به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک تایمز، دوستداران داستانهای علمیتخیلی مدتهاست که اکتاویا ای. باتلر را بهعنوان پارادوکسی در این ژانر میشناسند. او در عین آرام بودن حضوری پرقدرت داشت، و با وجود انزوا، به جهانهایی که میآفرید عمیقاً پیوند خورده بود. زنی سیاهپوست، بلندقد و بهطرز دردناکی خجالتی که در ژانری تحت سلطه مردان سفیدپوست مینوشت، باتلر بهآسانی میتوانست بهعنوان یک استثنا تعبیر شود اما کتاب «شیفتگی مثبت: زندگی و زمانه اکتاویا ای. باتلر» اثر سوزانا ام. موریس کمک میکند تا از این خطا دور بمانیم و نشان میدهد که باتلر چگونه از رهگذر آثارش درخشانترین چهره این ژانر شد، و به گونهای معنادار با رنجهای بسیاری همدل و همساز بود.
یک سال پیش، رمان «مثنوی بذر افشان» باتلر به وضوح در سراسر آمریکا اتفاق افتاد. این کتاب در سال ۱۹۹۳ منتشر شد اما رویدادهای آن در سال ۲۰۲۴ اتفاق افتادند. کتاب ایالت کالیفرنیایی را پیشبینی میکند که گرفتار بحران اقلیمی، نابرابری اقتصادیِ ویرانگری است که فقرا را آسیبپذیرتر از همیشه کرده، و بیثباتی اجتماعیای که با ظهور یک چهره سیاسی قطبی و ویرانگر که به همان اندازه فریبنده است تشدید میشود.
کتاب شیفتگی مثبت نوشته سوزانا م. موریس، با کنارزدن پردههای اسطورهای از چهره اوکتاویا ای. باتلر، او را همچون نویسندهای تصویر میکند که در مرز میان ترس و امید، فقر و آفرینش، شکست و پایداری ایستاده است. این زندگینامه نشان میدهد که چگونه آثار باتلر نه فقط داستانهایی علمی–تخیلی، بلکه شواهدی زنده از جدال یک زن سیاهپوست با جهان ناعادلانه پیرامونش هستند.

۱. باتلر و تناقضهای هویت
اوکتاویا باتلر همواره بهمثابه نویسندهای «غیرمنتظره» در ژانر علمی–تخیلی معرفی میشد: زنی سیاهپوست، خجالتی، بلندقد، در فضایی که مردان سفیدپوست چهرههای غالبش بودند. موریس نشان میدهد که این «غیرمنتظره بودن» هرگز او را منفعل نکرد. برعکس، باتلر از همین جایگاه حاشیهای نیرویی خلاقانه بیرون کشید و جهانی آفرید که در آن صداهای خاموش، بدنهای به حاشیه رانده شده و آیندههای سرکوبشده مجال سخن مییافتند. تناقضهای وجودی او تنهایی در کنار پیوند عمیق با جهانهای تخیلی به رگ حیاتی داستانهایش تبدیل شدند.
۲. نوشتن در دل فقر و فقدان
شیفتگی مثبت روایتگر این است که باتلر در شرایطی نوشت که اغلب برای هر نویسندهای خفهکننده بود: فقر اقتصادی، انزوا، و سلسلهای از فقدانهای شخصی. اما برای او، نوشتن نه یک شغل انتخابی بلکه ضرورتی حیاتی بود؛ همچون اکسیژنی برای بقا. او در دفترچههایش بارها نوشت: «من نویسندهای پرفروش هستم»؛ جملاتی که بیشتر به وردی برای بیدار ماندن شباهت داشتند تا صرفاً آرزویی آیندهنگر. این انضباطِ آمیخته با وسواس نشان میدهد که برای باتلر، نوشتن هم نوعی مقاومت در برابر خاموشی بود و هم ابزاری برای معنا بخشیدن به رنجهای شخصی.
۳. تخیل بهمثابه مقاومت سیاسی
موریس تاکید میکند که یکی از محورهای اصلی در آثار باتلر، نقد مستمر امپریالیسم آمریکایی است. در تمثیل بذرکار، سرزمینهای سوخته آینده، نه صرفاً چشماندازهای علمی–تخیلی بلکه استعارهای از خشونت سرمایهداری افسارگسیخته و سیاستهای سلطهجویانهاند. در نژادزایی، اتحاد انسانها با بیگانگان پرسشی بنیادی را مطرح میکند: آیا میتوان از منطق سلسلهمراتب و سلطه رها شد؟ و در وابسته، سفر در زمان به دوره بردهداری، بدن و تاریخ را بهطور همزمان در معرض خشونت قرار میدهد. تخیل باتلر همواره در تقابل با روایتهای رسمی قدرت بود؛ تخیلی که آینده را مینوشت تا به امروز هشدار دهد.
۴. زندگینامهای غیرخطی؛ روایت در پرتو متنها
یکی از ویژگیهای برجسته کتاب موریس آن است که از ساختار خطی فاصله میگیرد. زندگی باتلر نه از کودکی تا مرگ، بلکه در بازتاب آثارش روایت میشود. گویی تنها راه شناخت او عبور از جهانهایی است که آفریده بود. در این رویکرد، مرز میان زیست و متن محو میشود؛ همانگونه که در داستانهایش نیز مرز میان انسان و غیرانسان، حال و آینده، واقعیت و خیال همواره در حال لغزش و بازتعریف است.
۵. بازتاب امروزین صداها
نکتهای که این زندگینامه را بهویژه در روزگار ما ضروری میسازد، شباهت حیرتانگیز پیشبینیهای باتلر با بحرانهای امروز است: تغییرات اقلیمی، نابرابری فزاینده، و سیاستهای تفرقهافکن. درست در زمانی که جهان ما به شکلی نگرانکننده به چشماندازهای تمثیل بذرکار شباهت یافته است، بازگشت به باتلر، نه صرفاً خواندن داستان، بلکه نوعی تمرین بقا و مقاومت جمعی است.
۶. نتیجهگیری: میراثی برای آینده
امروز، تقریباً بیست سال پس از مرگ اوکتاویا باتلر، دیگر نمیتوان ژانر علمی–تخیلی را بدون نام او تصور کرد. شیفتگی مثبت ما را با چهرهای انسانی، پر از تردیدها و زخمها، اما سرشار از امید و انضباط آشنا میسازد. این کتاب نه تنها دعوتی دوباره به خواندن باتلر است، بلکه هشداری است برای شنیدن پیام او: ادبیات، اگر با جدیت زیسته و نوشته شود، میتواند به نقشهای برای آزادی بدل شود.
نظر شما