سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: جواد فرید، مترجم و مهندس راه و ساختمان، متولد ۱۳۳۰ در تبریز، از چهرههای برجسته در ترجمه ادبیات فرانسه به فارسی است. او با تمرکز بر ترجمه شعر مدرن فرانسه، نقش مهمی در معرفی شاعران سوررئالیست و مدرن فرانسوی به مخاطبان ایرانی ایفا کرده است، که این البته بخشی از فعالیت او در حوزه ترجمه شعر است. در کارنامه این مترجم، ترجمههایی از اشعار شاعران بزرگ و مطرح دیگر کشورهای جهان نیز وجود دارد. فرید با ترجمه گزیده اشعار پابلو نرودا تحت عنوان «جزیره سیاه» شناخته شد. او همچنین مجموعههای «چشمهای الزا» (اشعار عاشقانهی لویی آراگون) و «با نیروی عشق» (اشعار اجتماعی پل الوار) را در انتشارات نگاه منتشر کرده است.
از دیگر آثار او میتوان به ترجمه کتابهای «نیچه و حافظ شیرازی»، «مجموعه اشعار ژاک پرهور»، «آلبر کامو از شورش تا عشق»، «پرسپکتیوها و زنان بدگو»، «جستارهایی اندر مصائب نوشتن»، «دستهای آزاد»، «خطنگاریها و آلکلها» و «منزلگاهی بر زمین» اشاره کرد. جواد فرید همچنین اثری تألیفی درباره ترجمه شعر، با عنوان «همچون دو قطره آب: تأملاتی در باب ترجمهی شعر» را در کارنامه کاری خود دارد که در آن به بررسی ترجمه شعر، از جمله ترجمه اشعار پل الوار توسط احمد شاملو و بیژن الهی، با تکیه بر روشهای آنتوان برمان و ترجمهپذیری شعر مدرن فرانسه پرداخته است. فرید با نثر روان و دقت در انتقال مفاهیم ادبی، بهویژه در حوزهی شعر سوررئالیستی، جایگاه ویژهای در ادبیات ترجمهای ایران دارد و آثارش دریچهای به ادبیات مدرن جهان گشوده است.
کتاب «زندگی و آثار شارل بودلر»، اثر هانری تراوایا، زندگینامهنویس برجسته فرانسوی، از تازهترین ترجمههای جواد فرید است. انتشار این کتاب، که در نشر نیلوفر به چاپ رسیده است، بهانهای شد که با این مترجم ادبی گفتوگویی کوتاه انجام دهیم که شرح آن را میخوانید:

چه شد که سراغ ترجمه کتاب «زندگی و آثار شارل بودلر» هانری تراوایا رفتید و کلاً در انتخاب زندگینامه مشاهیر ادبی برای ترجمه، چه معیارهایی دارید؟
انتخاب کتاب «زندگی و آثار شارل بودلر» برای ترجمه کاملاً اتفاقی بود. پیشتر کتاب «امیل زولا» نوشته هانری تراوایا را برای انتشارات نیلوفر ویراستاری کرده بودم که توسط نادعلی همدانی بهخوبی ترجمه شده بود. با آگاهی از توانایی تراوایا در نگارش زندگینامههای نویسندگان فرانسوی و روس، وقتی کتاب بودلر از فرانسه به دست آقای کریمی، مدیر انتشارات نیلوفر، رسید، ایشان آن را به من سپردند و من پذیرفتم. این کتاب نخستین تجربه من در ترجمه زندگینامه بود. عمده کارهایم در ترجمه شعر معاصر فرانسه و آثار نویسندگانی چون آلبر کامو، فیلیپ کلودل و هروه لوتلیه است.
یکی از مسائلی که در مورد زندگینامهها وجود دارد، صحت اطلاعات و مستند بودن آنهاست. مثلاً ممکن است اطلاعات و اسناد جدیدی راجع به یک شخصیت ادبی به دست آید که برخی اطلاعات زندگینامههای قدیمی او را نقض کند. در چنین مواردی مترجم چه کاری باید انجام دهد؟ آیا حین ترجمه زندگینامه بودلر با چنین مواردی مواجه نشدید؟
مترجم موظف است محتوای نوشتهشده توسط نویسنده را به زبان مقصد منتقل کند و مسئولیت صحت مطالب بر عهده نویسنده است. بااینحال، اگر مترجم به اطلاعات نادرستی برخورد کند، میتواند در پانوشت یا صفحات جداگانه توضیح دهد یا در صورت وجود خطاهای زیاد، از ترجمه صرفنظر کند. در مورد کتاب بودلر، با توجه به اطلاعات دقیق و مستند تراوایا، از جمله نامههای بودلر، با چالش جدی مواجه نشدم.
چگونه سبک روایی خود را در ترجمه، با سبک روایی تراوایا، برای انتقال حس و حال زندگی بودلر، تنظیم کردید؟
تنظیم سبک روایی نهتنها در زندگینامهها بلکه در هر ترجمهای اهمیت دارد. مترجم باید تا حد امکان سبک روایی و لحن نویسنده اصلی را حفظ کند.
چه تفاوتهایی بین زندگینامههای ادبی در ایران و آثار مشابه در جهان مشاهده کردهاید؟
برای قضاوت دقیق باید تمام زندگینامههای نوشتهشده را مطالعه کرد، اما بهطور کلی، زندگینامههای ایرانی درباره مشاهیر داخلی به سبک آثار هانری تراوایا کمتر دیدهام. نویسندگان ایرانی که به مشاهیر خارجی پرداختهاند، معمولاً از منابع خارجی استفاده کردهاند. تراوایا با نگاهی جامع، جنبههای مثبت و منفی زندگی مشاهیر را بررسی میکند و از انتقادهای بهجا ابایی ندارد.

در ایران چه تعداد کتاب زندگینامه ادبی با سبک و کیفیت زندگینامههای تراوایا، مانند همین کتاب «زندگی و آثار شارل بودلر»، وجود دارد؟
انتشارات نیلوفر تاکنون سه کتاب از هانری تراوایا منتشر کرده است. زندگینامههای دیگری از این نویسنده نیز توسط ناشران دیگر، اغلب از زبان واسطه انگلیسی، ترجمه شدهاند. تعداد دقیق آنها را نمیدانم، اما در شرایط کنونی هر تعداد که باشند، ارزشمند هستند.
کدام بخش زندگینامه بودلر بیشترین تأثیر را بر شما گذاشته و چرا؟
پیشتر اشعار بودلر را به زبان اصلی و ترجمههای فارسی آن خوانده بودم و اطلاعات نسبتاً دقیقی از او داشتم. این کتاب به دلیل شرح حوادث و ماجراهای زندگی بودلر بسیار تأثیرگذار بود. فصل آخر کتاب، «زبانپریشی»، هر بار که آن را به فرانسه یا فارسی میخوانم، اشک به چشمانم میآورد.
آیا مترجم شعر فقط موظف به انتقال مضمون به زبان مقصد است یا باید فرم را هم تا حدی منتقل کند؟
مترجم شعر علاوه بر مضمون و محتوا، باید به فرم، لحن، واژگان، تصاویر، قافیه، ریتم، آهنگ و بسیاری موارد دیگر توجه کند. این موضوع پیچیدگیهای فراوانی دارد.
تسلط به متون کلاسیک چقدر میتواند به ترجمه شعر یا متون ادبی دیگر کمک کند؟ تجربه شما در این زمینه چیست؟
تسلط به متون کلاسیک فارسی، بهویژه برای ترجمه شعر سدههای ۱۶ تا ۱۹ اروپا، بسیار مفید است. بااینحال، در ترجمه آثار شاعران معاصر فرانسه و جهان (مانند الوار، آراگون، پرهور، آپولینر، بروتون، بونفوا و پابلو نرودا) چندان نیازی به مراجعه به متون کلاسیک نداشتم. البته تعداد زیادی از آثار کلاسیک فارسی را در اختیار دارم، اما فرصت کافی برای مطالعه عمیق آنها پیدا نکردهام.
بهطور کلی وضعیت ترجمه شعر در ایران چگونه است؟
وضعیت ترجمه شعر در ایران بسیار خوب است. مترجمان چیرهدست و مسلط به زبانهای مبدأ و مقصد، بخش زیادی از آثار شاعران مطرح جهان را به فارسی ترجمه کردهاند. در بخش اول کتاب «همچون دو قطره آب» به این ترجمهها اشاره کردهام.
نظر شما