به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نمایشنامه «دادگاه ویژه» نوشته ولادیمیر نیکالایویچ واینوویچ و ترجمه آبتین گلکار در نوبت چهارم ۱۴۰۴ با ۱۳۰ صفحه به قیمت ۱۵۲ تومان به همت انتشارات هرمس منتشر شده است.
این نمایشنامه در سال ۱۹۸۵ نوشته و در ۱۹۸۹ منتشر شد و از همان ابتدا جایگاه ویژهای در میان آثار نمایشی محاکمهوار به دست آورد. اکنون چاپ چهارم این اثر با ترجمۀ آبتین گلکار فرصتی تازه فراهم کرده تا مخاطبان ایرانی با یکی از مهمترین آثار طنز انتقادی ادبیات روس آشنا شوند.
جایگاه خاص واینوویچ
ولادیمیر واینوویچ (۲۰۱۸-۱۹۳۲) در میان نویسندگان روس جایگاهی خاص دارد. او به عنوان نویسندهای مستقل و منتقد، بارها با سانسور و فشارهای حکومتی مواجه شد. نگاه تند و گزندهاش به نظام شوروی، در نهایت موجب اخراج او از کشور در سال ۱۹۸۰ شد.
اما ده سال بعد، با تغییر فضای سیاسی و اعطای دوبارۀ شهروندیاش توسط میخائیل گورباچف، به مسکو بازگشت. این تجربهی تلخ و شیرین، سایهای پررنگ بر آثار او انداخته و آنها را به شهادتی هنری از فساد، تناقض و پوچی نظام سیاسی و اجتماعی شوروی بدل کرده است.
نمایشنامۀ «دادگاه ویژه» تماماً در صحنۀ دادگاه میگذرد. از همان نخستین صحنهها مخاطب درمییابد که با یک دادگاه واقعی و منطقی روبهرو نیست، بلکه در جهانی غریب و مضحک قرار دارد. قاضی، مستشاران، دادستان، وکیل مدافع و منشی حاضرند، اما یک عنصر اساسی غایب است: متهم. در این دادگاه، جای متهم خالی است و به قول نویسنده، هر کسی از تماشاگران ممکن است ناگهان روی نیمکت متهمان قرار گیرد.
این وضعیت یادآور ضربالمثل رایج در شوروی است: «آدمش را بدهید، پروندهاش را میسازیم.» این طنز گزنده، در همان آغاز، نگاه انتقادی واینوویچ را به نظام قضایی شوروی آشکار میکند؛ سیستمی که پیشاپیش به دنبال قربانی است و حقیقت یا عدالت در آن جایگاهی ندارد.
همنشینی واقعیت و نمایش
واینوویچ در این اثر، با شگردی هنرمندانه، منطق روایی و سیر طبیعی حوادث را بر هم میزند. عناصر غیرواقعی و اغراقآمیز وارد صحنه میشوند و مرز میان نمایش و واقعیت از هم میگسلد. شخصیتها گاه در جایگاهی فراتر از منطق ظاهر میشوند و دادگاه به صحنهای پوچ و سرگیجهآور بدل میشود. گفتوگوی کوتاه لاریسا و پاداپلیوکوف که در متن کتاب آمده، به خوبی این فضای آشفته را نشان میدهد.
وقتی لاریسا از دیدن انبوه آدمهای مسلح حیرتزده میشود، پاداپلیوکوف با خونسردی میگوید: «این فقط یک نمایش است.» اما همین «نمایش بودن» خود مسئله است؛ چراکه آدمهای مسلحی که هیچ نمیگویند، بیش از هر دیالوگی قدرت تهدید و ارعاب را القا میکنند.
واینوویچ بهخوبی نشان میدهد که چگونه سکوت، خود به نوعی زبان قدرت بدل میشود. دادگاه در این نمایشنامه نه فقط موضوع اثر، بلکه خود صحنهای از تئاتر است. در اینجا نظام جزایی شوروی همچون یک نمایش مضحک تصویر میشود؛ همهچیز در ظاهر جدی و رسمی است، اما در باطن چیزی جز پوچی و بیمعنایی دیده نمیشود. این همنشینی «واقعیت» و «نمایش» یادآور آثار ابزورد در تئاتر اروپاست، اما واینوویچ با تکیه بر تجربههای شخصی و سیاسی خود، این فضا را در بستری کاملاً مشخص و تاریخی بازسازی میکند.
طنز تلخ نویسنده
طنز واینوویچ در «دادگاه ویژه» خندهآور نیست، بلکه تلخ و گزنده است. او به جای آنکه تماشاگر را به خندهای سبکسرانه دعوت کند، مخاطب را در موقعیتی متناقض قرار میدهد: جایی که باید بخندد، اما خندهای در گلو میماند، چون پشت هر صحنه واقعیتی دردناک و ترسناک نهفته است.
این طنز تلخ، بهترین ابزار برای نقد نظامی است که با قوانین و ظواهر رسمی، در حقیقت بیعدالتی و سرکوب را نهادینه کرده بود. واینوویچ نشان میدهد که چگونه عدالت در چنین سیستمی به «نمایش» بدل میشود؛ نمایشی که بازیگرانش نقاب قانون بر چهره دارند، اما هدفشان فقط حفظ قدرت است.
«دادگاه ویژه» را میتوان در کنار دیگر نمایشنامههای محاکمهوار قرار داد، اما آنچه این اثر را متمایز میکند، چرخشهای غیرمنتظره و ماجراهای سرگیجهآور آن است. در بسیاری از نمایشنامههای دادگاهی، روند منطقی رسیدگی به جرم یا دفاع از متهم محوریت دارد، اما واینوویچ با شکستن این روند، حقیقت دیگری را آشکار میکند: حقیقت پوچی. این اثر نه تنها نقدی بر دادگاههای شوروی است، بلکه در سطحی وسیعتر، نقدی بر هر نظامی است که عدالت را فدای مصلحت سیاسی میکند. از این منظر، نمایشنامۀ واینوویچ همچنان خواندنی و قابل تامل است؛ چراکه پرسش بنیادین آن «وقتی عدالت فقط یک نمایش باشد، چه چیزی از انسان باقی میماند؟» پرسشی جهانی و فراتاریخی است.
نمایشنامه «دادگاه ویژه» نوشته ولادیمیر نیکالایویچ واینوویچ و ترجمه آبتین گلکار در نوبت چهارم ۱۴۰۴ با ۱۳۰ صفحه به قیمت ۱۵۲ تومان به همت انتشارات هرمس منتشر شده است.
نظر شما