شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۸
«فردریک» یکی از سخت‌ترین و بهترین کارهایم است/ اشمیت در آثارش از عشق و ایثار حرف می‌زند

حمیدرضا نعیمی، کارگردان نمایش «فردریک» معتقد است در این نمایش، نویسنده اریک امانوئل اشمیت است و او تا جایی که توانسته به متن وفادار بوده است، برای همین اسم اقتباس را روی آن نمی‌گذارد.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بهاره گل‌پرور: نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت، نویسنده و فیلسوف فرانسوی است که در آثار خود از جمله همین نمایشنامه، نگاهی فلسفی به داستان‌های انسانی دارد. شخصیت‌های این نمایشنامه پیچیده، چندلایه و درگیر با وجدان، عشق، تنهایی و در جستجوی معنا هستند. جذابیت‌های این نمایش برای کارگردانی همچون حمیدرضا نعیمی به اندازه‌ای بوده که برای بار دوم سراغ آن رفته و پس از استقبال مخاطبان از آن در تئاترشهر در سال ۱۴۰۲، این بار در تالار وحدت فردریک را روی صحنه برده است.

شما پیش از این نمایش «فردریک» را در تئاترشهر روی صحنه برده بودید. چه چیز باعث شد دوباره این اثر را به اجرا ببرید؟

این نمایش سال ۱۴۰۲ در تئاتر شهر اجرا شد و این دومین اجرای آن بعد از دو سال است. نمایش «فردریک» یکی از زیباترین و جذاب‌ترین آثار اریک‌امانوئل اشمیت است و به مفاهیم ارزشمندی در این نمایش اشاره می‌کند. یکی از جذابیت‌های قصه این است که این بار به آدم‌های هنر و تئاتر می‌پردازد. به عبارتی ما شاهد پشت صحنه، کار و سختی‌ها و درگیری‌های آدم‌های تئاتر با هم هستیم که به تولید نمایش مشغولند. در لابلای این داستان مباحث جدی مانند عشق، گذشت، انسانیت، سانسور، آگاهی، مبارزه با استبداد و… مطرح می‌شود و این‌ها باعث می‌شود نمایش «فردریک» نمایش مهمی برای اجرا به حساب آید. همچنین ژانر کمدی-تراژدی این اثر یکی از جذابیت‌های دیگر این نمایش است که می‌توانست در این برهه که جامعه ما از خنده دور شده و دچار یک خمودگی، یأس و ناامیدی است، حال تماشاگر را خوب کنند و هم دوباره به یاد بیاوریم که آنچه برای زندگی نیاز داریم عشق، ایثار و انسانیت است. همه این‌ها دست به دست هم داد تا من به این نتیجه برسم که من باز هم باید این نمایش را به اجرا ببرم.

این اجرا چه تفاوتی با اجرای پیشین دارد؟

قطعاً بعد از دو سال تغییر کرده‌ام و در خود تغییراتی داشته‌ام. کتاب‌های بیشتری خوانده‌ام، فیلم‌های بیشتری دیده‌ام، موسیقی‌های بیشتری گوش کرده‌ام. با آدم‌های بیشتری ملاقات و برخورد داشته‌ام. همه این‌ها اگر بخشی از رشد من باشند، نمایش دو سال پیش نمی‌تواند همانطور مثل قبل اجرا شود. شاید دلیلش این میل خود ویرانگری است که همیشه با من است؛ امیدوارم تا لحظه‌ای که کار می‌کنم با من باشد. دوست دارم مدام ویران کنم و چیزی جدید خلق کنم. فکر می‌کنم نمایش «فردریک» یکی از سخت‌ترین و بهترین کارهایی است که توانسته‌ام انجام دهم. این نمایش به واسطه توانایی‌های هنرمندانی که در طراحی و بازی و تولید و تهیه در کنار من هستند، اجرا شد و این افراد آن نقش و سهم بسزا را دارند که به مخاطبان و مسئولات ایرانی بگویند ما می‌توانیم در سطح جهانی تئاتری تولید کنیم اما ای کاش امکانات و حمایت دولت در عرصه فرهنگ و هنر این مملکت وجود داشت تا به این توانایی‌ها توجه می‌کرد و تماشاگران ما آنچه که لایقش هستند را تماشا کنند.

جهان‌بینی و ویژگی متن و محتوایی نوشته‌های اریک امانوئل اشمیت را برای اجرا چطور می‌بینید و چه چیزی در نوشته‌های این نویسنده باعث شد شما سراغ اجرای «فردریک» بروید؟

چنین نویسنده‌ای را در دنیا سراغ ندارم؛ شاید جز چند آدم بیمار. اما همین نویسنده‌ها از ابتدای آغاز نوشتن تا به امروز از چه دم زده‌اند؟ آیا کسی مردم را به فقر، دزدی، دروغ گفتن، بی‌عدالتی توصیه کرده است؟ تمام نویسنده‌ها تلاش کرده‌اند تا دنیا را از آنچه که وجود دارد زیباتر کنند. تلاش کرده‌اند به مردم کمک کنند با آرامش و آگاهی بیشتر نسبت به خود و جهان هستی زندگی کنند. اشمیت نیز یکی از همین نویسنده هاست. کسی که در همه آثارش می‌داند که چگونه از عشق، تنهایی، انزوا، درد، بی‌عدالتی، ایثار، شکوه و بخشش حرف بزند. اشمیت رمانی به نام «هیتلر» دارد. این رمان توسط محمد همتی به زیبایی ترجمه شده و در ابتدای آن می‌گوید اگر آن چند استاد دانشگاه در شهر وین هیتلر را برای که برای آزمون نقاشی به کالجشان رفته بود در دانشگاه می‌پذیرفتند، امروز ما یک هیتلر نقاش داشتیم، نه کسی که ۶ میلیون انسان را به خاک و خون کشید. همین نگاه ساده می‌تواند به ما این چشم انداز را بدهد که گاهی یک حرکت اشتباه چه خسارت بزرگی را با خود به همراه می‌آرود. از طرفی هم می‌توان گفت آن استادان حق داشتند و می‌خواستند بهترین‌ها را انتخاب کنند. ولی به هر حال یک هیتلر نقاش درجه سه بسیار بهتر از یک هیتلر آدمکش درجه یک است.

حمیدرضا نعیمی

آیا باز هم در نظر دارید اثر دیگری از اشمیت را روی صحنه ببرید؟

کم پیش آمده که نمایشی را از کسی اجرا کنم. فکر می‌کنم در تمام عمرم دو یا نهایتاً سه بار این کار را انجام داده باشم. چون خودم را یک درام‌نویس خوب می‌دانم که حرف‌های زیادی در آثارم برای گفتن داشتم؛ حتی در آثاری که شکل اقتباسی داشتند. بسیار خوب توانسته‌ام بفهمم که ضرورت نوشتن و اجرای یک اثر چه می‌تواند باشد و چرا باید آن اثر در این مقطع به روی صحنه برود. به همین دلیل نسبت به درد، کاستی‌ها، نقص‌ها و آلام مردم هم آگاهم و در میان آن‌ها زیسته‌ام و زیست خواهم کرد. به همین دلیل آثام را مناسب اجرا می‌دانم. اگر آثارم کمتر اجرا می‌شوند به این دلیل است که از آثار ایرانی و نویسندگان ایرانی استقبال نمی‌شود. ترجیح این است که یک اثر خارجی حتی با تندترین لحن به اجرا برود اما یک اثر ایرانی که به درس‌ها و موضوعات اجتماعی می‌پردازد روی صحنه نرود. با اثار ایرانی با شدت بیشتری برخورد می‌شود. به همین دلیل تا جایی که می‌توانم نمایشنامه‌ها و نوشته‌های خودم را اجرا می‌کنم چرا که به نظرم به اندازه کافی سال‌ها زحمت کشیده‌ام که حالا باید این آثار روی صحنه بروند و قدرت نویسندگی و هنرمندان خودمان در صحنه تئاتر دیده شود.

آیا در اقتباس از متن اصلی این نمایش تغییراتی هم ایجاد کردید؟

بله؛ اگر این نمایش قرار بود همانند متن اجرا شود، باید پنج ساعت اجرا می‌رفتیم. مجبور بودم این نمایش را طوری برای صحنه تنظیم کنم. اسم اقتباس را روی کاری که انجام داده‌ام نمی‌گذارم برای همین همچنان اعتقاد دارم اینجا نویسنده اریک امانوئل اشمیت با ترجمه خانم شهلا حائری است. بازنویس، نویسنده و یا هر نام دیگری را در کنار کار نیاوردم چون تا جایی که توانستم به متن وفادار بودم اما مجبور بودم به خاطر حوصله تماشاگران و مباحثی که از نظر تولیدی برایمان سختی‌های زیادی پیش آورد، این نمایش را کوتاه‌تر اجرا کنیم.

با این حال همچنان زمان این اجرا دو ساعت و ربع است.

بله، ولی با تمامی احوال نمایش خوش‌ریتمی است و تماشاگر را خسته نمی‌کند.

آیا فردریک نمادی از هنرمند در جامعه امروز است؟

هنرمندان در تمام دوران همواره یک سری ویژگی‌های مشترک داشتند. به هر حال چه در جایگاه یک کارگردان و چه در جایگاه بازیگر، هنرمندان ویژگی‌هایی دارند. در ابتدا هنر قرار است در خود هنرمند اتفاقی را ایجاد کند، باعث یک انقلاب، آشفتگی، حیرت در هنرمند شود و آن‌ها را دچار تغییر کند؛ این تغییر است که با مخاطبان در میان گذاشته می‌شود. فردریک یک هنرمند با رفتارها و گفتاری خاص خود است اما در کنار آن شما رفتارهای بسیار خوبی همچون گذشت و احترام به عشق را می‌بینید، در انقلابی که در حال شکل گرفتن است کنار مردم قرار می‌گیرد و حتی جان خودش را به خطر می‌اندازد تا یک جوان انقلابی از هنر تئاتر استفاده ببرد و او را نجات دهد. با این حساب می‌توان گفت فردریک مثل هر هنرمندی در جهان انسان است اما آنچه که در نهایت او را جاودانه می‌کند من انتخاب‌های درست اوست. او در نهایت خود را فدای عشقش می‌کند، می‌پذیرد که در کنار مردم باشد و در تئاتر بلوار فعالیت کند. این‌ها ارزش‌های وجودی یک هنرمند است.

شما پیش از این تئاترهای پر بازیگری مثل «سقراط» و «ترور» را کارگردانی کردید؛ این نمایش در مقایسه با آن آثار چه جایگاهی برای شما دارد؟

با نمایش پربازیگر و پرجمعیت مشکلی ندارم. برای من مهم این است که یک نمایشنامه چه اقتضا می‌کند. برای من حتی یک نمایش تک نفره هم به اندازه یک نمایش پرجمعیت کار و انرژی می‌برد. برایم فرقی نمی‌کند که یک نمایش چقدر عوامل داشته باشد. اساساً چون تئاتر را هنر بسیار زیبایی می‌بینم، کار را برای خودم سخت می‌کنم. همواره در یک کار کم پرسون هم نهایت دقتم را به کار می‌برم تا همه اجزا به درستی طراحی و اجرا شود. تنها چیزی که در کارهایی از این دست من را عذاب می‌دهد فقط ماجرای تولید و تهیه است چون در تئاتر، تهیه‌کننده به مفهوم واقعی نداریم و هیچ نوع حمایتی هم از سوی دولت صورت نمی‌گیرد.

به مراکز دولتی مثل تالار وحدت باید بیشتر از مراکز خصوصی اجاره پرداخت کنیم و مراکزی هم مثل تئاترشهر ۲۰ درصد از فروش تئاتر را برمی‌دارند. هیچ جای دنیا اینگونه نیست که دولت از تئاتر حمایت نکند و در نهایت هم از شما پولتان را بگیرند و تئاتر را سانسور کنند. به هر حال نمایش فردریک مثل همه کارهای دیگر با تمام سختی‌هایش برای من زیبا، جذاب و خاطره‌انگیز بود و هر مرحله‌ای که پشت سر می‌گذرم یک پله است که فکر می‌کنم در آن چیزی به دست آورده‌ام و یاد گرفتم. امیدوارم آنچه که در نهایت به عنوان محصول نهایی در مقابل دیدگان مخاطبان قرار می‌گیرد این احساس را به آن‌ها بدهد که ما برای مخاطب تلاش زیادی کردیم و به آن‌ها احترام گذاشتیم.

فردریک

ایده کتاب مصور «فردریک» چطور شکل گرفت؟

من و علی‌زاری، مدیر مسئول نشر «ایشکا» در حال صحبت بودیم و این‌ایده به یک باره و بسیار اتفاقی بین ما مطرح شد که اگر بشود نمایش را در روزهای اجرایی، عکاسی کنیم و تمام این عکس‌ها به شکل یک کتاب مصور درآید و در آن دیالوگ‌های مهم و حساس نمایشنامه فردریک را به همراه توضیحاتی بیاوریم، باعث می‌شود که در نهایت کسانی هم که نمایش را ندیده‌اند از طریق این کتاب در کوتاه‌ترین زمان متوجه داستان آن شوند.

ایده جذابی بود اما به نظر من مهم‌تر از همه این‌ها اهمیت آن به عنوان یک سند قابل توجه است. متأسفانه از بسیاری از نمایش‌هایی که روی صحنه می‌روند برای آیندگان سندی نداریم. مثلاً ما امروز فقط می‌شنویم که «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی» ترجمه حمید سمندریان کارگردانی شده ولی نه عکس و نه فیلم و نه گزارش درستی از آن داریم که به عنوان یک سند از این اثر وجود باقی مانده باشد تا کسانی که کار پژوهش و علمی انجام می‌دهند بتوانند این آثار را قضاوت کنند و ببینند چه اتفاقی در آن تاریخ افتاده است. به نظر اگر گروه‌ها بتوانند چنین اسنادی از نمایش‌های خود بر جای بگذارند بسیار خوب است. در این صورت برای آیندگان گزارش می‌دهیم که در این مقطع چه کردیم. این موضوع برای من از این بابت ارزشمند بود و خوشبختانه انجام شد و اکنون هم در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد.

آیا بعد از اجرای نمایش نیز چاپ کتاب را ادامه می‌دهید؟

عکس‌های نمایش قابلیت ماندگاری دارد که شاید برای برخی افراد جذاب باشد. این به نظر ناشر بستگی دارد که انتشار آن را ادامه دهد یا خیر. امیدوارم که مسئولان به فرهنگ و هنر توجه بیشتری به هنر و تئاتر نشان دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین