سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آناهید خزیر: سهراب یزدانی چهره برجسته علمی ایران نماینده رشد مشروطهشناسی و مشروطهپژوهی است و به مشروطه با توجه به مساله تجدد جهانی و در مجموعه نظام جدید سرمایهداری نگاهی ویژه دارد. او بر دوره مشروطه تمرکز کرده و این انقلاب را آسیبشناسی و مشکلات آن را بررسی کرده است. کتابهایی که یزدانی درباره مشروطه نوشته بیانگر توجه به مشروطه به عنوان نقطه عطف تاریخ ایران است. تاریخی که او در کتابهایش ارائه میدهد تنها توضیح رویدادها و وقایع خستهکننده نیست بلکه فراتر رفته و به ریشهها و عمق حوادث توجه کرده است. برخی از تاریخپژوهان میگویند مطالعه تاریخ برای یزدانی، دو درس معرفت شناسی و انسانشناسی را به همراه داشته است. مفاهیم کلیدی اندیشه یزدانی آزادی، عدالت اجتماعی، فرودستان، دهقانان و روستاییان و در اصطلاح کلیتر، مردم جامعه است. توجه به هر دو عنصر ساختار و کنشگر در آثارش مشهود است. رویکرد انتقادی، انسجام متنی و پرهیز از طویلنویسی از ویژگیهای کارهای یزدانی است. او روستاها را دنیای فراموش شده محققان میداند.

سهراب یزدانی سال ۱۳۲۸ در بندر انزلی زاده شد. او دکتری جامعهشناسی سیاسی خود را در سال ۱۳۶۱ از دانشگاه کیل انگلستان دریافت کرده است و به پژوهش و تألیف در حوزههای جامعهشناسی و سیاست میپردازد. یزدانی متخصص تاریخ مشروطیت است و بسیار گزیده کار میکند. بیشتر آثار وی در حوهة تاریخ مشروطه است. از جمله مهمترین آثار وی میتوان به کتابهای «کسروی و تاریخ مشروطه ایران»، «صور اسرافیل: نامه آزادی»، «مجاهدان مشروطه» و «اجتماعیون عامیون» و مقالات «کمیسیونهای تخصصی در نخستین مجلس شورای ملی»، «تأثیر تمرکزگرایی بر اقتصاد سیاسی عصر پهلوی اول»، «کندوکاوی در اندیشههای آموزشی طالبوف تبریزی»، «تحلیل وضعیت حقوق و مقرری نمایندگان و کارکنان نخستین مجلس شورای ملی»، «تاریخ معاصر ایران به روایت ژنرال سایکس»، «اندیشه پیشرفت در رساله اقتصادی صوراسرافیل»، «درباره فرقه اجتماعیون عامیون ایران»، «مجاهدان و مقاومت تبریز»، «سیاست در «چرند و پرند» دهخدا»، «تحولات سیاسی خراسان در دوره افشاریه (۱۲۱۸-۱۱۴۸ ه.ق)»، «بررسی مفهوم ایران زمین و نقش آن در علت وجودی دولت - ملت ایران»، «دهخدا تا سه گام تا محافظه کاری (بررسی روزنامه صور اسرافیل)»، «درباره فرقه اجتماعیون عامیون ایران»، «اعتراضهای شهری در عصر مظفری» اشاره کرد. در این گزارش به کتابهایی که از سهراب یزدانی درباره مشروطه به چاپ رسیده اشاره شده است.

کتاب کسروی و تاریخ مشروطه ایران
نشر نی
کتاب کسروی و تاریخ مشروطه ایران، همانطور که از نامش پیداست درباره احمد کسروی، مورخ سرشناس و تحلیلگر شهیر ایرانی است و از دنیای او به تاریخ نگاه میکند که خود مشوقی برای مطالعه این کتاب است. احمد کسروی چه در زندگی و چه در آثارش چهرهای بحثانگیز بوده است. او در رشتههای گوناگونی چون زبانشناسی، جغرافیای تاریخی، تفکر دینی و مسائل اجتماعی و سیاسی قلم زده است. کسروی در همه این عرصهها اندیشمندی سنتشکن و نوآور بود. اما پایداری شهرت علمی کسروی اعتبار نوشتههای تاریخی اوست و پرارجترین پژوهش تاریخی وی بیگمان کتاب تاریخ مشروطه ایران است.
در این کتاب تحلیل کسروی از ابعاد مختلف مشروطیت بررسی و بر پایه دانستههای جدید تاریخی ارزیابی میشود. نتیجهای که به دست میآید چنین است: بخشهای مختلف نوشته او با یکدیگر همگونی دارند و نشانگر اعتقاد نویسنده به جنبه مردمی مشروطیت است. از این دیدگاه کسروی بنیانگذار نگرشی نو در تاریخنگاری ایران شناخته میشود. از زمان انتشار این کتاب، ارزیابیهای مختلفی از آن شده اما آنچه میان موافقان و مخالفان مشترک بوده پذیرفتن این واقعیت است که در مطالعات مشروطه، اثری بزرگ و درخور توجه است. کسروی در زمان مشروطه شانزده سال داشت و در تبریز که از کانونهای اصلی مقاومت بود وقایع را از نزدیک میدید. او با بسیاری از مشروطهخواهان حشرونشر داشت و درواقع مشاهدهها و شنیدههای خود را به رشته تحریر درآورده است. مثلاً در ماجرای محاصره تبریز، کسروی از دید یک شاهد عینی وقایع را بازگو میکند.
آنچه او در کتاب برجسته کرده، مجاهدان و مردمان گمنامی هستند که شاید در کتابهای دیگر کمتر به آنها پرداخته شده و به همین موازات از نقش روشنفکران مشروطهخواه کاسته است. این را یکی از ضعفهای کتاب دانستهاند. مخالفان مدعی هستند کسروی نقش برخی شخصیتها و مقاومت تبریز را برجسته کرده و بهجای تاریخ مشروطه ایران باید آن را تاریخ مشروطه تبریز خواند؛ زیرا برای وضعیت سایر مناطق ایران منبع کاملی نیست. حملههای کسروی به بسیاری از شخصیتهای دخیل در مشروطیت و پررنگ کردن ضعفهای شخصیتی آنها از دلایل مخالفان کتاب تاریخ مشروطه ایران است. یکی از ایرادهای وارده به کتاب این است که چون از منابع دستاول مشروطه است، نویسنده به برخی اسناد و مدارکی که بعدها در آرشیوهای عمومی و خصوصی بیرون آمد دسترسی نداشته و با درنظرگرفتن آنها باید در برخی مفروضات کتاب و برخی سلسله حوادث بازنگری کرد. البته این کتاب همچنان از نظر تاریخ عمومی، تحقیقی جامع و سودمند است.
سید احمد حکمآبادی که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید ۸ مهر ۱۲۶۹ زاده شد. او تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی و استاد ملیگرای رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود. کسروی در حوزههای گوناگونی همچون تاریخ، زبانشناسی، ادبیات، علوم دینی، روزنامهنگاری، وکالت، قضاوت و سیاست فعالیت داشت. کسروی میکوشید با «واپسماندگی فکری و علمی» مبارزه کند. او خواستار روشنگری در همه ابعاد زندگانی بود و از آنچه «اوضاع زندگی، خرافهگرایی و آداب اجتماعی» مردم ایران میدانست انتقاد داشت.
آثار احمد کسروی بیش از ۷۰ جلد کتاب به زبانهای فارسی و عربی است. از مهمترین آثار او میتوان به دو کتاب «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هجدهساله آذربایجان» اشاره کرد که از ماندگارترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطهخواهی ایران هستند و تا به امروز مراجع اصلی محققان درباره جنبش مشروطیت ایران بودهاند. کتاب «آذری یا زبان باستان آذربایجان» نیز اثر اوست.
هنگامی که دامنه جنبش مشروطه خواهی به تبریز رسید، کسروی جوانی شانزده ساله بود. او در کسوت طلبگی بود و در خانوادهای روحانی پرورش یافته بود. دانش و اطلاعات سیاسی وی اندک و کم مایه بود. او نه گروههای کوچک روشنفکران و علمای تبریز را، که از دو سه سال پیش تشکیل شده بودند، میشناخت، نه درباره نحوه فعالیت آنها چیزی شنیده بود. حتی نمیدانست که در تهران، از چند ماه قبل، علمایِ مخالف دولت حرکتی را برای استقرار حکومت قانون آغاز کردهاند که سرانجام به عزل صدراعظم عین الدوله و صدور «فرمان مشروطه» انجامیده است.
جنبش تبریز، مانند رعدوبرق در روزی تابستانی، کسروی را غافلگیر کرد. او نخستین برخورد خود را با جوش و خروش مشروطهخواهی چنین توصیف میکند: «روزی که در تبریز جنبش آغازید… آن روز یا فردایش… نام مشروطه [را] شنیدم. نخست بار بود که به گوشم میخورد و پیداست که معنایش نمیدانستم. چون دسته دسته به کنسولگری [انگلیس] میرفتند من نیز پیروی نمودم. در آنجا کسانی را دیدم که به مردم گفتار میرانند و مشروطه را معنی میکنند: «باید قانونی باشد که مردم از روی آن زندگی کنند. پادشاه به سر خود نباشد. مجلسی برپا گردد که کارها را باسگالش به انجام رسانند.» اینها میبود معنایی که به مشروطه میدادند. من اینها را پسندیدم و به مشروطه دل بستم....»
کتاب «کسروی و تاریخ مشروطه ایران» جستوجویی است در مجموعه دوجلدی تاریخ مشروطه ایران و تاریخ هیجدهساله آذربایجان. بخش نخست به زندگی کسروی در دوره انقلاب میپردازد و تأثیر حوادث آن دوره را بر شکلگیری اندیشه او بررسی میکند و ارزیابی کوتاهی شیوه تاریخنویسی وی به دست میدهد و چگونگی نگارش تاریخ مشروطیت را تشریح میکند. بخش دوم به بررسی و تحلیل کتابهای تاریخ مشروطه ایران و تاریخ هیجدهساله آذربایجان اختصاص دارد. بخش سوم برآوردی کلی از این دو کتاب با این هدف که موضوع مرکزی آنها شناخته شود و مقام کتاب و نویسنده در تاریخنگاری معاصر ایران مشخص شود. داو برای روشن کردن حقایق تاریخی، نشان دادن سهم آزادیخواهان واقعی و فرصتطلبی میوهچینان دست به قلم برد. یکی از هدفهای وی از نگارش تاریخ انقلاب، ترویج آگاهی اجتماعی بود. او میخواست ایرانیان خوابزده عصر دیکتاتوری را با جنبشی اجتماعی که در راه آزادی و برای استقرار حکومت قانون برپا شده بود، آشنا سازد.

کتاب روستاییان و مشروطیت ایران
نشر ماهی
ایران در آستانه انقلاب مشروطه جامعهای کشاورزی بود. نیمی از ایرانیان در مناطق روستایی میزیستند و اقتصاد کشور وابسته به محصولاتی بود که آنان تولید میکردند. در چنین جامعهای جنبش مشروطهخواهی برخاست که پدیدهای شهری بود. مورخان مشروطه نیز بهطور معمول از رویدادهای شهر سخن میگویند. اما گزارشهای پراکنده این را نشان میدهند که روستاهای ایران در سالهای پرخروش انقلاب خاموش نبودند. پژوهش حاضر به کندوکاو در جامعهی روستایی ایران همزمان با انقلاب مشروطیت میپردازد و میکوشد به چند موضوع بپردازد: زمینههای نارضایتی روستاییان چگونه فراهم آمده بود؟ آنان چه خواستههایی داشتند؟ درخواستهای خود را از چه راههایی بیان میکردند؟ کدام شیوهی مبارزه را به کار میبستند؟ نهادهای دولتی و ملی مسئلهی ارضی را چگونه میدیدند؟ مشروطهخواهان چه راه حلهایی برای این مسئله اجتماعی پیشنهاد میکردند؟ و همه اینها چه تأثیری بر روند انقلاب میگذاشتند؟
در بخشی از کتاب میخوانیم: «سیدجمال زمانی این قصه را پرداخت که مسئلهٔ لغو تیولها پیش آمده بود و او میخواست تصویری از شیوه تیولداری بکشد و شنوندگان خود را به پشتیبانی از تصمیم مجلس برانگیزاند. او چندبار دیگر نیز از رابطه ارباب و رعیت سخن گفت و همهٔ اینها در دفاع از رأی مجلس بود در لغو تیول و تسعیر و تغییر تفاوت عمل. درخلال این گفتارها، موقعیت رعیت و رفتار مباشر ارباب و مالیاتبگیران نیز بازگو میشد. در یکی از این گفتارها، سیدجمال زحمت یکسالهٔ کشاورز را بهتفصیل شرح داد که زیر آفتاب، در گرما و سرما، به کشت و داشت و برداشت میپردازد. اما همین که گندم را خرمن میکند، سروکله نوکر ارباب و فراش دیوان پیدا میشود و هست و نیست او را میگیرند. «آنوقت این بدبخت بعد یک سال زحمت، حالا باید خودش و عیالش با بدن برهنه و عریان تا آخر سال نان ارزن بخورد.» در پایان، او از مخاطبانش پرسید: «حالا شما ببینید کدام چهارپایی و کدام گاو و گوسفندی این قسم مداخل برای صاحبش دارد؟
سیدجمال گویندهای تندزبان بود و از نظر مشرب سیاسی در جناح انقلابیون قرار میگرفت. اما آنچه میگفت بر زبان و قلم کسان دیگری هم جاری میشد که در زمره مشروطهخواهان میانهرو بودند. مجدالاسلام کرمانی را در نظر بگیریم. او در نوشته خود آنچه را به چشم دیده بود بازگو کرد. از مأموران دولت سخن گفت که بر سر راه خود به هر قریه که میرسیدند جا خوش میکردند. مهمان کدخدا میشدند و سیورسات میگرفتند. سرانجام کدخدا همه مخارج آنها را بین ساکنان قریه سرشکن میکرد. اگر فرستاده دولت مأمور همان قریه بود که دیگر مالک جان و مال و ناموس همگان میشد. هر حاکمی که با دارودسته خود به راه میافتاد، از مبدأ تا مقصد، از دهکدهها سیورسات میگرفت. تیغ او تنها در روستاهایی نمیبُرید که ملک بزرگان، شاهزادگان یا علما بود. به همین علت، خردهمالکان برای آنکه از تعدیات مأموران دولت آسوده شوند املاک خود را به بهای کم میفروختند یا ملک خود را در تیول فردی قدرتمند قرار میدادند. این شخص، که بنا بود حامی ضعیفان باشد، سرانجام زمین را از دست آنان درمیآورد.»

کتاب مجاهدان مشروطه
نشر نی
«مجاهد» نامی بود که در دوره مجلس اول بر داوطلبان نظامی مشروطه خواه گذاشته شد. این نیرو بر تحولات سیاسی و اجتماعی کشور اثری دیرپا گذاشت. مجاهدان تبریز، در روزهای استبداد صغیر، پرچم مشروطه خواهی برافراشتند و شهر خود را در برابر تهاجم نیروهای دولتی حفظ کردند. مجاهدان اردوی شمال هم پای بختیاریها بر پایتخت دست یافتند. اما پس از بازگشت نظام مشروطه، مجاهدان چندپاره شدند. آنها به جناحهای مختلف گرویدند و به عرصه مبارزه سیاسی پا نهادند. سرانجام با انحلال مجلس دوم، نیروی مجاهد از میدان سیاست کنار رفت. این کتاب پدیده مجاهدان مشروطه را بررسی میکند، به مطالعه خاستگاه اجتماعی آنها میپردازد، تأثیر آنان را بر رویدادهای کشور میسنجد، و از زمینههای ضعف و نابودی آن نیرو سخن میگوید، این نگاهی است «از پایین» به مشروطیت که میکوشد بر تاریخ اجتماعی ایران در زمانهای پرافت وخیز پرتو بیندازد.
مشروطیت نسبتاً آسان و با کمترین خونریزی به دست آمد و ایران، بسیار زودتر از اغلب کشورها صاحب قانون اساسی شد. اما حوادث بعدی به مسیری افتاد که حفظ این دستاورد انصافاً بزرگ را جز با جنگ ممکن نمیکرد. مظفرالدینشاه که هم فرمان مشروطیت را صادر کرده و هم پای قانون اساسی را امضا کرده بود، چندی بعد از دنیا رفت و جای خود را به پسرش محمدعلیشاه داد. شاه جدید، مدتی بهاجبار مجلس شورای ملی و محدودیت اختیاراتش را تحمل کرد، اما در سر آرزوی بازگشت به سالهای فرمانروایی پدربزرگش، ناصرالدینشاه را داشت. همان سالهایی که یک نفر، با خودکامگی و بدون نیاز به مشورت با دیگران، برای همه تصمیم میگرفت و کسی حق انتقاد از این تصمیمها یا مداخله در امور را نداشت. او با چنین نگاهی تصمیم به سرکوب مشروطهخواهان گرفت و ساختمان مجلس شورای ملی را به توپ بست و شماری از نمایندگان آن را سربهنیست کرد.
محمدعلیشاه ضربهای زد و برای مدتی، نه چندان طولانی به آنچه میخواست رسید. حداقل خودش فکر میکرد کار را تمام کرده است. اما انقلاب از این ضربه کمر راست کرد و برای بازپسگیری آنچه موقتاً از دست داده بود، محمدعلیشاه را به مبارزه فراخواند. بعد از مقاومت حماسی تبریز به فرماندهی ستارخان و باقرخان، هواداران مشروطیت - که مجاهدان خوانده میشدند - اصفهان و گیلان را گرفتند و آماده پیشروی به سوی تهران شدند. محمدعلیشاه باز در ابتدا کمی سرسختی کرد و لجاجت نشان داد، اما بعد آماده عقبنشینی و مصالحه شد. اقدامی که هم دیر و هم ناکافی بود.

کتاب اجتماعیون عامیون
نشر نی
همزمان با برخاستن جنبش مشروطه خواهی، گروهی از ایرانیان قفقاز حزبی سیاسی تشکیل دادند و آن را «فرقه اجتماعیون عامیون ایرانیان» نامیدند. شعبههای این سازمان در چند شهر قفقاز و ایران ریشه دوانید. اجتماعیون در صحنه سیاسی کشور به صورت عنصری پرتلاش و تأثیرگذار درآمدند. اما چگونگی ایجاد، ماهت، و پیوندهای سازمانی و فکری فرقه اجتماعیون چندان روشن نیست. دستهای از مورخان معتقدند که حزب سوسیال دموکرات روسیه، برای دست یابی به کارگران مسلمان قفقاز، «سازمان همت» را به وجود آورد. همت، به نوبه خود، فرقه اجتماعیون عامیون را بنیان نهاد تا ایرانیان مهاجر را در حزبی یکپارچه گرد بیاورد. به این ترتیب، گفته می شود که فرقه اجتماعیون به میانجیگری سازمان همت با حزب سوسیال دموکرات روسیه پیوند داشته و شاخه ایرانی آن بوده است. این کتاب میکوشد درستی و اعتبار چنین فرضیههایی را بیازماید. به این منظور، تاریخنگاری موجود درباره اجتماعیون عامیون را ریشهیابی میکند. سپس به سازمانهای انقلابی روسیه و قفقاز مینگرد. سرانجام به ارزیابی فرقه اجتماعیون میپردازد. مسائلی چون پایهگذاری فرقه، گسترش شعبههایش در ایران، برنامه و ساختار آن، اندیشههای اجتماعیون، و شیوههای مبارزه آنان مطالعه میشود. شاید این پژوهش بتواند پرتو تازهای بر سرگذشت نخستین حزب سیاسی ایران بیندازد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «هنگامیکه کسروی به رویدادهای تبریز میرسد، آگاهی بیشتری در دست دارد. او میگوید که همزمان با شکلگیری گروههای گوناگون مجاهد، کسانی آنها را به هم پیوند دادند و با حزب سوسیال دموکرات قفقاز مرتبط شدند. از مدتی پیش نیز انجمنی نهانی به نام «مرکز غیبی» این دستهها را اداره میکرد. وی چهار تن از رهبران مرکز را نام میبرد که کربلایی علی مسیو، حاجی علی دوافروش، حاجی رسول صدقیانی، و حاجی محمدصادق علیزاده بودند. کسروی این افراد را رهبر بسیاری از حرکتهای مشروطهخواهانه تبریز در روزگار مجلس اول میشناسد. اما این موضوع را میتوان دریافت که اطلاعات او حتی در مورد اجتماعیون تبریز هم چندان پردامنه نیست. برای نمونه، چگونگی رابطه مرکز غیبی با سوسیال دموکراسی قفقاز بر او پوشیده میماند.
در نگارش جدید کتاب که در سه بخش به نام تاریخ مشروطه ایران منتشر شد کسروی گوشهای از تاریخچه اجتماعیون عامیون را گشود. وی در بخش یکم به ایجاد «مرکزغیبی» اشاره کرد و گفت که دوازده نفر از کوشندگان تبریز آن نشست نهانی را برپا کرده بودند. در بخش دوم کتاب، کسروی اطلاعاتی بیش از این در دسترس خواننده گذاشت. به نوشته او، ایرانیان قفقاز، یک سال پیش از آغاز جنبش مشروطهخواهی، «از روی» مرامنامه حزب سوسیال دموکرات روسیه، دسته خود را بنیان نهادند. پیشوای آنان نیز نریمان نریمانف بود. پس از آنکه جنبش مشروطهخواهی در ایران برخاست، کسانی مانند علی مسیو و حاجی علی دوافروش و حاجی رسول صدقیانی همان مرامنامه را به فارسی برگرداندند و خود انجمنی نهانی به نام «مرکز غیبی» برپا کردند. گروهی از اجتماعیون قفقاز نیز به تبریز و شهرهای دیگر ایران آمدند و به فعالیت پرداختند.»

کتاب صور اسرافیل، نامه آزادی
نشر مد
کتاب «صوراسرافیل، نامهی آزادی» پژوهشی درباره یکی از مشهورترین نشریات عصر مشروطه است. در میان دهها روزنامهای که پس از برقراری مشروطیت در ایران منتشر شدند، صوراسرافیل نام و آوازهای بیهمانند یافت و به صورت یادگار ارزشمند مشروطیت ایران درآمد. مولف با تمرکز بر هفتهنامه «صوراسرافیل» و شمارههایی از آنکه در ایران به چاپ رسید، بر زوایایی از دورهای مهم از تاریخ مطبوعات ایران نور میتاباند. کتاب «صوراسرافیل، نامهی آزادی» همچنین روایتی از تولد تجدد و تجددخواهی در ایران و تقابل سنت و تجدد در عصر مشروطه، از منظر مطبوعات آن دوره و خصوصاً هفتهنامه «صوراسرافیل»، است و بخشی از تاریخ مشروطه ایران را از دریچه یک نشریه شاخصِ آن دوره به تصویر میکشد.
نویسندگان این هفتهنامه به نقد گسترده پدیدههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه خود پرداختند. هدف نقد آنان گذار از دایره عقبماندگی و ساختن جامعهای پیشرفته بر پایه عدالت اجتماعی بود. مقالههای اصلی صور اسرافیل زمینه فکری مشخصی داشتند و نویسندگان هفتهنامه میخواستند علاوه بر نشان دادن عوارض عقبماندگی، به ریشههای دشواریهای اجتماعی پی ببرند. این دفتر چند سرمقاله و مقاله کلیدی صور اسرافیل و ستون طنز «چرند پرند» را بررسی میکند و میکوشد به چند نکته پاسخ دهد: نویسندگان صور اسرافیل صحنه سیاست کشور را چگونه میدیدند؟ چه راه حلی برای مسئلهٔ ارضی ارائه کردند؟ از مقولههای حساس سنت و تجدد چگونه سخن گفتند؟ و کدام مکتبهای فکری و سیاسی راهنمای آنان بود؟ بررسی تاریخی این موارد، میتواند چشماندازی بر اندیشههای رایج در نخستین انقلاب سده بیستم ایران بگشاید.
هفتهنامه «صوراسرافیل» بهمدت سیزده ماه در ایران و یک ماه و نیم در سوئیس به چاپ رسید. تمرکز یزدانی در کتاب «صوراسرافیل، نامهی آزادی» بر شمارههای چاپ ایرانِ این هفتهنامه است؛ یعنی شمارههایی که دستاندرکاران اصلی انتشارشان میرزا جهانگیرخان شیرازی (معروف به میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل)، علیاکبر دهخدا و میرزا قاسمخان تبریزی بودند.
نویسنده کتاب میگوید: دلیل اینکه از بین تمام مطبوعات آزاد عصر مشروطه، هفتهنامه «صوراسرافیل» را برای پژوهش برگزیده این است که بهاعتقاد او این نشریه، برخلاف دیگر نشریات همدوره خود، در چارچوب اندیشههایی سامانیافته به مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میپرداخته است. هدف اصلی از پژوهش درباب هفتهنامه «صوراسرافیل» چاپ ایران و مقالات منتشرشده در آن، نشان دادن همین اندیشه سامانیافته و روشن ساختن شیوه مواجهه نویسندگان «صوراسرافیل» با مسائل ایران در روزگاری است که این هفتهنامه در آن منتشر میشده است. به همین منظور در کتاب «صوراسرافیل، نامهی آزادی» به هر یک از حوزههایی که در هفتهنامه «صوراسرافیل» به آنها پرداخته شده، فصلی مجزا اختصاص یافته است.
دهخدا در یادداشتهایی که با عنوان «چرند پرند» در هفتهنامه «صوراسرافیل» مینوشت، به زبان طنز و با استفاده از فولکلور و زبان عامیانه و بهیاری قصه و حکایاتی شیرین، به نقد مسائل روز و فساد سیاسی و عقبماندگی عصر خود و ریشههای فرهنگی و اجتماعی این عقبماندگی میپرداخت. دهخدا با «چرند پرند»، که بعدها بهصورت کتابی مستقل به چاپ رسید، تأثیر بهسزایی بر طنز اجتماعی و سیاسی معاصر و نیز طنز ادبی و ادبیات داستانی ایران گذاشت. او در ساده شدن زبان نثر و جاافتادن نوشتن به زبان عامیانه و بهکارگیری فرهنگ و اصطلاحات عامیانه در نثر فارسی نقش مهمی ایفا کرد. بنابراین «چرند پرند» او، علاوه بر جنبه اجتماعی و سیاسی، بهلحاظ ادبی نیز اثری مهم و تأثیرگذار است.
در بخشی از کتاب «صوراسرافیل، نامه آزادی» میخوانیم: «روزنامه صوراسرافیل دلبسته اندیشه تجدد بود. پایههای اندیشه روشنگری – مانند تأکید بر نیروی رهگشای خرد، تکیه بر دانش، اعتقاد به پیشرفت – درونمایه چند مقاله مهم آن هفتهنامه را میساختند. روگردانی از خرافات، بیزاری از عقبماندگی فکری و دوری از جزماندیشی و کهنهپرستی نیز در صفحههای صوراسرافیل چشمگیر بود. اما نمیتوان گفت که گردانندگان هفتهنامه تنها بهعلت اعتقاد به مقولات عصر روشنگری به طرح مسئلهی تجدد پرداختند. ماهیت مبارزه سیاسی در جامعه نیز آنها را برمیانگیخت که با تفکر سنتی درآویزند.»

نظر شما