چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۱
از «دیو و دلبر» تا «همشهری کین»؛ روایت قصه‌ها در آیینه زمان

قصه‌ها فراتر از مرزها و زمان‌ها سفر می‌کنند؛ مجید شفیعی با اشاره به شباهت‌هایی میان فیلم «همشهری کین» و داستان «دیو و دلبر» بر ریشه‌های مشترک روایت‌ها تأکید می‌کند. او معتقد است که بازنویسی و بازآفرینی متون کهن، همچون پلی میان ادبیات کلاسیک و هنر معاصر عمل می‌کنند و با نگاهی نو می‌توانند افسانه‌ها را به زبان جهانی امروز بازگو کنند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بازنویسی به معنی ساده و روان کردن متون کهن است که در آن، نویسنده بدون تغییر در داستان اصلی، زبان و جمله‌بندی اثر را تازه می‌کند و به شکل امروزی درمی‌آورد تا برای خوانندگان، قابل فهم و دلنشین باشد. بازنویسی می‌کوشد به متن وفادار بماند و تنها آن را جوان‌تر و قابل دسترس‌تر کند.

اما نویسندگان در بازآفرینی قدمی فراتر می‌گذارند. به این معنی که از یک داستان یا افسانه کهن الهام می‌گیرد، اما بر اساس آن، اثری نو و متفاوت خلق می‌کند. به دنبال بازآفرینی، ممکن است عناصر تازه‌ای به داستان افزوده شود. شخصیت‌ها تغییر کنند یا ماجرا در فضایی جدید روایت شود. در واقع، بازآفرینی نوعی آفرینش دوباره بر پایه یک اثر قدیمی است و تنها به ساده و روان کردن و بازگویی متن محدود نمی‌شود. روشن است که دنیای امروز ما هم به بازنویسی و هم بازآفرینی نیاز دارد؛ زیرا هر دو روش، راه‌هایی هستند تا پیوند و ارتباط میان نسل امروز و گذشته فرهنگی‌اش را حفظ کنند و زنده نگه دارند.

مجید شفیعی در گفت‌وگو با ایبنا به ضرورت بازنویسی و بازآفرینی اشاره و بیان می‌کند: آثار کهن ایرانی مثل شاهنامه، کلیله و دمنه، منطق‌الطیر، گلستان، مثنوی و بسیاری از قصه‌ها و افسانه‌ها، درون‌مایه‌های انسانی، اخلاقی، فلسفی و اسطوره‌ای دارند که فراتر از زمان و مکان هستند و برای هر مخاطبی می‌توانند آشنا و قابل لمس باشند. البته چگونگی بازنویسی یا بازآفرینی مهم است. اگر بازنویسی فقط به روان کردن و خلاصه‌سازی محدود شود یا زبان خیلی خشک و آموزشی داشته باشد، هیچ جذابیتی، حتی برای مخاطب داخلی هم ندارد. ولی اگر نویسنده بتواند از دل این داستان‌های کهن، یک روایت مدرن و زنده بیرون بکشد، به راحتی می‌تواند توجه خواننده امروزی را به خود جلب کند.

به گفته نویسنده «قصه خواندنی شیرین و فرهاد»، آنچه در بازآفرینی اهمیت دارد، منظر و زاویه‌ای است که از آن به یک موضوع نگریسته می‌شود. ممکن است یک طنزپرداز متفاوت با یک نویسنده واقعگرا به موضوع توجه کند. برای مثال وودی آلن براساس قصه دراکولا، یک متن فلسفی و درعین‌حال طنزآمیز نوشته؛ این در حالی است که بعضی نویسندگان ما نه این زاویه دید منحصربه‌فرد را دارند نه دارای پس‌زمینه‌های روان‌شناسانه، فلسفی و مردم‌شناسانه هستند.

شفیعی به این‌که بسیاری از متون کلاسیک ما هنوز بازنویسی نشده‌اند، اشاره و بیان می‌کند: نویسندگان در تمام این سال‌ها به بازنویسی برخی متون خاص چون شاهنامه و مثنوی و یکی دو اثر دیگر پرداخته‌اند. خود من سال‌ها پیش بازنویسی متنی ارزشمند اما کمتر شناخته شده را در اختیار ناشر گذاشتم و او نپذیرفت کار مرا منتشر کند چون بر این باور بود که مخاطب، متن کلاسیک را نمی‌شناسد. در صورتی‌که خود من با شعر و ادبیات کهن، عاشق نوشتن شدم و ایجاز و ایهام را از این متون یاد گرفتم.

به گفته نویسنده «کابوس ماهان»، یکی از مسایل مهم در ارتباط با بازنویسی و بازنویسی ادبیات کهن که کمتر به آن پرداخته شده همین نگاه کاشفِ ناقد است. در واقع ناشران و سرویراستان باید از چنین چشم‌اندازی به متون نگاه کنند و سویه‌های پنهان ادبی، فرهنگی و مردم‌شناسانه را از دل بازنویسی‌ها بیرون بیاورند. بی‌گمان اگر چنین اندیشه و نگاهی وجود داشته باشد ادبیات کلاسیک ما مهجور باقی نمی‌ماند و به مخاطب، معرفی می‌شود.

شفیعی توجه به ادبیات کهن و افسانه‌ها را راهی برای جهانی شدن می‌داند و می‌گوید: بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان چون مارکز و بورخس به قصه‌ها و افسانه‌ها و حتی به جنبه‌های اساطیری توجه کرده‌اند. نویسندگان خوب کودک و نوجوان، چون نیل گیمن و رولینگ هم از این اصل پیروی کرده و در آثارشان به اسطوره‌ها پرداخته‌اند. پس قصه‌ها، همواره جذاب‌اند و با مخاطب خود ارتباط برقرار می‌کنند و از کشوری به کشور دیگر می‌روند. برای مثال با دیدن بخش‌هایی از فیلم «همشهری کین»، قصه دیو و دلبر در ذهن من مرور می‌شود چون قصه‌ها، ریشه‌های مشترک دارند.

به گفته نویسنده «راز تالار آینه»، بازنویسی با دایره واژگانی و بازآفرینی با گستره اندیشگانی مخاطب در ارتباط است و نویسندگان در بازآفرینی باید نگاه تازه و متفاوتی به آثار کلاسیک داشته و از دانش فرامتنی برخوردار باشند. چراکه اگر بازنویسی فقط به روان کردن و خلاصه‌سازی محدود شود یا زبان خیلی خشک و آموزشی داشته باشد، هیچ جذابیتی، حتی برای مخاطب داخلی هم ندارد. ولی اگر نویسنده بتواند از دل این داستان‌های کهن، یک روایت مدرن و زنده بیرون بکشد، به راحتی می‌تواند توجه خواننده امروزی را به خود جلب کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین