به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب درود بر کاتالونیا یکی از مهمترین آثار غیرداستانی جورج اورول، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی، به شمار میرود که نخستینبار، سال ۱۹۳۸ منتشر شد.
این کتاب با ترجمههای متفاوت در بازار نشر عرضه شده که در این گزارش به معرفی یکی از آثار ترجمه شده آن به نام «خاطرات جنگ» با ترجمه الهام آقا باباگلی از نشر بیگاه پرداخته شده است.
این کتاب گزارشی است مستند و شخصی از مشارکت داوطلبانه جورج اوروِل در جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶–۱۹۳۹)، جنگی که میان جمهوریخواهان چپگرا و نیروهای فاشیستی ژنرال فرانسیسکو فرانکو درگرفت. اورول با نگاهی بیپیرایه، صریح و گاه سرد تجربه خود را از خط مقدم، درگیریهای درونگروهی، فضای پرالتهاب سیاسی و شرایط معیشتی جنگزدههای اسپانیا روایت میکند.
این کتاب از حیث روایت تاریخی اهمیت دارد، همچنین نشاندهنده تحولی فکری در زندگی ادبی اورول نیز هست. او که با انگیزه حمایت از عدالت اجتماعی و آزادیهای مردمی به اسپانیا رفته بود، در جریان جنگ با وجوه پنهان و پیچیدهای از تضادهای درونی جناح چپ، سانسور، بیاعتمادی و ناکارآمدی ساختارهای سیاسی مواجه شد. این کتاب نقطه آغاز نوع نگاه انتقادی و ضدتوتالیتاری اورول است که بعدها در آثار ادبیاش مانند ۱۹۸۴ و مزرعه حیوانات به اوج میرسد.
«در ۲۸ مه ۱۹۴۰، امروز اولین روزی است که چاپ آگهیهای مصور روزنامه ها قطعاً متوقف شد..... نیمی از صفحه اول روزنامه قدیمی استارا به خبر تسلیم بلژیکیها اختصاص دارد و نیم دیگرش به این خبر که بلژیکیها مقاومت میکنند و پادشاه هم در کنارشان است. این ماجرا احتمالاً به خاطر کمبود کاغذ است. با وجود، این شش صفحه از هشت صفحه روزنامه استار به اسبدوانی اختصاص دارد.
شایعههای رایج اینکه بیور بروک از زمان انتصابش با غلبه بر تنگناها ۲۰۰۰ هواپیمای اضافی به آسمان فرستاده است؛ اینکه حملههای هوایی احتمالاً به لندن، دو روز دیگر شروع خواهند شد؛ اینکه نقشه هیتلر برای یورش به انگلستان استفاده از هزاران قایق تندروست که میتوانند از میدانهای مین عبور کنند؛ اینکه اسلحه شدیداً کمیاب است این مسئله را چندین منبع ذکر کردهاند؛ اینکه روحیه سربازان خط مقدم آلمان به طرز رقتانگیزی ضعیف است اینکه در زمان ماجرای، نروژ وزارت جنگ چنان ناآگاه بود که حتی نمیدانست شبها در نروژ کوتاه است و تصور میکرد سربازانی که به ناچار در روز روشن پیاده میشدند میتوانستند از تاریکی شب بهره ببرند.»
حضور داوطلبانه در جبهه
اورول در دسامبر ۱۹۳۶، در میانه اوجگیری نبردها، داوطلبانه وارد اسپانیا شد. او ابتدا بهعنوان خبرنگار سفر کرد اما بهسرعت به صف مبارزان پیوست و به نیروی شبهنظامی مارکسیستی POUM (حزب کارگران وحدت مارکسیست) ملحق شد. این گروه تحت حمایت حزب کارگری مستقل اسپانیا فعالیت میکرد و در برابر نیروهای فرانکو در منطقه آراگون میجنگید.
اورول، به دور از هرگونه اغراق یا قهرمانسازی، فضای واقعی جبههها را به تصویر میکشد: سرمای طاقتفرسا، اسلحههای فرسوده، آموزش ناکافی و خستگی مداوم. او از تجربهای مینویسد که در آن، فاصله میان ایدئالهای سیاسی و واقعیت جنگ، هر روز محسوستر میشود.
در بخشی از یادداشت خود مینویسد: «ما در سنگرهای خاکی، زیر باران و سرما، با تفنگهایی که بیشتر اوقات کار نمیکردند و بدون کفش، میجنگیدیم. نه تنها تجهیزات نظامی کافی نبود، بلکه بسیاری از رزمندگان، لباس مناسب برای زمستان را نداشتند. حتی غذا به سختی پیدا میشد و گاهی تنها وعده ما یک تکه نان و مقداری لوبیا بود.»
فروپاشی وحدت چپ
یکی از محورهای کتاب، تمرکز بر شکافها و اختلافات داخلی جناح چپ در اسپانیاست. اورول با تردید و نگرانی از رفتار حزب کمونیست اسپانیا یاد میکند که با وابستگی آشکار به اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از گروههای کوچکتر چپگرا مانند POUM را تحت فشار قرار داد یا به خیانت متهم کرد.
او به وضوح مینویسد که خطر اصلی تنها از سوی فاشیستها نبود؛ بلکه سرکوب درونحزبی، سانسور و رقابت قدرت بین جناحهای چپ، فضای ناامیدی و سرخوردگی عمیقی را ایجاد کرده بود. در همین بستر است که اورول، علناً از سازوکارهای استالینی و نظامهای توتالیتر فاصله میگیرد و این تجربه، پایههای دیدگاههای سیاسی آیندهاش را شکل میدهد.
او در کتابش مینویسد: «در میان کسانی که علیه فاشیستها میجنگیدند، درگیریهای سیاسی چنان شدید بود که گاهی به جای دشمن مشترک، به جان یکدیگر میافتادند. گروههای کوچک چپگرا مانند POUM تحت فشار و سرکوب قرار داشتند، و این شکافها عملاً توان مقاومت را کاهش میداد.»
زندگی در شرایط جنگی؛ از فقر تا کمبود غذا
در میان روایتهای نظامی و سیاسی، اورول بهطور مکرر به وضعیت معیشتی مردم عادی و رزمندگان اشاره میکند. او صحنههایی از کمبود غذا، صفهای طولانی، جیرهبندی، و گرسنگی را ترسیم میکند که نهفقط در جبهه بلکه در شهرهایی مانند بارسلونا نیز محسوس بود: «وقتی به بارسلونا بازگشتم، دیدم صفهای طولانی برای دریافت نان و غذا تشکیل شده است. فروشگاهها خالی بودند و بسیاری مجبور بودند برای تامین حداقلی مواد غذایی به بازار سیاه مراجعه کنند. زندگی در این شرایط، برای مردم عادی دشوار و پر از اضطراب شده بود.»
او همچنین تأکید دارد که نابرابریهای طبقاتی در برخی مناطق تا حدی کاهش یافته بود؛ مثلاً در ماههای نخست در بارسلونا، مظاهر سرمایهداری مثل هتلهای لوکس یا رستورانهای طبقه بالا تعطیل شده بودند. اما این تغییر بیشتر موقتی و شعاری بود. در ادامه، با پیشروی جنگ و افزایش فشار اقتصادی، مردم دچار قحطی تدریجی و فشار روانی ناشی از ناامیدی شدند.
در ادامه او مینویسد: «نان، اصلیترین وعده غذایی روزانه بود. گوشت کمیاب بود. شیر تقریباً وجود نداشت. گاهی در یک هفته چیزی جز لوبیا و نان نمیخوردیم.»

از جبهه تا تبعید؛ سرنوشت شخصی اورول و روایت سانسورشده
پس از مجروحیت ناشی از اصابت گلوله به گلویش، اورول ناچار شد جبهه جنگ را ترک کند و به بارسلونا بازگردد. با این حال، فضای سیاسی آن زمان نه تنها بهبود نیافته بود، بلکه پیچیدهتر و آشفتهتر شده بود. نیروهای وفادار به استالین، اعضای POUM را به اتهام خیانت، جاسوسی و همدستی با فاشیستها تحت تعقیب قرار دادند. اورول نیز از جمله افرادی بود که در خطر بازداشت قرار داشت و تنها با زحمت فراوان توانست به همراه همسرش از اسپانیا خارج شود.
او پس از بازگشت به انگلستان تصمیم گرفت مشاهداتش را مستند کند، اما کتاب «درود بر کاتالونیا» در زمان انتشارش، توجه چندانی برنینگیخت. فضای چپگرایانه در بریتانیا و غرب، نسبت به انتقادهای اورول از اتحاد جماهیر شوروی حساس بود و انتشار کتاب بهنوعی با بیاعتنایی و حتی مقاومت روبهرو شد. تنها پس از جنگ جهانی دوم و در پرتو شهرت آثار بعدی او بود که این کتاب مجدداً مورد توجه منتقدان و مورخان قرار گرفت.
نگاهی فراتر از روایت نظامی
اگرچه «درود بر کاتالونیا» در وهله نخست کتابی درباره تجربه اورول در میدان جنگ است، اما وجه مهمتری از آن در نگاه به ماهیت قدرت، ساختارهای ایدئولوژیک و سازوکار سرکوب درونگروهی نهفته است. اورول از نزدیک مشاهده میکند که چگونه حتی گروههایی که شعار آزادی، برابری و عدالت اجتماعی میدهند، در عمل به ابزارهای سرکوب و تسویهحساب داخلی تبدیل میشوند.
او از دروغهای رسانهای، سانسور گسترده، حذف نیروهای مستقل و تکرار اتهامهای امنیتی درون جبهه جمهوریخواهان، همانقدر متعجب و خشمگین است که از بیرحمی فاشیستها. این تجربه، مسیر فکری او را برای همیشه تغییر میدهد و از همینجاست که او تبدیل به یکی از برجستهترین منتقدان توتالیتاریسم در قرن بیستم میشود.
بازتاب فقر و فروپاشی اقتصادی در دل جنگ
یکی از ویژگیهای این کتاب، اشاره مستمر به زوال اقتصادی و زندگی دشوار مردم عادی در بستر جنگ است. اورول نهتنها از منظر یک سرباز بلکه از دید یک ناظر اجتماعی به وقایع مینگرد. او بارها تأکید میکند که فقر و کمبود مواد غذایی، تنها مربوط به میدان جنگ نبود، بلکه در شهرها، در خانههای مردم و حتی در ذهنهایشان جریان داشت.
در بخشهایی از کتاب، صحنههایی توصیف میشود که نشاندهنده ناامیدی مردم از آینده است؛ کودکانی که از سوءتغذیه رنج میبرند، خانوادههایی که مجبورند از بازار سیاه غذا تهیه کنند و نظامیانی که در سرمای زمستان بدون لباس گرم در جبهه رها شدهاند. این تصویرها، بار دیگر این واقعیت را یادآوری میکند که جنگ تنها یک رویداد سیاسی یا نظامی نیست، بلکه مصیبتی انسانی با پیامدهای روزمره برای زندگی مردم است.
او در کتاب مینویسد: «هرچقدر بیشتر میجنگیدیم، بیشتر حس میکردم که امید به پیروزی واقعی از دست میرود. نه تنها دشمن فاشیست، بلکه خود ما نیز با بیاعتمادی و جنگهای درونی خودمان مقابله میکردیم. این جنگ، بیش از آنکه نبردی برای آزادی باشد، تبدیل به صحنهای از دروغها، خیانتها و ناامیدی شده بود.»
اگرچه آثار داستانی اورول همچون ۱۹۸۴ و مزرعه حیوانات بیشتر شهرت دارند، اما درود بر کاتالونیا از جهاتی کتابی در شناخت تفکر او محسوب میشود. این اثر، نخستین تجربه جدی او در مواجهه عینی با پیچیدگیهای سیاست، ایدئولوژی و ریاکاری در جناحهایی بود که خود را مدافع مردم میدانستند.
سبک نگارش کتاب، گزارشگونه و ساده است. اورول از زبان خشک و بیپیرایهای استفاده میکند تا فاصله خود را با تبلیغات رسمی و ایدئولوژیک حفظ کند. این صداقت در روایت، حتی اگر گاهی خواننده را دچار سردی یا یأس کند، ویژگی این کتاب است.
این کتاب تنها یک خاطرهنگاری از جبهههای جنگ نیست، بلکه سندی تاریخی، اجتماعی و سیاسی است از تجربه یک روشنفکر در دل پیچیدهترین بحرانهای قرن بیستم. جورج اورول با این کتاب نشان داد که حقیقت، نه تنها در میدان نبرد، بلکه در دروغهای رسمی، سکوت رسانهها، رقابتهای درونجناحی و زندگی فراموششده مردم عادی نهفته است.
کتاب «خاطرات جنگ» تالیف جورج اوروِل با ترجمه الهام آقا باباگلی در ۱۸۳ صفحه و به بهای ۲۵۵ تومان در نشر بیگاه منتشر شده است.
نظر شما