پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۲
۱۳ داستان از امین فقیری

مجموعه داستان «تمام باران‌های دنیا» نوشته امین فقیری از سوی نشر عینک به بازار آمد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «تمام باران‌های دنیا» شامل ۱۳ داستان کوتاه با نام‌های تمام باران‌های دنیا، زاهدان، مردی که دهانش بازمانده بود، کبوترهای خواب، نه حرفی به من زد نه سفارشی کرد، پشت سر را نگاه نکرد، محمدعلی، پیکان آلبالویی‌رنگ، خاک‌آلودگان، آفردا- فردا، آیینه‌های پریشان، دو شاخه گل رز و تصویرهای مجزا نوشته امین فقیری است.

در نوشته پشت جلد این کتاب، به قلم فرهاد کشوری، از نویسندگان کشورمان، درباره امین فقیری آمده است: «استاد فقیری با انتشار کتاب تحسین‌شده "دهکده پرملال" تحولی در داستان‌نویسی روستایی ما به وجودآورد. او در این مجموعه داستان‌ها را به دور از تصور ساده‌لوحانه، رمانتیک و غیرواقعی پیشین به شیوه‌های رئالیستی روایت می‌کند.

نوشتن خوب نیمی از نویسندگی‌ست. نیمه دیگرش منش، شخصیت، کردوکار و شیوه زیست نویسنده است. ما استاد را دوست داریم چون خوب می‌نویسد، سال‌هاست که پیگیر کار می‌کند و در کارنامه پربارش بیش از چهل اثر دارد. او را دوست داریم چون انسانی شریف، مهربان، صادق، انسان‌دوست و فروتن است. او را دوست داریم که پنجره‌ای‌ست برای معرفی و به دیدارآمدن نوقلمان. او را دوست داریم که دشواری‌ها، مانع هدف و راهش نشد. او را دوست داریم چون شیوه عمل و کارش علیه مریدسازی و نوچه‌پروری‌ست. استاد آزاده است و رنگ تعلق نمی‌پذیرد. به احترام استاد فقیری عزیز کلاه از سربرمی‌دارم.»

در بخشی از داستان «تمام باران‌های دنیا» که نام کتاب از آن گرفته شده می‌خوانیم: «کریم در من گم شده بود. دست‌هایم یخ کرده بود. سرم زیر بود و به آرامی پا می‌زدم. تمام هوش و حواسم به این بود که ناگهان چاهی جلوم دهان باز نکند. چه کسی می‌توانست در این برهوت پیدایم کند. در خیال کریم گم بودم که خودم را در محاصره بیست سی سگ دیدم. سگ‌هایی با رنگ‌هایی نامانوس سیاه که سرما و خاک وحشت‌بارترشان کرده بود و چه دندان‌هایی. حس کردم که دندان‌ها در گوشتم فرومی‌روند. بدنم تکه تکه می‌شود. عضلات صورتم دست و پایم دریده می‌شوند و به جاهای دور پرتاب می‌شوند. تمام سگ‌ها خره می‌دادند. نفس‌هاشان عجیب و صدادار بود. لحظاتی سخت بر من می‌گذشت. اگر پیاده می‌شدم که سوروساتی برای سفره گردآلود سگ‌ها آماده شده بود. هیچ راهی نبود جز اینکه به حرکت ادامه دهم. حتی تا مسافقی بعد هم پشت سرم را نگاه نکردم. تسلیم بودم، هرچه باداباد. در آن هوای سرد که آفتاب هم در سرما حل شده بود زیر عرق بودم…»

نشر عینک اخیراً «تمام باران‌های دنیا» را در ۱۳۲ صفحه و با قیمت ۱۶۰ هزار تومان عرضه کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها