به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «اطلس روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه و جهان» اثر مشترک محمد مهدی تجریشی، محمد حسن فایضی و جمعی از پژوهشگران به نگارش درآمده و در انتشارات امیرکبیر در سال ۱۴۰۴ منتشر شده است.
این کتاب اثری پژوهشی است که تلاش دارد با ترسیم دقیق آرایش پیچیده روابط منطقهای و فرامنطقهای رژیم صهیونیستی، تصویری جامع از میدان گسترده این رژیم در جهان ارائه دهد. مولفان کتاب در چهار بخش به تحلیل روابط اسرائیل با کشورهای مختلف پرداخته و سعی کردهاند از زاویه دید ایران و جبهه مقاومت، تهدیدات و فرصتهای موجود را شناسایی و تبیین کنند.
در دورانی که تحولات ژئوپلیتیکی در غرب آسیا با سرعتی فزاینده در حال وقوع است، شناخت ابعاد مختلف کنشگری رژیم صهیونیستی، بهویژه در مجاورت پیرامونی ایران، ضرورتی راهبردی به شمار میرود. این کتاب با ارائه تصویری کلان از الگوهای همکاری و رقابت، به فهم بهتر چالشهای پیشروی ایران و سایر بازیگران منطقهای کمک میکند.
کتاب در چهار بخش تنظیم شده است؛ بخش نخست به بررسی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای غرب آسیا میپردازد، بخش دوم ناظر به شبه قاره هند و آسیای مرکزی است، در بخش سوم روابط اسرائیل با کشورهای منتخب آفریقایی تحلیل شده و بخش چهارم به آمریکای لاتین اختصاص دارد. این تقسیمبندی جغرافیایی، امکان شناخت تحرکات منطقهای اسرائیل را در چارچوبی منسجم فراهم میسازد.
در هر بخش، ابتدا نگاهی کلی به وضعیت کشورها و مسائل جاری آنها انداخته شده، سپس از دو زاویه اصلی به موضوع پرداخته میشود: نخست، اقدامات و برنامههای رژیم صهیونیستی در هر کشور و دوم، فرصتها و ظرفیتهایی که از منظر ایران و جبهه مقاومت برای مقابله با این رژیم وجود دارد.
بخش اول کتاب به روابط اسرائیل با کشورهای غرب آسیا اختصاص دارد؛ منطقهای که همواره کانون رقابتها و معادلات ژئوپلیتیکی بوده است. این بخش با تحلیل روند صعودی عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی آغاز میشود و نمونههایی از روابط پنهان و آشکار با بازیگرانی چون عربستان، امارات، بحرین، ترکیه، جمهوری آذربایجان، اردن، گرجستان و ارمنستان ارائه میدهد.
در بخش مربوط به عربستان، پروژه نئوم به عنوان بستری بالقوه برای عادیسازی روابط تحلیل شده است. تغییرات سیاسی داخلی عربستان پس از به قدرت رسیدن محمد بن سلمان و رویکردهای جدید آن کشور در قبال مسئله فلسطین، بهطور دقیق بررسی شدهاند. همچنین اشاره شده که عادیسازی روابط تهران و ریاض، میتواند به تضعیف جایگاه اسرائیل در منطقه منجر شود.
در مورد بحرین، روند پیوستن این کشور به «توافق ابراهیم» با وجود ترکیب جمعیتی عمدتاً شیعی و مخالفتهای مردمی بررسی شده و نقش شاهزاده ناصر بن حمد آل خلیفه و فعالیتهای اسرائیل در فضای مجازی این کشور تحلیل گردیده است.
در بخش مربوط به امارات، روابط گسترده این کشور با رژیم صهیونیستی پس از امضای توافق ابراهیم، در حوزههای مختلف اقتصادی، امنیتی و فناوری مورد ارزیابی قرار گرفته است. کتاب هشدار میدهد که چنین روابطی میتواند به تقویت نفوذ اسرائیل در جهان عرب و تضعیف جبهه مقاومت منجر شود.
ترکیه به عنوان نخستین کشور اسلامی که رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، روابطی پرنوسان با این رژیم داشته است. کتاب، ضمن بررسی اختلافات سیاسی میان دو طرف، به همکاریهای گسترده در زمینههای اقتصادی، انرژی، دفاعی و امنیتی اشاره میکند. سفر رسمی اسحاق هرتزوگ به آنکارا نیز به عنوان نشانهای از ترمیم روابط تحلیل شده است. در عین حال، نقش افکار عمومی ترکیه و حمایت سنتی این کشور از مسئله فلسطین نیز در متن مورد توجه قرار گرفته است.
روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان یکی از عمیقترین همکاریهای منطقهای این رژیم توصیف شده است. تأمین ۴۰ درصد نفت اسرائیل توسط باکو، فروش گسترده تسلیحات پیشرفته و بهرهبرداری اطلاعاتی از مرزهای شمالی ایران از جمله محورهای این همکاری استراتژیک محسوب میشوند. تأسیس سفارت آذربایجان در تلآویو نیز به عنوان نماد ارتقای روابط دو جانبه تحلیل شده است.
در ادامه، به بررسی روابط اسرائیل با دو کشور قفقازی دیگر، یعنی گرجستان و ارمنستان پرداخته شده است. گرجستان به عنوان شریکی فعال در همکاریهای امنیتی و نظامی معرفی شده، در حالی که روابط اسرائیل با ارمنستان محدودتر باقی مانده است.
تأثیر فروش تسلیحات اسرائیلی به آذربایجان بر توازن قدرت در منطقه قفقاز نیز یکی از دغدغههای این بخش از کتاب به شمار میرود.
اردن در این کتاب به عنوان سپر امنیتی اسرائیل توصیف شده است. همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی دو کشور پس از امضای پیمان وادی عربه، بهویژه در زمینه کنترل مرزها و مبارزه با نفوذ گروههای مقاومت، تشریح شدهاند. همچنین تضاد موقعیت اردن، بهعنوان میزبان بزرگترین جمعیت فلسطینی و متحد اسرائیل، از منظر چالشهای داخلی و بیثباتی منطقه تحلیل شده است.
کتاب در ادامه به نقش راهبردی بلندیهای جولان میپردازد؛ منطقهای که از منظر امنیتی، منابع طبیعی و نظامی برای اسرائیل اهمیت دارد. تلاشهای این رژیم برای تثبیت حضور خود در جولان و بهرهبرداری از بحران سوریه در این بخش بررسی شدهاند. همچنین دریای مدیترانه به عنوان کانون جدید رقابتهای انرژی و امنیت و نقش توافق مرزی لبنان و اسرائیل مورد تحلیل قرار گرفته است.
در این چارچوب، قبرس نیز به عنوان یکی از پایگاههای کلیدی فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل معرفی شده است. رزمایشهای مشترک نظامی، توافقات امنیتی و استفاده از موقعیت جغرافیایی قبرس برای مهار ترکیه، از محورهای اصلی این فصل محسوب میشوند.
در نگاه کلی کتاب، رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن راهبردی ایران و محور مقاومت معرفی میشود. مولفان تلاش کردهاند تا نشان دهند اسرائیل، با حمایت قدرتهای غربی و در رأس آنها آمریکا، به دنبال تثبیت و گسترش نفوذ خود در مناطق پیرامونی ایران و جهان اسلام است. در مقابل، جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، از ظرفیتهای سیاسی، فرهنگی، دیپلماتیک و رسانهای برای مقابله با این روند بهره میبرد.
در هر منطقه، مؤلفان تهدیدات و فرصتهای پیش روی دو طرف را به دقت بررسی کردهاند. تلاش شده است تا به مسئولان، تحلیلگران و فعالان حوزه مطالعات رژیم صهیونیستی، ابزارهای شناخت دقیقتری نسبت به وضعیت موجود ارائه شود.
کتاب «اطلس روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه و جهان» صرفاً به ارائه اطلاعات محدود نمیپردازد، بلکه رویکردی راهبردی و چندبعدی دارد. هدف آن، تقویت بینش راهبردی نسبت به نقش رژیم صهیونیستی در بیثباتسازی منطقه و ارائه راهکارهایی برای خنثیسازی آن از سوی ایران و محور مقاومت است.
بهویژه در فضایی که بسیاری از تحولات منطقهای متأثر از منازعه ایران و اسرائیل است، تحلیل این روابط و شبکهسازیهای منطقهای، به تصمیمسازان کمک میکند تا شناخت جامعتری از معادلات قدرت در غرب آسیا و فراتر از آن بهدست آورند.
نظر شما