دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
امام سال‌های سخت

ابامحمد حسن بن علی العسکری (ع) فقط شش سال امامت کرد اما این مدت کوتاه چه در میان شیعیان و چه در میان بنی عباس، حوادثی رخ داد که نشان از پیچیدگی‌های زمانه داشت.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسن بن علی بن محمد (ع) مشهور به امام حسن عسکری (ع) (۲۳۲-۲۶۰ ق) یازدهمین امام شیعیان اثناعشری است که به مدت شش سال امامت را بر عهده داشت. او فرزند امام هادی (ع) و پدر امام مهدی (عج) است. مشهورترین لقب وی، عسکری است که به اقامت اجباری‌اش در سامرا اشاره دارد. او در سامرا تحت مراقبت حکومت عباسی قرار داشت و برای فعالیت‌هایش با محدودیت روبه‌رو بود. امام عسکری (ع) از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامه‌نگاری با شیعیان ارتباط داشت. عثمان بن سعید، نخستین نایب خاص امام زمان (عج)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار می‌رفت.

امام حسن عسکری (ع) در ۸ ربیع‌الاول سال ۲۶۰ قمری، در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسید و در کنار مرقد پدرش دفن شد. مدفن آن دو به حرم عسکریین مشهور است و از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق به شمار می‌آید. احادیثی از امام عسکری (ع) در موضوعات تفسیر قرآن، اخلاق، فقه، امور اعتقادی، ادعیه و زیارت روایت شده است.

در بخشی از کتاب «ایران در عصر امامان» نوشته احسان ناظم‌بکایی (نشر سایان) به امام حسن عسکری (ع) پرداخته شده است. به مناسبت سالروز شهادت آن امام همام مروری بر این بخش خواهیم کرد.

امام سالهای سخت
آرامگاه امام حسن عسکری (ع) در سامرا

امامت به سال سخت

بنا به نوشته‌ی اکثر مورخان، هشتم ربیع‌الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری، مدینه برای آخرین بار شاهد تولد یک امام بوده است. در این روز حدیثه، همسر سودانی امام دهم، فرزند پسری به دنیا آورد که نامش را حسن گذاشتند. هنوز یک سال از تولدش نگذشته بود که متوکل دستور داد تا امام هادی (ع) و خانواده‌اش را به سامرا، پایتخت جدید بنی‌عباس در شمال بغداد بیاورند. بدین ترتیب، امام یازدهم، یک‌ساله بود که برای همیشه شهر پیامبر و حجاز را ترک کرد.

با این هجرت، امام یازدهم تا لحظه شهادت در محله‌ی نظامی سامرا زندگی کرد. او تحت شدیدترین مراقبت‌های نظامیان بنی‌عباس قرار داشت. او می‌بایست هر دوشنبه و پنجشنبه به کاخ حکومتی می‌رفت و حضورش در شهر را اعلام می‌کرد. با توجه به این میزان سخت‌گیری و اینکه مطلبی هم درباره خروج امام از سامرا در کتاب‌ها نیامده است، برخی‌ها معتقدند امام یازدهم تنها امامی است که هیچ‌وقت نتوانسته به حج برود. برای همین به حاجیان سفارش می‌کنند به نیابت از او اعمال حج را به‌جا بیاورند.

امام یازدهم، لقب‌های مختلفی دارد اما لقب معروف او، «عسکری» به معنای «سپاه و نظامیان» است. بعضی‌ها بدون توجه به عدم وجود حرف «گ» در زبان عربی، اشتباهی به آن «عسگری» می‌گویند. این لقب برای این به امام یازدهم داده شد که او در محله‌ی «عساکر» یا همان «محله‌ی نظامیان» در سامرا، در محاصره‌ی نظامیان زندگی می‌کرد. این لقب، تنها لقب امامان است که به دلیل شرایط محیطی به امامی نسبت داده‌اند.

وکیل‌های خائن!

تا سال‌ها اکثر شیعیان فکر می‌کردند سید محمد، پسر بزرگ امام دهم، جانشین او و امام یازدهم است. اما سید محمد، دو سال قبل از شهادت پدرش درگذشت. امام هادی (ع) در همان مجلس ختم، پسر دومش، حسن را به‌عنوان جانشین معرفی کرد. سال ۲۵۴ هجری قمری، با شهادت امام دهم، امام حسن عسکری (ع) سکان هدایت شیعیان را در دست گرفت. امام دوازدهم در مسیر امامت با چند مسئله مواجه بود. بعضی از شیعیان، معتقد بودند سید محمد، زنده و امام است. تعدادی دیگر معتقد بودند، جعفر، برادر دیگر، امام است که به آن‌ها «جعفریه» می‌گفتند. بعضی ها به امامت امام حسن عسکری (ع) شک کرده بودند و با تردید به آن نگاه می‌کردند. آن‌ها کار را به‌جایی رسانده بودند که امام را زیر سؤال می‌بردند و می‌گفتند در نامه‌های او، غلط املایی پیدا کرده‌اند! امام یازدهم می‌گفت هیچ‌کدام از امامان مانند او مورد شک و تردید شیعیان نبوده‌اند. این شک و تردید فقط مخصوص شیعیان نبود بلکه بعضی از اعضای سیستم وکالت هم دچار تردید شده بودند.

سیستم وکالت از زمان امام صادق (ع) پایه‌گذاری شده بود. در این سیستم، هر منطقه، مسئولی به نام «وکیل» داشت که نقش رابط مادی و معنوی بین امام و شیعیان را بر عهده داشتند. در زمان امام حسن عسکری (ع) حدود ۱۰۰ سال از تأسیس سازمان وکالت می‌گذشت. تعدادی از وکیل‌های این سازمان هم نافرمانی می‌کردند. اموالی را که مردم به آن‌ها داده بودند به امام نمی‌رساندند و در سازمان وکالت اختلال ایجاد می‌کردند. افرادی مانند «عروه بن یحیی نخاس دهقان»، «ابوطاهر محمد بن علی بن بلال» و «احمد بن هلال کرخی» از وکیلان منحرف‌شده بودند. کنترل شدید امام توسط حکومت و حصر خانگی اش، عملاً مانع هرگونه اقدامی از سوی او می‌شد. همین طور تعداد شیعیان در مناطق مختلف و به خصوص ایران، رو به افزایش بودند و این باعث می شد تا اموال و هدایای ارسالی زیاد شود. این فضا، فرصتی مناسب و وسوسه انگیز برای برخی وکیلان که حدفاصل مردم و امام بودند، ایجاد می‌کرد تا به اموال و هدایا دستبرد بزنند و خیال شان راحت باشد که دست امام محصور هم به آنها نمی‌رسد. اوضاع به حدی پیچیده شده بود که مسئولان سازمان وکالت در خانه‌ی امام یازدهم به او بی‌احترامی می‌کردند. خزانه‌دار یا همان مسئول امور مالی، اموال خزانه را می‌دزدید و بقیه‌اش را آتش می‌زد تا او را خشمگین کند. وکیل دیگر که همسایه‌ی او بود، ترس و ابایی نداشت که کنار خوابگاه امام، کارهای ناشایست و مغایر اخلاق کند.

امام سالهای سخت

پسرت کجاست؟

امام یازدهم باوجود چنین مشکلاتی، نامه‌هایی متعدد به شیعیان که اکثراً در ایران بودند، نوشت تا سیستم وکالت را تشریح و تقویت کند. در این زمان، بعد از سفر امام هشتم به ایران که مهاجرت گسترده علویان و قبیله‌های شیعه را در پی داشت، شهرهایی مثل نیشابور، محل تجمع شیعیان شده بود. همچنین امام در پاسخ سئوالات شیعیان، تلاش می‌کرد جواب صریحی ندهد و به آن‌ها می‌نوشت تا پاسخ دقیق را از علما و وکیل‌ها بپرسند. این کار برای این بود تا جامعه‌ی شیعه برای شرایط غیبت آماده شوند. علاوه بر این، امام می‌بایست از جان تنها پسرش که یک سال بعد از آغاز امامت او یعنی در نیمه‌ی شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری به دنیا آمده بود، مراقبت می‌کرد. این مراقبت از آنجا اهمیت داشت که بنی عباس می‌دانستند شیعیان معتقدند پسر امام یازدهم، مهدی است.

بنی عباس خودشان با این فضا آشنا بودند و القاب خلفای اول آنها مانند منصور، هادی و مهدی القاب منجی آخرالزمان به شمار می‌رفت. آنها به‌قدری مراقب خانه‌ی امام بودند که حتی تعدادی مأمور زن مراقب زنان خانه بودند تا اگر نشانه بارداری در آن‌ها دیدند، اطلاع بدهند. ابامحمد، حسن بن علی العسکری (ع) فقط شش سال امامت کرد اما این مدت کوتاه چه در میان شیعیان و چه در میان بنی عباس، حوادثی رخ داد که نشان از پیچیدگی‌های زمانه داشت. امام یازدهم عملاً هم باید تنها پسرش را در خانه‌ی محصور و تحت کنترل از دیده‌ها پنهان می‌کرد و هم می‌بایست همزمان شیعیان شکاک و پرشبهه را به حضور و غیبتش آگاه می‌کرد.

امام سالهای سخت
تندیس فضل بن شاذان نیشابوری

هرج‌ومرج در سامرا

امام در طول ۲۸ سال زندگی‌اش با شش خلیفه‌ی عباسی زندگی کرد که نیمه‌ی اول آن با دوره‌ی خلافت متوکل عباسی هم‌زمان بود. خلیفه‌ای که او را به همراه پدر و خانواده‌اش از مدینه به سامرا آورد و دستور داد تا بنای مزار امام حسین (ع) را در کربلا با خاک یکسان کنند. نیمه‌ی دوم زندگی امام با پنج خلیفه‌ی دیگر مصادف شد که سه نفر آن‌ها یعنی مُنتَصَر، مُعتز و مُعتَمد پسران متوکل بودند و یکی‌شان مُستَعین، برادر متوکل و دیگری، مُهتدی، برادرزاده‌ی متوکل بود. همین ترکیب نشان می‌دهد که بنی‌عباس چه اوضاع به‌هم‌ریخته‌ای داشت. منتصر با کمک سپاهیان ترک، پدرش متوکل را کشت اما خودش هم ۹ ماه بعد توسط آنها کشته شد. ترکان به‌جای او، عمویش مُستعین را خلیفه کردند اما بعد از ۳ سال او را هم برداشتند و کشتند. سپاهیان ترک که کرسی خلافت، بازیچه‌شان شده بود سراغ پسر دیگر متوکل رفتند و معتز ۱۹ ساله را خلیفه کردند. او هم ۳ سال سرکار بود که در دومین سال حکومتش، امام دهم را مسموم کرد. پیکر او را در حیاط خانه‌اش در سامرا دفن کردند. معتز از ترس سپاهیان ترک، شب‌ها با سلاح می‌خوابید اما او را هم کشتند و این دفعه سراغ برادرزاده‌ی متوکل، مُهتدی پسر واثق رفتند. خلافت مهتدی به ۱۱ ماه نکشید.

سرنوشت خلفای قبلی هم گریبان او را گرفت. کشمکش داخلی دربار سامرا همچنان ادامه داشت. سرداران ترک، سراغ سومین پسر متوکل رفتند. معتمد که سرنوشت پدر و دو برادرش را دیده بود با کمک برادر دیگرش، موفق، موفق شدند جلوی این خلیفه کشی های مستمر را بگیرند.. معتمد توانست بر اوضاع مسلط شود و تهدیدات علیه خودش را خنثی کرد. او در چهارمین سال از خلافت ۲۳ ساله‌اش، دستور داد تا امام یازدهم را به شهادت برسانند. امام حسن عسکری (ع )،۸ ربیع‌الاول سال ۲۶۰ هجری قمری مسموم و به شهادت رسید. بدن امام را کنار پیکر پدرش در حیاط خانه¬ به خاک سپردند. معتمد، ۱۶ سال بعد و در سال ۲۷۶ هجری قمری سامرا را ترک کرد و به به بغداد برگشت. به دوران ده‌ساله‌ای که ۴ خلیفه یعنی منتصر، مستعین، معتز و مهتدی پی‌درپی و با قتل خلیفه بعدی به خلافت می‌رسیدند دوره‌ی «هرج‌ومرج در سامرا» می‌گویند. سامرا در طول ۳۰ سال پایتختی‌اش، ۲۶ سال میزبان سه امام بود. ۲۰ سال و ۹ ماه از ۳۳ سال دوران امامت امام هادی (ع)، کل دوران ۶ ساله‌ی امام حسن عسکری (ع) در این شهر گذشت و دوران غیبت امام زمان (عج) هم از سامرا شروع شد.

امام سالهای سخت
آرامگاه یعقوب لیث صفاری خوزستان

سرداری از سیستان

در دوران کوتاه امامت امام یازدهم، ایران شاهد رویدادهای مهمی بود. یعقوب لیث صفاری در زمان امام حسن عسکری (ع) در سیستان ظهور کرد. لیث، پدر یعقوب، مسگر بود. اعراب به مسگر، «صفار» می گفتند برای همین هم یعقوب و برادرانش، «صفاریان» لقب گرفتند. یعقوب و برادرانش، به گروه «عیاران» پیوستند. عیاران، راهزنانی بودند که اموال ثروتمندان را می گرفتند و به فقیران می دادند. ضمن اینکه آنها به صورت چریکی با حاکمان ظالم سیستان و خوارج می‌جنگیدند. در سال‌هایی که خلفای بنی عباس در سامرا، بازیچه ترکان شده بودند و طاهریان که سیستان بخشی از قلمروشان بود، حواس شان به تحولات سامرا بود، یعقوب قدرت گرفت.

در دوران کوتاه امامت امام یازدهم، ایران شاهد رویدادهای مهمی بود. یعقوب لیث صفاری در زمان امام حسن عسکری (ع) در سیستان ظهور کرد. لیث، پدر یعقوب، مسگر بود. اعراب به مسگر، «صفار» می گفتند برای همین هم یعقوب و برادرانش، «صفاریان» لقب گرفتند. یعقوب و برادرانش، به گروه «عیاران» پیوستند. عیاران، راهزنانی بودند که اموال ثروتمندان را می گرفتند و به فقیران می دادند. ضمن اینکه آنها به صورت چریکی با حاکمان ظالم سیستان و خوارج می جنگیدند .۳۶ در سالهایی که خلفای بنی عباس در سامرا، بازیچه ترکان شده بودند و طاهریان که سیستان بخشی از قلمروشان بود، حواس شان به تحولات سامرا بود، یعقوب قدرت گرفت.

یعقوب، حدود سال‌های ۲۰۰ تا ۲۰۷ هجری قمری در سیستان متولد شد. یعنی درست ۱۰۰ سال بعد از تولد ابومسلم در خراسان، مرد دیگری از ایران به دنیا آمد تا وارد تاریخ این کشور شود. شغل لیث، پدر یعقوب، مسگری یا رویگری بود که در عربی به آن «صفار» می‌گفتند. او و برادرانش در کنار صفاری، عیاری هم می‌کردند یعنی اموال ثروتمندان را گرفته و به فقرا می‌دانند. آن‌ها، ابتدا عضوی از گروه «صالح بن نصر» بودند ولی وقتی دیدند او، اموال را به شهر خودش، بُست می‌برد، شورش کردند و مستقل شدند. یعقوب و گروهش، موفق شدند «ابراهیم بن حصین» حاکم سیستان را که از طاهریان دستور می‌گرفت از شهر بیرون کنند. یعقوب در سال ۲۴۷ هجری قمری یعنی همان سالی که ترکان، متوکل عباسی را کشتند، سلسله صفاریان را در سیستان تأسیس کرد. در این زمان، امام هادی (ع) زنده بود و امام حسن عسکری (ع)، ۱۵ سال داشت. یعقوب بعد از تسلط بر سیستان، کرمان و فارس را هم گرفت.

امام سالهای سخت
سکه‌ها در عصر امام حسن عسکری (ع)

مهر پایان طاهریان

۱۲ سال بعد از تأسیس صفاریان و در سال ۲۵۹ هجری قمری، یعقوب با فتح نیشابور، پایتخت طاهریان به حکومت ۵۳ ساله این سلسله پایان داد. با این کار که در یک سال مانده به شهادت امام حسن عسکری (ع) روی داد، طاهریان که اولین سلسله‌ی ایرانی بعد از اسلام بود از بین رفت تا اولین جابجایی و انحلال حکومت ایرانی در بعد از اسلام به وجود بیاید. طاهریان را «طاهر بن حسین»، فرمانده‌ی ایرانی سپاه مأمون بود در خراسان تأسیس کرده بود. این سلسله، استقلالی تقریبی داشت چون تائیدش را از بنی‌عباس می‌گرفت. طاهریان در زمان امام جواد (ع) پا گرفت و در زمان امام حسن عسکری (ع) از بین رفت. نیشابور، پایتخت این سلسله، یکی از بزرگ‌ترین مراکز تجمع شیعیان محسوب می‌شد اما آن‌ها به پیروی از بنی‌عباس، مخالف شیعیان بودند. آن‌ها به آزار وکیل‌های امامان می‌پرداختند و حتی مدتی، فضل بن شاذان نیشابوری، عالم معروف شیعه را از نیشابور به سبزوار تبعید کردند.

در برابر خلیفه

معتمد عباسی برای رضایت یعقوب، حکم حکومت خراسان را به نام او زد ولی برای یعقوب این حکم مهم نبود. او می‌گفت من را همان شمشیری به حکومت رسانده که خلفای بنی‌عباس را به قدرت رسانده است. با این استدلال، یعقوب نشان داد سلسله‌ی صفاریان تفاوت اساسی با سلسله‌ی طاهریان دارد. طاهریان، پیرو بنی‌عباس بودند اما صفاریان، تعلق‌خاطری به بنی‌عباس نداشتند. یعقوب به‌قصد فتح بغداد و سامرا عازم عراق شد. او آن‌قدر به خودش مطمئن بود که هیچ تلاشی برای اتحاد با «صاحب الزنج» که بصره را در اختیار داشت، نکرد. معتمد که خطر یعقوب را نزدیک می‌دید شخصاً با سپاه بنی‌عباس عازم جنگ با او شد. این اولین رویارویی مستقیم یک خلیفه عباسی با ایرانی‌ها بود. دو سپاه در «دیرعاقول» در جنوب بغداد به هم رسیدند. حضور خلیفه که نماد اسلام بود برای اکثریت سنی مذهب سپاه یعقوب، تردید ایجاد کرد. یعقوب در این جنگ، شکست خورد و سه زخم برداشت. او مدتی بعد در دزفول درگذشت تا خیال بنی‌عباس راحت شود. امام حسن عسکری (ع) در روزهایی که یعقوب لیث صفاری، در شرق ایران یکه‌تازی می‌کرد، شهید شد. یعقوب بااینکه تعلق‌خاطر چندانی به مذهب سنی نداشت ولی در کتاب‌های تاریخی، ارتباطی بین او با امام یازدهم و شیعیان، ثبت نشده است. علاوه بر شرق و جنوب ایران، شمال ایران هم از سلطه بنی‌عباس بیرون رفته بود.

امام سالهای سخت
تندیس یعقوب لیث صفاری در خوزستان

سبزپوشان علوی در سرزمین سبز

سال ۲۵۰ هجری قمری، در روزهایی که امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) ۱۸ ساله در حصر خانگی سامرا بودند، اقوام آن‌ها در طبرستان (مازندران و گلستان امروزی) دولتی مستقل به پا کردند. این اقوام در واقع نوه‌های امام حسن (ع) محسوب می‌شدند. نوه‌های امام حسن (ع) و اعضای دیگر خانواده امام علی (ع) در این سال‌ها از دست حاکمان فرار کرده بودند. آن‌ها از کوه‌های بلند البرز عبور کرده بودند و در مازندران زندگی می‌کردند. رفتار خوب آن‌ها و ظلم حاکمان محلی، علاقه مردم را به این جمع که به آن‌ها «علوی» می‌گفتند، بیشتر می‌کرد. حسن بن زید که با ۵ واسطه به امام حسن (ع) می‌رسید با استفاده از همین محبوبیت، شهر آمل را تصرف کرد و دولت علویان طبرستان را تشکیل داد. حسن بن زید که به او «داعی کبیر» یعنی «دعوت‌کننده بزرگ» می‌گفتند، ۲۰ سال بر مازندران و دو سوی کوه‌های البرز، حکومت کرد. تلاش مأموران بنی‌عباس و حتی یعقوب لیث برای نابودی او بی‌نتیجه بود.

داعی کبیر و جانشینان او که تا سال ۳۱۶ هجری قمری در طبرستان حکومت کردند، شیعه زیدیه بودند. آن‌ها که خودش را «اصحاب السیف» یعنی «یاران شمشیر» می‌نامیدند اختلاف عقیدتی زیادی با امام حسن عسکری (ع) و یارانش که آن‌ها را «اصحاب الامامه» یعنی «یاران امامت» نامیده بودند، داشتند. حکومت علویان طبرستان، روی خوشی به شیعیان ۱۲ امامی نشان نمی‌دادند و به آن‌ها سخت می‌گرفتند. هم‌زمان با این رویدادها، جنوب غربی ایران، درگیر شورش زنگیان بود. زنگیان، سیاهان آفریقایی بودند که به‌عنوان کارگر در مزارع کار می‌کردند. زنگیان، ۲۵۵ هجری قمری یعنی در اولین سال امامت امام حسن عسکری (ع) در بصره شورش کردند. این شورش، ۱۵ سال در جنوب عراق و خوزستان ادامه داشت. این شورش، رنگ و بوی ملی یا مذهبی نداشت و فقط خیزشی علیه اشرافیت بنی‌عباس بود. با این اوضاع، در دوران امام حسن عسکری (ع)، عملاً بخش عمده ایران از کنترل عباسیان خارج شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها