سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یحیی شکفته: فرهنگ، آیین و رسوم، پیشهها و معماری نیشابور، شهر تمدنهای کهن را پس از تهیه و خوانش کتاب «چهارسوق» نوشته شهلا ناظران زیر و رو میکنم و در میان نامها و پیشههای نوشته شده در این کتاب، به «کتابفروشی سخنور» میرسم، کتابفروشیای که سال ۱۳۱۴ توسط محمدرضا سخنور تاسیس شد و حالا پس از ۹۰ سال که به همت جمال سخنور، فرزندش اداره میشود به پاتوقی برای پژوهشگران، نویسندگان، مترجمان و دوستداران کتاب تبدیل شده است.
برای رسیدن به این کتابفروشی باقدمت، در یک بعداز ظهر تابستانی به سمت بازار طلافروشهای فعلی نیشابور به راه افتادم، از کنار مجموعه زیبای سرداب که با بادگیرهای زیبایش بسیار شبیه بادگیرهای یزد است، عبور کردم، در همان ابتدا پس از چند مغازه طلافروشی چشمم به ۲ دربند دکان با شیشههای سکوریت افتاد، در راسته بازار طلافروشان این دو کتابفروشی جلوهگری میکردند!
وارد اولین مغازه شدم، پس از کمی گفتوگو، فروشنده کتاب مورد نیازم را برای تورقی کوتاه در اختیارم گذاشت، روی دیوار تابلویی قدیمی نصب شده بود که تصویر یک مرد با کلاه شاپو بود و مشخص بود کلاه متعلق به دوره خاصی است، بیاختیار در ذهنم خطور کرد که حتماً او باید بنیانگذار اینجا باشد برای همین از فروشنده نام مردی که عکسش روی دیوار است را پرسیدم. فروشنده با تبسمی گفت که او حاج محمدرضا سخنور موسس «کتابفروشی سخنور» و پدر جمال سخنور است و همچنان که با دست، به یک نیمطبقه بالا اشاره کرد، متوجه شدم که تصویر توی قاب، پدر آن آقاست.
برای گفتوگو به سراغ جمال سخنور رفتم و او با خوشرویی مرا به اتاق کارش دعوت کرد و پس از گپ و گفت کوتاهی، گفت: متولد ۱۳۲۷ هستم و از زمانی که به خاطر دارم در مغازه پدرم مشغول کار بودم و همراه و همنشین کتاب بودم. من در همین راسته بازار که سابق به آن بازار نو میگفتند و در محله قتلگاه به دنیا آمدم.
حاج محمدرضا سخنور، ابنندیم معاصر نیشابور بود
وی افزود: نیشابور در گذشته چهرهای سرشناس با نام ابنندیم داشته. ابن ندیم مفسر، محقق و کتابشناس بوده، اهالی نیشابور در سالیان قبل مرحوم حاج محمدرضا سخنور، بنیانگذار کتابفروشی و چاپخانه سخنور را به ابنندیم معاصرِ نیشابور میشناختند. احتمالاً مردم با توجه به قرابت دغدغهمندیاش به کتاب، کتابداری، فروشکتاب و اهتماماش برای خدمترسانی به اهالی علم و ادب این عنوان را به او داده بودند.
شوق بیشائبه محمدرضا سخنور به کتاب و کتابخوانی
جمال سخنور ادامه داد: شوق بیشائبه او به کتاب و کتابخوانی، اهتمام ویژه او نسبت به قافله قلمداران، دینیاران و عالمان، شیفتگی و شیدایی که نسبت به حرفه خود داشت از او وجودی ساخته بود عاشقپیشه و فرهنگمدار.

«کتابفروشی سخنور» در نیشابور به یک جریان تبدیل شده است
وی ادامه داد: در نهایت اینها سبب شده بود تا وجود او نه به صورت یک فرد که روزی میآید و دیگر روز میرود و دیگر هیچ، بلکه به صورت یک جریان، جریانی تاثیرگذار در نیشابور معاصر، از ماناییِ درخور احترامی برخوردار شود. «کتابفروشی سخنور» هم امروز در نیشابور به یک جریان تبدیل شده است. این جریان وامدار برگزاری رویدادهای فرهنگی، حضور اهالی قلم و رفت و آمدشان به این مکان از سالهای قبل تا امروز است.
مدیر کتابفروشی سخنور گفت: حاج محمدرضا سخنور فرزند مرحوم شیخ حسین واعظ باغنوی بود که در حدود سال ۱۲۸۰ شمسی در محله باغنو نیشابور متولد شد. پس از طی دوران کودکی و نوجوانی، وارد بازار کار آزاد شد. ابتدا به حرفه سمساری روی آورد و چندی را در آن وادی طی طریق کرد و تجربه آموخت. اما گویا به علت تنفس در جو دانشوری و دینورزی و کتابدوستیِ خانه پدری، به گونهای ناخودآگاه، روز به روز بر احساس بیگانگی او نسبت به سمساری افزوده شد.
وی افزود: او در برابر خلجانی درونی و دغدغه پنهانی که به کتاب داشت نتوانست مقاومت کند و روز به روز بر شوق مهار ناپذیرش نسبت به دنیای کتاب و عالم فرزانگی افزوده شد و حاصل این دلمشغولی و چالش، تاسیس «کتابفروشی سخنور» در سال ۱۳۱۴ شمسی در بازار نو نیشابور بود.
این کتابفروش با سابقه گفت: محلی که هم اکنون تبدیل به دو دربند مغازه کتابفروشی شده و من و برادرم خلیل الله آن را اداره میکنیم، به واسطه ارائه خدمات فرهنگیاش، یکی از قدیمیترین کتابفروشیهای ثابت و ماندگار استان خراسان رضوی است که برای خود هویتی فرهنگی و تاریخی پیدا کرده است.
«کتابفروشی سخنور» نماینده تمام کتابفروشان و ناشران معتبر تهران است
جمال سخنور گفت: کتابفروشی و انتشارات سخنور از تمام کتابفروشان و ناشران معتبر تهران نمایندگی دارد بنابراین در سالهای گذشته همواره ویترینی از تازههای نشر روز را به کتابخوانان عرضه کرده است. یعنی با فاصله حدود یک هفته پس از تهران، «کتابفروشی سخنور» آخرین کتابهای منتشر شده را به دوستداران کتاب در نیشابور عرضه کرده است.
وی با اشاره به شیوه امانت دادن و کرایه کتاب در این مرکز فرهنگی گفت: کتابفروشی سخنور در سالهای گذشته با در اختیار داشتن شمار قابلتوجهی از متون متنوع ادبی، تاریخی، مذهبی و ارائه به مشتریانی که توان خرید آنها را نداشتند با دریافتِ وجهی ناچیز، فرصتهای مطالعه را برای همه فراهم کرده است.

خرید کتابخانههای خصوصی
مدیر کتابفروشی سخنور ادامه داد: خرید کتابخانههای خصوصی هم بخشی از فعالیت این کتابفروشی در ایام گذشته و حتی اکنون است، با این عمل ضمن جلوگیری از ضایع شدن سرمایههای فرهنگی، زمینه را برای استفاده بهینه و گسترده از این کالای حیاتی، فراهم کردهایم. به عنوان نمونه با خرید کلیه کتابهای چند مرکز معروف مشهد یعنی فخر و نشر زوار و عرضه آن به مشتریان چه به صورت فروش و چه به صورت کرایه، خدمت فرهنگی در خود تحسینی ارائه شده است.
پاتوقی برای قشر کتابخوان
وی با بیان اینکه این کتابفروشی در سالهای گذشته پاتوقی برای قشر کتابخوان بوده، اظهار کرد: این کتابفروشی همواره کانونی برای گفتوگو و تبادل اخبار و اطلاعات و رد و بدل کردن یافتهها و تازهها برای جوانان کتابخوان و پژوهشگران پیگیر اخبار فرهنگی بوده است، در گذشته پدرم دوستی داشت که ایشان هم به همین کتابفروشی مشغول بودند، اما کتابفروشی ایشان همواره محل تجمع و توطئه تودهایها بود و یا مرکز قمار با بلیتهای بختآزمایی! اما کتابفروشی سخنور از ابتدای فعالیت خود به عنوان یک مرکز فرهنگی، محل گفتوگو و همافزایی اهالی کتاب و قلم بود.
خرید و حفظ کتب خطی
جمال سخنور با اشاره به خرید و حفظ کتب خطی در کتابفروشی سخنور تصریح کرد: یکی دیگر از فعالیتهای این کتابفروشی خرید و حفظ کتب خطی و انتقال آن به کارشناسان فن و صاحبان صلاحیت علمی بوده است تا از نابودی نسخ خطی جلوگیری شود.
وی چند قفسه را با دست نشانم داد و گفت: چند قفسه از کتابفروشی را به این میراث فرهنگی ارزشمند اختصاص دادهایم. استاد سعید نفیسی در مسیر سفر به هندوستان و گذر به نیشابور، کتابی را که فکر میکرد در دانشگاه علیگرهٔ هند باید آن را جستوجو کند با خرسندی غیر قابل توصیفی در کتاب فروشی سخنور پیدا کرد و بعدها ضمن مصاحبهای مطبوعاتی، با ذکر این خاطره از این کتابفروشی با نام دانشکده نیشابوری یاد کرد.
سخنور با اشاره به دیگر فعالیتهای این کتابفروشی گفت: چاپخانه سخنور در سال ۱۳۳۵ افتتاح شد. به دنبال نیاز مبرمی که در شهر به این فناوری مدرن احساس میشد پدرم نهایتاً تصمیم به تاسیس این کتابفروشی گرفت و در آن سالها در این حوزه تا آنجا پیش رفت که روزنامه رعد خراسان را که به مدیریت مرحوم هادی غازی منتشر میشد، چاپ و منتشر میکرد.
نظرات