سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: یو میری (Yū Miri)، نویسندهی ژاپنی-کرهای، در سال ۱۹۶۸ در یوکوهاما به دنیا آمد؛ در کشوری که کرهایتبارها، با عنوان زاینچی، نسلهاست با تبعیض نهادی، محدودیتهای شغلی و فرهنگی، و احساس مداوم ناتعلقی دستوپنجه نرم میکنند. میری فرزند نسلی است که ریشه در مهاجرت اجباری و استعمار کره توسط ژاپن دارد. او در خانوادهای ناپایدار بزرگ شد؛ پدری دائمالخمر و مادری سردرگم، که فضای خانه را برایش به جایی متلاطم بدل کردند.
در نوجوانی، میری با اختلالات روانی، ترک تحصیل و تلاش برای خودکشی مواجه شد. اما همین شکستها، موتور محرک او برای نوشتن شدند. مسیر او ابتدا از صحنههای تئاتر زیرزمینی آغاز شد، جایی که نمایشنامههای ساختارشکنانه و تجربی اجرا میکرد. او بعدها دریافت که زبان نوشتار، ابزاری نیرومندتر برای کاوش در تجربه زیستهاش است. رمان «زندگی خانوادگی» در سال ۱۹۹۷ برایش شهرت آورد و جایزه ادبی آکوتاگاوا را نصیبش کرد. این اثر، داستان نوجوانی روانپریش است که خواهرش را به قتل میرساند؛ نمونهای از پرداخت صریح و بدون فیلتر به زخمهای پنهان جامعه ژاپن.
یو میری در تمام آثارش، از دردهای انباشتهی زندگیهای حاشیهای سخن میگوید. صدای کسانی را به گوش میرساند که در ساختارهای رسمی بیجایگاهاند: بیخانمانها، مهاجران، کارگران فصلی، بیماران روانی، و قربانیان فاجعهها. او نویسندهای متعهد است که ادبیات را نه برای سرگرمی، بلکه برای افشا، اعتراض، و همدلی بهکار میگیرد.
کازو، روحی در حاشیهی قطارها
در رمان «ایستگاه ئوئنوی توکیو»، خواننده با کازو همراه میشود؛ مردی سالخورده، کارگر مهاجر از فوکوشیما، که پس از مرگش، روحش در پارک نزدیک ایستگاه ئوئنو سرگردان مانده است. ایستگاهی که روزی نماد پیشرفت و شکوه امپراتوری ژاپن بود، حالا به پناهگاهی موقت برای بیخانمانها بدل شده است؛ انسانهایی که در شلوغی پایتخت، نامرئیاند.
داستان کازو روایتی خطی ندارد. او از مرگ آغاز میکند، به کودکی بازمیگردد، خاطرات زنش را مرور میکند، از مرگ پسر جوانش، کویچی، میگوید، و گهگاه تنها صدای قطار یا فریاد کودکی در پارک رشته فکرش را پاره میکند. این ساختار ذهنی و تکهتکه، نهفقط تکنیکی روایی است، بلکه بازتاب ذهن کسی است که تمام عمرش در حاشیه زیسته و در نهایت، حتی پس از مرگ، جایی در مرکز ندارد.
کازو نه قهرمان است و نه ضدقهرمان. او انسانی عادی است که جامعه به تدریج حذفش کرده؛ کسی که برای تأمین معاش، زن و فرزندش را ترک میکند و به توکیو میآید، اما جز بیگانگی، بیخانمانی و اندوه نصیبی نمیبرد. زندگی او شرحی است بر شکافهای عمیق جامعهی ژاپن بین مرکز و پیرامون، شهر و روستا، مرفه و فقیر، دیدهشده و حذفشده.
فقر، انزوا، و بار تاریخ
«ایستگاه ئوئنوی توکیو» تنها درباره سرنوشت فردی کازو نیست؛ بلکه پرترهای اجتماعی از میلیونها انسان بیصدا در ژاپن معاصر است. فقر در این رمان صرفاً کمبود پول نیست، بلکه نوعی تهیبودن از تعلق، امنیت، و حتی اعتبار انسانی است. بیخانمانی کازو، او را نهتنها از امکانات زندگی، بلکه از نظامهای نمادین اجتماعی—از جمله خانواده، شغل، و زبان—محروم کرده است.
یو میری با مهارتی مثالزدنی، لایههای تاریخی را با زندگی فردی پیوند میزند. اشارههای نمادین به امپراتور، به بازدیدهای رسمی او از ایستگاه، و نیز اشاره به فاجعه اتمی و طبیعی فوکوشیما، نشان میدهند که چگونه تاریخ رسمی، انسانهای کوچک و نامرئی را از قلم میاندازد. در حالی که رسانهها از سیاست، اقتصاد، و نوآوریهای فناوری ژاپن سخن میگویند، داستان کازو به ما یادآوری میکند که در حاشیه همین پیشرفتها، انسانهایی هستند که آرام آرام فراموش میشوند.

میان واقعیت و خیال
یو میری، در این رمان، زبانی میآفریند که با وجود سادگی، غنای شاعرانه دارد. جملات کوتاه، واژگان بیآرایه، و تصاویر حسی، فضای داستان را به سطحی از تخیل شاعرانه میکشاند. صداهای محیطی مانند زمزمه رهگذران، صدای قطارها، یا جیغ کودکان، با خاطرات و ذهنیات کازو درمیآمیزند و نوعی کولاژ صوتی-روایی پدید میآورند.
این شیوه نگارش، حسی از گسست، سرگردانی، و تعلیق میان مرگ و زندگی را ایجاد میکند. گویی راوی، همانگونه که میان این جهان و آن جهان معلق است، خواننده را نیز در نوعی بیقراری عاطفی نگه میدارد. سبک میری، نهفقط محتوا را بیان میکند، بلکه آن را زیستپذیر میسازد؛ خواننده درد کازو را نمیخواند، بلکه احساسش میکند.
نگاهی جهانی به یک مسئله محلی
در ظاهر، داستان «ایستگاه ئوئنوی توکیو» مختص جامعه ژاپن است، اما مضامین آن جهانی است: فقر ساختاری، انزوای شهری، بحران هویت، و نادیدهگرفتن انسانها در چرخدندههای اقتصاد. بسیاری از شهرهای بزرگ جهان—از نیویورک تا سئول، از پاریس تا تهران—با معضل بیخانمانی و نابرابری مواجهاند. کازو میتواند نماینده میلیونها کارگر مهاجر بدون ثبات شغلی، یا پناهجویی باشد که از نظام اقتصادی حذف شدهاند، اما هنوز زندهاند.
موفقیت بینالمللی رمان، از جمله کسب جایزهی کتاب ملی آمریکا در سال ۲۰۲۰، ناشی از توانایی آن در عبور از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی است. یو میری از دل جزئیات زندگی کازو، جهانی از معنا میسازد؛ جهانی که در آن، هر زندگی ارزش روایت شدن دارد.
یو میری و نقش اجتماعی ادبیات
نویسنده بودن برای یو میری، صرفاً نقش فرهنگی ندارد؛ او در بحرانها، پا به میدان عمل نیز گذاشته است. پس از فاجعه فوکوشیما، او به این منطقه نقل مکان کرد، در فضایی که هنوز پر از رادیواکتیویته و زخمهای روانی بود. او کتابخانهای کوچک در شهر مینانیسوما ساخت، برای کودکان و نوجوانانی که مدرسهشان تعطیل شده یا خانوادهشان آواره شده بودند. او جلسات کتابخوانی، خاطرهنویسی و روایتگری برگزار کرد و ادبیات را به بستری برای درمان و بازسازی روحی جامعه بدل ساخت.
تجربه زیستهی او در فوکوشیما، مستقیماً الهامبخش فضای سرد و بیروح رمان «ایستگاه ئوئنوی توکیو» است. این اثر، نه صرفاً محصول تخیل، بلکه سندی از همزیستی او با رنج واقعی مردم است. همین پیوند میان کلمات و کنش، یو میری را به نویسندهای متفاوت تبدیل میکند؛ کسی که با ادبیات، مسئولیت اجتماعی نیز بر دوش میکشد.
صدایی از حاشیه که در جهان طنین انداخت
«ایستگاه ئوئنوی توکیو» تنها یک رمان نیست؛ آینهای است که به ما نشان میدهد چگونه جوامع مدرن، در میانه سرعت و مصرف، انسانهایی را فراموش میکنند. یو میری، با صداقتی شاعرانه و نگاهی تیزبین، داستانی از زیستن در حاشیه را به روایتی جهانی بدل کرده است.
این کتاب، خواننده را به اندیشیدن وا میدارد؛ به دیدن دوباره ایستگاهها، پارکها، و چهرههای عبوری در خیابان. شاید، پس از خواندن آن، دیگر نتوان از کنار بیخانمانی گذشت و فقط بهعنوان «مردی خوابیده در پارک» به او نگاه کرد. «ایستگاه اوئنوی توکیو» با همهی تلخیاش، اثری انسانی، اخلاقی و هشداردهنده است؛ یادآور اینکه هر زندگی، هر چقدر خاموش، سزاوار شنیده شدن است.
کتاب «ایستگاه ئوئنوی توکیو» با ترجمۀ مهدی غبرائی در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
نظر شما