به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، الهام فلاح در یکصد و پانزدهمین جلسه از سلسهنشستهای تخصصی «عصر داستان» که عصر چهارشنبه در موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی برگزار شد، در خصوص ویژگیهای داستان گفت: داستان بر مبنای نثر روایت میشود، ما داستانهای زیادی را داریم نظیر شاهنامه و لیلی و مجنون که با نظم نوشته شدهاند، اما داستانِ مدرن، شعرگونه نیست و صفر تا صد آن باید بر اساس تخیل نویسنده باشد.
وی افزود: این به این معنی است که نویسنده میتواند از یک پرونده جناییِ واقعی، یا یک خاطره کمک بگیرد، اما نویسنده از آن اتفاقات واقعی استفاده میکند تا به صورت ماهرانه آنها را پرداخت کند و با استفاده از قدرت خیال و خلاقیت، از آنها برای داستاناش بهره ببرد، یعنی مسئله واقعیت نیست، مسئله چگونگی تبدیل واقعیت، به داستان است.
داستان نویس اجازه حرکت بر روی ریل واقعیت را دارد
وی با بیان اینکه داستان نویس اجازه حرکت بر روی ریل واقعیت را دارد، گفت: اما اینکه نویسنده چگونه شنیدهها یا تجربیات زیستهاش که واقعی هستند را به داستان تبدیل کند، یک رمان را ویژه و خاص می کند.
فلاح در خصوص چگونگی تشخیص داستان از روایتهای غیرداستانی گفت: رضا براهنی در این خصوص میگوید نقل وقایع به ترتیب توالی زمانی اگر به سرانجام برسد، با یک داستان مواجه هستیم اما فورستر معتقد است داستان اگر واقعاً داستان باشد، باید مخاطب را به ورطهای برساند که مدام منتظر اتفاقاتِ بعدی باشد و اگر این گونه نباشد، اساساً ما با داستان مواجه نیستیم. بنابراین شاید تعریف براهنی و فورستر مکمل هم باشند.
ضرورت بهره گیری از دو عنصر خیالپردازی و خلاقیت
این نویسنده که تا کنون ۱۵ اثر چاپ شده داشته، با اشاره به ضرورت استفاده از عنصر خیال در داستاننویسی گفت: هرچه از خیال و خلاقیت برای شاخ و برگ دادن به آن واقعیت بیشتر استفاده کنید، داستان گوی بهتری هستید.

فرهنگ ما؛ مالامال از قصه است
ما در کشوری زندگی می کنیم که فرهنگ مان مالامال از قصه است و مادربزرگهای ما هم قصهگوهای خوبی بودهاند، اما آیا هرکه قصه میگوید میتواند داستاننویس و نویسنده باشد؟
او با اشاره به تفاوت «قصه» و «داستان» گفت: «قصه» روایتهایی است که بیشتر بر اساس فرهنگها و خردهفرهنگهای بومی شکل میگیرد، حادثه، نقش زیادی در آن دارد، پایان خوبی دارد، بیشتر به صورت شفاهی منتقل میشود و برآمده از فرهنگِ عامه است.
فلاح ادامه داد: اما داستان یک طرح منظم دارد، تمرکز داستان بیشتر از اتفاق و حادثه، روی تکامل شخصیت و چالشهای درونی شخصیت است، تغییر شخصیت در طی مسیر داستان و سیر تحول او در «داستان» مهم است، نه یک اتفاق یا حادثه.
وی افزود: به عنوان مثال در حادثه مواجهه یک فرد با یک کیفِ پر از پول، آنچه در یک داستان مهم است، چگونگی مواجهه شخصیت با این کیف پول است، نه خود اتفاقِ «پیدا شدن کیف پول». اصغر فرهادی در فیلم «قهرمان» از همین اتفاق استفاده کرد و یک «داستان» خوب را روایت کرد.
تفاوت داستان و پلات
نویسنده رمان «خونمردگی» که برگزیده جایزه ادبی پروین اعتصامی شد، گفت: فرق داستان و پلات نیز در این است که اگر داستان را یک بنا در نظر بگیریم، یک بنا به چهار ستون نیاز دارد، یکی از ستونهای داستان «پلات» است.
وی افزود: اولین بار شهریار مندنیپور این کلمه را با عنوان «پیرنگ» به کار برد، تعریف رسمی پیرنگ این است که «سلسله اتفاقاتی که در مسیر داستان از شروع تا پایان می افتد، پیرنگ یا پلات است.» پس داستان با پلات چه فرقی دارد؟ چرا که این تعریفِ داستان است!
فلاح در تعریف پلات گفت: «داستان» میگوید چه اتفاقی افتاد یعنی ما میخوانیم «شاه مرد فردای آن روز ملکه مرد» اما پیرنگ می گوید «شاه را به قتل رساندند و فردای آن روز ملکه راهم به قتل رساندند و به این علت ملکه مرد» این پیرنگ است، یا پیرنگ دیگر میشود اینکه «شاه به علت کهولت سن مرد و فردای آن روز ملکه از غمِ مرگ شاه، مرد».
این داستاننویس ادامه داد: پلات رابطه علت و معلولی اتفاقات را بررسی میکند، یعنی مرگ شاه و ملکه داستان است، اما اینکه به چه علت مرگِ شاه و ملکه اتفاق افتاده را «پلات» تعیین میکند.
وی افزود: بنابراین تعریف جزیی پلات این است که «پلات سلسله اتفاقات علت و معلولی داستان است، یعنی هر اتفاق قلابی برای اتفاق بعدی است و چرای هر اتفاق، در اتفاق قبلی قابل جستجو است.
الهام فلاح در انتها بیان کرد: اگر داستانی خواندید و در آن اتفاقی افتاد و شما دلیل آن را متوجه نشدید، به این معنی که نویسنده به علت آن اشاره نکرده بود، آنجا میتوانید به پلات آن داستان ایراد بگیرید.
نظرات