به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، امین فردوسآرا در سی و نهمین جلسه از سلسله نشستهای حکمت فلسفه که در شهر کتاب شاهنامه مشهد برگزار شد، با اشاره به موضوع «دوستی از پنجره فلسفه» گفت: دوستی قابلاعتنا و احترام از نظر ارسطو، دوستیِ بر مبنای فضیلت است. چراکه ریشه در فضیلت دارد و به یودایمونیا میانجامد. پس باید با دیگر افراد، براساس همین فضیلتها رابطه برقرار کنیم.
فردوسآرا در دو بخش اول سخنش، اندیشه ارسطو و اپیکور را با هم مقایسه کرد و بخش اول سخن را یودایمونیا نام نهاد و گفت: یودایمونیا به معنای «شکوفایی» است. ارسطو انسان را حیوان ناطق میدانست، از منظر ارسطو فرق انسان را با سایر حیوانات در «خردورزی» است و شکوفاشدن انسان وقتی رخ میدهد که خردورزی و تعقل در وجود انسان جلوهگر شود و به این ترتیب فرد دارای فضیلت نظری و عملی میشود.
وی افزود: فضیلت ملکهای است که با انتخاب آگاهانه به واسطه تمرین فضیلت در ما نهادینه میشود. اگر فرد فاقد فضیلتهای نظری باشد، هرقدر هم که بخواند به حقیقت نزدیک نخواهد شد، این گونه است که بسیاری از افراد خیلی مطالعه میکنند اما به حقیقت نزدیک نمیشوند و اگر فرد فاقد فضیلت عملی باشد آنچه انجام میدهد به بهبود جهان نمیانجامد.
قاعده حد وسطِ طلایی
این مدرس فلسفه اظهار کرد: ارسطو قاعدهای مهم پیرامون فضیلت دارد که میتوان آن را حد وسطِ طلایی نامید. برای مثال در این قاعده فضیلتِ «شجاعت» در جایی بین بزدلی و تهور قرار میگیرد یا فضیلتِ بخشایش جایی بینِ کینهتوزی و انفعال اخلاقی قرار میگیرد یعنی جایی بین افراط و تفریط.
این پژوهشگر فلسفه، در اواخر بخش اول سخنش، به دوستی از پنجره «یودایمونیا» پرداخت و اظهار کرد: از منظر ارسطو دوستیای خوب است که ما را به فضیلت و شکوفایی برساند. ارسطو دوستیها را سه نوع میداند، نوع اول بر اساس لذت، نوع دوم دوستی بر اساس منفعت و نوع سوم دوستی بر اساس فضیلت است.
وی افزود: دوستی قابلاعتنا و احترام از نظر ارسطو، دوستیِ بر مبنای فضیلت است. چراکه ریشه در فضیلت دارد و به یودایمونیا میانجامد. پس باید با دیگر افراد، براساس همین فضیلتها رابطه برقرار کنیم.
آتاراکسیا یا بیآشوبی
فردوسآرا پنجره دوم را آتاراکسیا خواند، و ابراز کرد: ترجمه فارسی این کلمه بیآشوبی است، یعنی من در سطح روان خود، آشوبها، اضطرابها و نگرانیها را کنار بگذارم و حساسیت خود را نسبت به «لذت» بالا ببرم. از خوردن یک پنیر ساده لذت ببرم. این نکتهای است که به مرور در انسان معاصر در حال کم شدن است.
فردوس آرا با بیان اینکه اپیکور نیازهای اساسی انسان را غذا، سرپناه، دوستی، آزادی و فلسفهورزی میداند، گفت: اپیکور «لذت» را بالاترین مرحله میداند، اما نگاه اپیکور به لذت نگاهی سلبی است. یعنی لذت معادل، بیآشوبی و بیدردی است. به عبارت دیگر در حوزه روان و در حوزه جسم رنج و درد نداشته باشیم.
وی بیان کرد: اپیکور از سنگ کلیه با درد زیاد از جهان چشم فروبست و خودش میگفت وقتی درد به من حمله می کرد با فکر لحظات خوبی که با دوستانم داشتم، درد را از خود دور میکردم.
وی افزود: اپیکور میگوید وقتی من هستم مرگ نیستم، وقتی مرگ بیاید من نیستم، پس چرا از مرگ بترسم؟ لذا او برای اینکه آشوب روانی مرگ را از خود دور کند، به این موضوع بارها فکر کرده و معنای آن را برای خود این گونه تغییر داده تا از این آشوب روانی فاصله بگیرد.
امین فردوسآرا ادامه داد: آریستیپوس هم نگاهی ایجابی به لذت داشت. او معتقد بود باید در هر شرایطی لذت ببریم و این لذت لزوماً اخلاقی نیست. اپیکور معایبِ برخی لذتها را بیشتر از مزایای آنها میدانست اما آریستیپوس معتقد بود باید به هرشکلی که میشود لذت ببریم.
وی افزود: برخلاف ارسطو که میگفت دوستی بر اساس منفعت ارزشی ندارد، اپیکور معتقد بود اتفاقاً دوستیها عموماً بر اساس همین موضوع منافع شخصی شکل میگیرند و ادامه مییابند. اپیکور و ارسطو ۲ هزار سال قبل با اختلاف زمانی کمی از هم زیستهاند اما نگاههایشان متفاوت است، چون ریشههای اندیشههای آنها متفاوت است.
«حیوان سیاسی» و نظرات هانا آرنت ا
ین پژوهشگر نام پنجره سوم سخن خود را «حیوان سیاسی» نهاد و به طور مختصر به نظرات هانا آرنت پرداخت. سیاسی در این عبارت به این معنی است که فرد در حوزه عمومی دارای یک کنشجمعی است، یعنی فرد به تفاوت دیگران احترام میگذارد، با دیگران به گفت و گو مینشیند.
وی گفت: در نگاه هانا آرنت دوستیای خوب است که در عین حفظ تفاوتها، امکان گفت و گو بین ما وجود داشته باشد و بتوانیم جلوی یک رنگ شدن و یکی شدن را بگیریم، او میگوید جوامع مدرن و توتالیتر انسانها را به جای انسان سیاسی، به انسان زحمتکش تبدیل میکنند، انسانی که صرفاً به بقا میاندیشد، در حالی که انسان، حیوان سیاسی است و کنشگری او مهمترین کاری است که انجام میدهد و این کنشگری به حفظ عرصه عمومی میانجامد.
فردوسآرا ابراز کرد: در نهایت اینکه یک حقیقت وجود دارد و آن این است که هرکس به شکل و سبک خود زندگی میکند و ما باید اجازه دهیم هرکس از نگاه خود به دنیا بنگرد.
بررسی رابطه دوستی زنان طی ۲ هزار سال
در بخش دیگری از این نشست که آیین رونمایی از ترجمه کتاب «دوستی زنان در گذر زمان» به قلم مریلین یالوم و ترزا دونوان براون بود، زهرا حسینیان، یکی از مترجمان این کتاب گفت: دلیل نگارش این کتاب آنطور که از زبان نویسنده بیان شده، پاسداشتِ یاد همکارش بوده که وقتی فوت میکند، مریلین یالوم به ارزش دوستیاش با او پی میبرد.
این مترجم گفت: نویسنده با اشاره به نقش دوستی در گذر زمان کتاب را آغاز میکند. براساس تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده رابطه دوستانه برای تندرستی و خوشبختی حائز اهمیت است، رابطه زنان با یکدیگر نقش مهمی در مراحل زندگیشان دارد. در این کتاب رابطه دوستی زنان طی ۲ هزار سال مورد بررسی قرار میگیرد.
وی با اشاره به آن بخشی از دوستی زنان که نهفته است و به آن پرداخته نشده، عنوان کرد: بخش نهفته این است که از ۶ قرن قبل از میلاد مسیح تا ۴ قرن بعد از میلاد مسیح، حضور مردان در جامعه بسیار بیشتر از زنان بود و زنان از بسیاری از کارها معاف بودند. فلاسفه در این دوران با وجود اینکه در رابطه با دوستی خیلی چیزها نوشتهاند اما اشارهای به دوستی زنان نکردهاند.
زهرا حسینیان ادامه داد: در کتابمقدسِ مسیح هم به دوستی زنان تنها در چند مورد اشاره است و رابطههای زنان اغلب خویشاوندی یا رابطه زن و شوهری است. بعد از قرن پنجم میلادی، بانوان همچنان با افرادی خارج از خانواده ارتباطی نداشتند.
شکلگیری دوستی زنان و
ی افزود: در نهایت بعد از برپایی صومعهها و راهاندازی بخشهایی مختص راهبههای زن، دوستی زنان شکل میگیرد. این دوستیها تا چند قرن نمونهای از اولین دوستیهای زنان است که به پیوند و اتحادی می انجامد که به رشد و بالندگی زنان میرسد، این وضعیت تا قرن ۱۵ ادامه پیدا میکند.
حسینیان بیان کرد: در قرن ۱۶ تا ۲۰ هم در اروپا و آمریکا شاهد تحولاتی هستیم. نویسندگان مرد در آن روزها همچنان درحال نوشتن در خصوص روابط مربوط به خود هستند، اما شاهد استثناهایی هم هستیم، نظیر شکسپیر که از ارتباطات زنان چه مثبت و چه منفی نکاتی را به کرات آورده است. او به طیف وسیعی از زنان اشاره کرده است.
وی گفت: در آن روزها دختران نوجوان را به حومه شهرها و نزد خاندانهای بزرگ میفرستادند تا آشپزی و خانهداری یاد بگیرند، بسیاری از آن دخترها قطعاً با یکدیگر گفت و گوهایی هم داشتند، این زنان چون از خانوادههای خود دور بودند، برای اینکه خلاء تنهایی را از خود دور کنند با دیگر زنان اطراف خود ارتباط برقرار میکردند.در قرن نوزدهم دوستی زنان عمیقتر میشود، چراکه سواد بالاتر میرود، آنان دیگر نامه، نمایشنامه، شعر و خاطره مینوشتند.
پیدایش زنان اصلاحطلب
این مترجم ادامه داد: اما این دوستی در جامعه آمریکای تازه تاسیس شده، برای زنان خیلی جذاب بوده، زنان در آمریکا دورهم جمع میشدند، لحاف میدوختند، خیاطی میکردند و.. چراکه آن زمان آمریکا خیلی نوپا بود و زنان باید دورهم جمع میشدند تا سر و سامانی به جامعه نوپا بدهند. اما دوستی زنان در آن جامعه در سالهای بعد دچار تحولات شگرفی میشود تا آنجا که زنان اصلاح طلب که خواهان تغییرجامعه هستند پیدا میشوند و به مرور اختلاف طبقاتی هم بین زنان کمرنگ میشود و آنان با کمک یکدیگر آسیبهای اجتماعی و بسیاری از مشکلات را حل میکنند تا آنجا که امروز شعار زنان آمریکا «رابطه خواهری» است و این شعار به گفتمان روزمره مردم وارد شده است.
دوستیهای میهنپرستانه و سیاسی
پس از آن ثمین موثقی، دیگر مترجم کتاب «دوستی زنان در گذر زمان» گفت: در ادامه تاریخچه دوستی زنان، به قرن ۱۸ تا ۲۰ میرسیم. در قرن ۱۸ دوستیهای میهنپرستانه، سیاسی و.. را شاهد هستیم، زنان دوستی را در این ۲ قرن با «انقلاب» معنا میکردند چراکه خودشان پشتپرده انقلابهای مهمی نظیر انقلاب آمریکا و فرانسه بودند.
وی افزود: زنان در این انقلابها به هرشکل ممکن از یکدیگر حمایت میکردند و دوستیشان بسیار صمیمی بود اما با اهداف میهنپرستانه. زنان از فرزندان همدیگر نگهداری میکردند، گردهماییهای فرهنگی و سیاسی برگزار میکردند و...
موثقی گفت: قرن ۱۹ هم دوستیها شکل رمانتیک دارند، که به پررنگ شدن ادبیات و شعر در آن سالها توسط نویسندگانی نظیر شارلوت برونته و.. بر میگردد و جامعه دیگر پذیرفته بود که زنان و دختران میتوانند همدلانه یکدیگر را دوست بدارند.
این مترجم ادامه داد: اما در قرن ۲۱ به خاطر ظهور شبکههای اجتماعی، تحولات عجیبی در دوستیها را شاهد هستیم.
نظر شما