چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
جذاب، فریبنده و ضد علم

روان‌شناسی زرد با وعده‌های ساده، سریع و اغلب غیرعلمی، بیشتر بر احساسات و شعارهای انگیزشی تمرکز دارد و می‌تواند مخاطبان را از مراجعه به روان‌شناسی علمی و درمان‌های تخصصی دور کند و سلامت روان جامعه را به خطر اندازد.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مسعود تقی‌آبادی: در دنیای امروز، روان‌شناسی به عنوان علمی تأثیرگذار در بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان شناخته می‌شود، اما همزمان با رشد فناوری‌های ارتباطی و رسانه‌ای، نوعی روان‌شناسی عامه‌پسند و سطحی که به «روان‌شناسی زرد» مشهور است، به سرعت در میان مردم رواج یافته است. این رویکرد که از طریق کتاب‌ها، برنامه‌های تلویزیونی، شبکه‌های اجتماعی و پادکست‌ها منتشر می‌شود، با ارائه راه‌حل‌های فوری و ساده برای مشکلات پیچیده روانی، مخاطبان زیادی را جذب کرده است. روان‌شناسی زرد اغلب فاقد پشتوانه علمی و پژوهشی است و بیشتر بر جلب توجه، ایجاد حس خوب لحظه‌ای و فروش محتوا متمرکز است تا آموزش و درمان واقعی. این مسئله باعث شده تا بسیاری از افراد به جای مراجعه به متخصصان حرفه‌ای، به این نوع روان‌شناسی روی آورند که در نهایت می‌تواند منجر به سرخوردگی، ناامیدی و آسیب‌های روانی بیشتر شود. در این مصاحبه با دکتر راشین خانقایی، روان‌شناس و درمانگر، به بررسی دقیق‌تر ماهیت روان‌شناسی زرد، تفاوت‌های آن با روان‌شناسی علمی و راهکارهای مقابله با این پدیده پرداخته‌ایم تا بتوانیم آگاهی جامعه را در این زمینه افزایش دهیم.

***

جذاب، فریبنده و ضد علم

خانم دکتر ما امروزه چه در فضای واقعی و چه در فضای رسانه‌ای با مواجه‌های فراوان با متون پوپولیستی و پادکست‌های این متون مواجهیم که خود را در جایگاه یک علم معتبر و تاثیرگذار به مخاطبان نمایانده است. به نظر شما روان‌شناسی زرد اساساً چیست و چرا این روزها این نوع روان‌شناسی تا این حد محبوب شده است؟

روانشناسی زرد یا ایدئولوژی روان‌شناختی، نوعی درمان یا تکنیک است که معمولاً از طریق کتاب‌ها، برنامه‌های تلویزیونی یا رسانه‌های مختلف محبوبیت پیدا کرده است. این روش‌ها اغلب مورد حمایت علمی یا پژوهشی قرار ندارند اما در میان افرادی که به دنبال راه‌حل‌های سریع و آسان برای مشکلات خود هستند، جذابیت زیادی دارند. روانشناسی زرد معمولاً با راه‌حل‌های فوری و ساده همراه است و تلاش می‌کند مسائل پیچیده را با توصیه‌های سطحی و سریع حل کند.

کتاب‌های روانشناسی عامه‌پسند معمولاً چه نوع دیدگاه‌ها و مفاهیمی را ترویج می‌کنند که ممکن است با دانش روانشناسی علمی در تضاد باشد؟

در روان‌شناسی زرد، از جملات جذاب، تیترهای جنجالی و وعده‌های اغراق‌آمیز استفاده می‌شود و هدف اصلی آن بیشتر افزایش بازدید و فروش است تا آموزش واقعی. استفاده مفرط از قطعیت، ساده‌سازی بیش از حد مسائل روان‌شناختی پیچیده و تأکید بر احساسات به جای منطق، باعث شده روانشناسی زرد در نگاه برخی افراد جذاب‌تر از روانشناسی علمی به نظر برسد. گرایش گسترده به روانشناسی زرد می‌تواند ناشی از تلاش مردم برای یافتن راه‌حل‌های ساده و فوری باشد. این روش‌ها به سادگی و به سرعت در دسترس عموم قرار دارند و همین موضوع بر محبوبیت آن‌ها افزوده است.

حالا لطفاً بفرمایید که تفاوت‌های مشخص روانشناسی زرد با روانشناسی علمی چیست؟ آیا مولفه‌های مشخصی برای تشخیص راحت‌تر این تمایزها وجود دارد؟

روانشناسی زرد بر خلاف روانشناسی علمی، ویژگی‌هایی دارد که می‌توان آن‌ها را این‌گونه خلاصه کرد:

  • استفاده از جملات مطلق و نگرش‌های کلی
  • نادیده گرفتن پیچیدگی روان انسان
  • بی‌توجهی به مشاوره تخصصی
  • تمرکز بیش از حد بر برانگیزش لحظه‌ای و احساسی
  • احساس ایده‌آل‌گرایی افراطی

در حالی که بیماری‌های روانی همانند بیماری‌های جسمی نیازمند درمان تخصصی هستند، روانشناسی زرد معمولاً راهکارهایی سطحی و غیرعلمی ارائه می‌دهد و به جای تکیه بر شواهد و پژوهش‌های علمی، بیشتر بر باورها و کلیشه‌ها استوار است. اما مهم‌ترین فاکتوری که مانع مراجعه به روان‌شناس و روان‌پزشک می‌شود، برچسب‌ها و انگ‌هایی است که به این افراد زده می‌شود. تشخیص روانشناسی زرد از روانشناسی علمی با توجه به چند عامل آسان‌تر است: روانشناسی علمی با هدف درک رفتار انسان، تشخیص اختلالات روانی و بهبود سلامت روان، بر پایه داده‌های تجربی و پژوهش‌های نظام‌مند فعالیت می‌کند. در مقابل، روانشناسی زرد بیشتر بر توصیه‌های عمومی، ساده‌سازی مسائل و جلب توجه مخاطب استوار است و کمتر به شواهد علمی و تخصصی تکیه دارد. در پی ارائه جملات انگیزشی، حس خوب لحظه‌ای و جذابیت تجاری است. محتوای مطالب در روان‌شناسی زرد بیشتر در قالب جملات عمومی، ساده شده و پر از شعارهای احساسی ارائه می‌شود. نویسندگان این رویکرد و حوزه بدون داشتن تحصیلات رسمی در حوزه روان‌شناسی و به عنوان کارشناس قانون جذب معرفی می‌شوند. در این روان‌شناسی، فرد با خواندن چند خط پیام در فضای مجازی و بدون اطلاعات کافی بلافاصله برچسب‌های مختلف به افراد می‌زند. در این بین خیلی از افراد تحصیل‌کرده نیز گاهی نمی‌توانند تشخیص دهند که آیا فرد خاصی، متعلق به روان‌شناسی حرفه‌ای است یا زرد. زیرا در دانشگاه‌ها درسی به نام «فرهنگ مشاوره» خوانده نمی‌شود که اگر چنین درسی ایجاد و خوانده می‌شد، همه چیز راحت‌تر بود و راحت‌تر می‌شد فرد حرفه‌ای را از روان‌شناس زرد تشخیص داد. در حقیقت، روان‌شناسان زرد عمدتاً مرزهای حرفه‌ای و اخلاقی را در هم می‌شکنند.

آیا روانشناسان زرد فقط افراد غیرحرفه‌ای هستند یا روانشناسان تحصیل‌کرده هم ممکن است چنین باشند؟

متأسفانه در این میان تعدادی از روانشناسان که اغلب تحصیلات آکادمیک نیز دارند، زرد هستند. افزون بر این، باید درباره آسیب‌های وارده به افراد از طریق استفاده از روان‌شناسی زرد گفت که در افرادی که معمولاً از این نوع روان‌شناسی موسوم به زرد یا عامه‌پسند استفاده می‌کنند، در صورت به نتیجه نرسیدن راهکارهای توصیه‌شده، احتمال افزایش احساس سرخوردگی، ناامیدی و درماندگی وجود دارد.

به عنوان یک روان‌درمانگر چه راهکارهایی برای کاهش گرایش مردم به روانشناسی زرد پیشنهاد می‌کنید؟

به نظر می‌رسد اگر نگاه روان‌شناسان، نگاه پیشگیری‌محور باشد، بیشتر به سلامت روان تأکید کرده و مسیر آن برای افراد جامعه هموارتر می‌شود. به طور مثال، بیمه‌های سلامت و استفاده افراد جامعه از بیمه‌ی درمانی در زمان درمان‌های روان‌شناسی یکی از گام‌های مثبت در جهت کاهش استفاده مردم از روان‌شناسی زرد خواهد بود. هر چقدر سواد علمی فرد بیشتر باشد، کمتر به روان‌شناس غیرعلمی و زرد مراجعه می‌کند. بنابراین، اگر جامعه آگاهی بالاتر و سواد بالاتری نسبت به روان‌شناسی علمی داشته باشد، جذابیت روان‌شناسی زرد کمتر شده و افراد کمتر دیگر مطالب سطحی و موقت این روان‌شناسان را دنبال می‌کنند.

قاعدتاً برای رسیدن به این مرحله شکاف‌خها و موانعی وجود دارد که شاید مسیر رسیدن به این مرحله از رشد روان‌شناسی را ناهموارد کند. به نظر شما چه موانعی بر سر راه ارتقای سواد روان‌شناسی علمی وجود دارد؟

درست است. در این مسیر موانعی وجود دارد که می‌تواند بر ارتقای سواد روان‌شناسی علمی تأثیر منفی بگذارد. عدم مسئولیت‌پذیری برخی افراد در جهت افزایش آگاهی مردم، بحران‌ها و مشکلات اقتصادی شدید کنونی، افزایش تمایل به استفاده از مواد مخدر و جستجوی سرخوشی موقت به جای مواجهه و حل مشکلات روزمره خانوادگی، فقدان انگیزه برای بهبود شرایط و همچنین عدم اعتماد و اطمینان به روان‌شناسی از جمله این موانع هستند.

به نظر شما، نقش نهادهای متولی مانند سازمان نظام روان‌شناسی در این زمینه چیست؟ چرا نهادهای علمی و دانشگاهی ایران نتوانسته‌اند جایگاه خود را در آموزش عمومی روانشناسی حفظ کنند و به چه دلایلی کتاب‌های تخصصی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند؟

به نظر می‌رسد کارکنان محترم سازمان نظام روان‌شناسی در فرآیند درمان و افزایش انگیزه و آگاهی افراد جامعه نقش مهم و مؤثری دارند. با قوانین و ضوابط دقیق و درست، آن‌ها می‌توانند در ترویج مراجعه به روان‌شناسی علمی و کاهش تعداد روان‌شناسان غیرحرفه‌ای مؤثر باشند و به سلامت روان جامعه کمک کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها