفاده از گفت‌وگوها، نه تنها داستان را پیش می‌برد، بلکه ماهیت درونی و تفاوت‌های اخلاقی شخصیت‌ها را نیز آشکار می‌کند.

مثال: دیالوگ‌های الاغ سرشار از کنایه و غرور است: «روحش الان در بهشت دارد بشکن می‌زند.» و «پیرمرد حقه‌باز جایش در قعر جهنم است!». این جملات به روشنی شخصیت بی‌خرد او را نمایان می‌سازد.

۳. زبان‌پردازی موسیقایی و ریتم شفاهی:

نثر کیانوش در این داستان کیفیت موسیقایی دارد که با استفاده از تکرار، واج‌آرایی و ضرباهنگ‌های خاص ایجاد می‌شود. این تکنیک، به متن حالتی شنیداری و خوش‌آهنگ می‌بخشد.

مثال‌ها:

«خورشید رفت و رفت تا گم شد.» تکرار فعل «رفت» ریتم گذر زمان را ایجاد می‌کند.

«باد شلاق می‌زد و هوا را پر می‌کرد از غبار تلخ و داغ.» واج‌آرایی حرف «ش»، یک ریتم پیاپی و کوبنده ایجاد می‌کند که یادآور صدای شلاق باد است.

«نسیمی خنک برخاست. ستاره‌ها شکفتند. ماه خندید.» این جملات کوتاه با ریتم و آهنگ خاص، حس آرامش و زیبایی پس از طوفان را به شکلی موسیقایی منتقل می‌کنند.

میراث محمود کیانوش برای ادبیات داستانی کودک

ب: «از کیکاووس تا کیخسرو»؛ بازآفرینی مدرن

در مجموعه کتاب‌های «از کیکاووس تا کیخسرو»، محمود کیانوش به شیوه‌ای مدرن به بازنویسی داستان‌های شاهنامه می‌پردازد. در کتاب «از کیکاووس تا کیخسرو: سیاهی» که به عنوان نمونه‌ای از این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است، داستان با کیقباد آغاز می‌شود که تخت پادشاهی را به فرزندش کاووس می‌سپارد. اما کاووس که در جوانی قدرت‌طلب و خودکامه است، به نصیحت پدر بی‌اعتنایی می‌کند و تصمیم به فتح مازندران می‌گیرد. پس از گرفتار شدن به دست دیو سپید، رستم برای نجات او وارد ماجرا می‌شود. اما خودخواهی‌های کاووس به اینجا ختم نمی‌شود. این داستان با محوریت غرور و بی‌خردی کیکاووس، وقایع اصلی شاهنامه، مانند هفت‌خان رستم و جنگ رستم و سهراب را به دنبال خود می‌آورد. این مجموعه را باید یک بازنویسی مدرن از شاهنامه دانست. کیانوش با حفظ روح حماسه، آن را به یک اثر زنده و پویا برای نسل جدید تبدیل می‌کند.

تکنیک‌های روایی و سبک‌شناختی در «از کیکاووس تا کیخسرو: سیاهی»

۱. نثر روان و باشکوه با جملات کوتاه و کوبنده:

کیانوش با تبدیل متن منظوم فردوسی به نثری ساده و روان، وقار حماسی آن را حفظ می‌کند. جملات کوتاه و شفاف او «حس فردوسی» را بدون اینکه مانع درک متن شود، به مخاطب انتقال می‌دهد.

مثال‌ها:

«می‌خورد و می‌نوشید، و می‌بخشید و می‌پاشید.» این جمله کوتاه ریتمی سریع به متن می‌بخشد و بی‌تأملی کیکاووس را نشان می‌دهد.

«خون خواهی ریخت و کین‌خواهی انگیخت.» این جمله، با ساختاری موازی، پیامدهای ویرانگر خودکامگی را به شکلی قاطع و کوبنده بیان می‌کند.

۲. برجسته‌سازی دیالوگ و روان‌شناسی شخصیت‌ها:

ذر این اثر هم کیانوش از دیالوگ‌ها برای نمایش انگیزه‌های درونی و ضعف‌های شخصیت‌ها استفاده می‌کند.

مثال‌ها:

غرور کیکاووس در دیالوگ‌هایش به وضوح نمایان است: «من که کاوس، پادشاه ایرانم، در بخت و فر و بزرگی برتر از جمشید و ضحاک و کیقبادم.»

زال با لحنی پدرانه به کاووس نصیحت می‌کند: «از سپاه کشیدن به آن سرزمین دل بردار. سرداران و دلاوران تو همه فرمان تو را گردن می‌نهند. رواست که برای فزونخواهی تو خون آنان بر خاک بریزد؟»

۳. تلخیص و گزینش هوشمندانه:

کیانوش با آگاهی از مخاطب نوجوان خود، داستان را تلخیص می‌کند تا خط اصلی روایت حفظ شود و از جزئیات غیرضروری که ممکن است باعث خستگی مخاطب شود، پرهیز می‌کند. او ماجراهای فرعی و خشونت‌های بی‌کارکرد را کوتاه یا حذف می‌کند تا تعادل میان کنش و معنا برای نوجوان برقرار بماند.

۴. زبان‌پردازی موسیقایی و ریتم:

با وجود اینکه این اثر نثر است، حساسیت شاعرانه کیانوش در آن دیده می‌شود. او با استفاده از واج‌آرایی و ریتم‌های خاص، به متن نوعی موسیقی درونی می‌بخشد.

مثال‌ها:

«می‌خورد و می‌نوشید، و می‌بخشید و می‌پاشید.» تکرار ریتمیک افعال، به نثر نوعی موسیقی و ضرباهنگ می‌بخشد.

«گرشاسب با گفتار خود، گناه و گناهکاری را از دل و جان او می‌زدود.» تکرار حرف «گ»، یک ریتم ملایم و دلپذیر ایجاد می‌کند.

فرجام سخن:

در این یادداشت، اگرچه مجال پرداختن به تمامی آثار و نوآوری‌های محمود کیانوش فراهم نبود، اما بررسی همین دو اثر «آدم یا روباه» و یک جلد از مجموعه «از کیکاووس تا کیخسرو»، که دوجنبه متفاوت و مکمل از میراث محمود کیانوش را بازمی‌نمایاند، تصویری روشن از میراث او در ادبیات داستانی کودک به ما می‌دهد. کیانوش در دوره‌ای که ادبیات کودک ایران هنوز در حال شکل‌گیری بود، با نوآوری‌هایی چشمگیر، افق‌های تازه‌ای در این حوزه گشود. میراث او نه فقط در دغدغه‌های فکری و مضامین آثارش، بلکه در شیوه‌های نگارشی و سبک منحصر به فرد او نیز نهفته است. این دو اثر به نویسندگان جوان می‌آموزند که چگونه می‌توان با نثری روان و کوبنده، ریتم شفاهی و دیالوگ‌های پرمعنا، مفاهیم عمیق را به شکلی مؤثر و تأثیرگذار منتقل کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها