دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۵
ظهور نوعثمانی‌گرایی

در این کتاب، جوانب کلی تغییر و تحولات ذکر شده مورد بررسی قرار گرفته و راه را بر طرح مجدد آرا و عقایدی گشوده است که می‌تواند از جمله به زیر سوال رفتن تصوراتی مانند فرض نوعی همسویی و همراهی این کشور با ایران بینجامد که بنیانش در سال‌های بین دو جنگ اول و دوم جهانی با زحمت و مرارت بسیار بین دو کشور برقرار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «ادراک و چشم‌انداز ژئوپلتیک ترکیه» نوشته حسین سیف‌الدینی پژوهشگر علوم سیاسی و ژئوپلتیک، از تازه‌های انتشارات شیرازه کتاب ما می‌باشد که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال‌های نخست دهه ۱۹۹۰، مناسبات جهانی را که از سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم اصولاً بر یک جهان دوقطبی استوار شده بود، به کلی تغییر داد. اگرچه جهان غرب با از میان‌برخاستن آن رقیب اصلی، خود را پیروز این معرکه دانست و آینده جهان را نیز تحت‌الشعاع یک نظم جدید و متفاوت، اما حوادث و رخدادهای بعدی بر خلاف آن خوش‌خیالی اولیه از تقسیم مجدد جهان به مجموعه‌ای از قدرت‌های رقیب ریز و درشت حکایت کرد و بازگشت به نوعی از مناسبات بین‌المللی که بیشتر یادآور وضعیت جهان در نیمه نخست قرن بیستم بود. یکی از این رخدادهای مسبوق به سابقه، تحولات جدید ترکیه در حوزه سیاست خارجی است که از آن به‌درستی تحت عنوان نوعثمانی‌گرایی یاد می‌شود.

این تغییر و تحول به‌گونه‌ای که جوانب کلی آن در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است، راه را بر طرح مجدد آرا و عقایدی گشوده است که می‌تواند از جمله به زیر سؤال رفتن نوعی هم‌سویی و همراهی با ایران بینجامد که بنیانش در سال‌های بین دو جنگ اول و دوم جهانی با زحمت و مرارت بسیار بین دو کشور برقرار شد.

ظهور نوعثمانی‌گرایی

پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ این پرسش اصلی است که «ادراک ژئوپلیتیکی ترکیه چه تأثیری بر سیاست قلمروسازی آن در محیط پیرامون دارد؟». این پرسش، رابطه علی بین منطق قلمروسازی و ادراک ژئوپلیتیکی را بیان می‌کند و مفروض اصلی آن، وجود چنین ادراکی است. جهت حل این مسئله، از دو پرسش فرعی کمک گرفته شده است که به ترتیب عبارتند از «پرسش چگونگی شکل‌گیری ادراک ژئوپلیتیکی ترکیه و عناصر سازنده آن» و سپس پرسش از «فرایند اثرگذاری این ادراک به عنوان عامل بنیادین در سیاست قلمروسازی و جهت‌دهی به آن» را مورد بررسی قرار می‌دهد که مربوط به تحلیل «رابطه علی» بین ادراک و قلمروسازی است. در این بخش مشخص می‌شود که چگونه عامل اول یعنی ادراک ژئوپلیتیکی بر عامل دوم یعنی قلمروسازی ترکیه اثر داشته است.

از نظر تفسیر داده‌ها، این اثر به روش تفسیر لئو اشتراوس درباره متون توجه دارد. اشتراوس در خوانش و تحلیل متون فلسفی به منطق جدیدی دست یافت که از آن با عناوینی چون منطق سرکوب، پوشیده‌نویسی و … یاد می‌شود. بر بنیان آنچه اشتراوس کشف کرد، نوعی رازگونگی و پنهان‌نگاری در متن‌های فلسفی کهن به دلیل محدودیت‌های محیطی وجود دارد. از این رو، در سنت اشتراوسی، خوانش «بین خطوط» (نانوشته یا نامتن) برای کشف رموز آن اهمیت زیادی دارد. اشتراوس به این مسئله پی برد که برای فلاسفه مابین آنچه گفته‌اند و «آنچه نگفته‌اند» شکافی بنیادین وجود داشته که آن را به واسطه پنهان‌نگاری و فن نوشتن پرکرده‌اند.

همین روش را در باب متون تولیدشده در حوزه سیاست نیز می‌توان به کار برد. زیرا برخلاف گذشته، امروزه سیاستمداران هستند که گرفتار محدودیت‌ها و ملاحظات محیط داخلی و بین‌المللی‌اند نه فیلسوفان. از این رو آنان تلاش می‌کنند به گونه‌ای سخن بگویند که از یک طرف به صورت غیرمستقیم بر مخاطب داخلی اثر مثبت بگذارند و از طرف دیگر به کدهایی اشاره کنند که صرفاً از سوی کسانی که لازم است فهم شود که دومی در بین سطور و در نظام معنایی پیچیده مستتر است. بنابراین در این پژوهش کوشش شده بر اساس روش اشتراوس، به تفسیر و تحلیل داده توجه شود، کدهای نهفته در متن استخراج گردد، و به «بین سطور» آن دسته از صحبت‌های رهبران سیاسی که حامل بار ژئوپلیتیکی است توجه داده و بسترهای تاریخی و فرهنگی آن تشریح گردد. در پایان نیز نشان داده شود که رابطه‌ای علی بین ادراک و سیاست قلمروسازی وجود دارد.

نوع این پژوهش از نظر هدف، بنیادی کاربردی و از نظر روش، تحقیق توصیفی - تحلیلی است. توصیفی از آن رو که تبیین مسئله ادراک، مستلزم تعمق در تاریخ و جغرافیای یک کشور بوده و توصیف دقیق آن با توجه به زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و ژئوپلیتیکی ممکن است، تحلیلی از آن رو که کنش‌های سیاسی با توجه به ظرف ادراکی مفروض باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. پژوهش حاضر مطالعه‌ای موردی مبتنی بر مقایسه نمونه‌ای خاص با یک نوع مثالی یا «اصل کلی» است. بنابراین از یک سو، ابتدا یک صورت‌بندی از عناصر تشکیل‌دهنده نظریه‌ای به نام ادراک ژئوپلیتیکی به عنوان «اصل کلی» ارائه می‌شود، سپس این ادراک در نسبت با جمهوری ترکیه سنجیده و تأثیرات مبانی ادراکی در سیاست قلمروسازی آن تبیین خواهد شد.

ابزار گردآوری داده در این پژوهش دارای دو لایه است. در لایه اول، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های آرشیوی رهبران و نخبگان سیاسی ترکیه از «دهه ۱۹۹۰» یعنی پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی به صورت اجمالی مرور شده‌اند تا پیش‎زمینه‌های تاریخی تأثیر ادراکات ژئوپلیتیکی بر سیاست‌ها سنجیده شود. همچنین محتوای برخی از رمان‌های سیاسی و سریال‌های تلویزیونی پرطرفدار در «دهه ۲۰۰۰» نیز به‌عنوان بخشی از سیر تاریخی موضوع مورد بررسی عمیق قرار گرفته‌اند تا نشان دهد که نخبگان سیاسی چگونه از طریق محصولات فرهنگی با تکیه بر ادراکات و مقوله‌هایی چون سندروم سور، تئوری توطئه و غیره، حافظه تاریخی را برای هدایت و کنترل افکار به کار گرفته‌اند.

اما در لایه دوم، سخنرانی‌ها و بیانات رهبران مهم سیاسی ترکیه از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ به صورت کامل مورد بررسی قرار گرفته و پس از اشباع نظری، کدگذاری و مقوله‌بندی شده است. در این بخش، به سخنرانی‌های تألیف شده از سوی سه فرد، رجب طیب اردوغان نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور ترکیه از ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۲)، دولت باغچه‌لی (دبیرکل حزب حرکت ملی در پارلمان و شریک سیاسی حزب حاکم از ۲۰۱۵ تا زمان پایان پژوهش) و مولود چاوش‌اوغلو (وزیر خارجه ترکیه از ۲۰۱۵ تا زمان پایان پژوهش) تأکید شده است.

دامنه پژوهش‌های صورت گرفته در این اثر، در خصوص قلمروسازی ترکیه، بر اساس مبانی معاهداتی صورت گرفته و از این رو بر خارج نزدیک متمرکز شده است. اگرچه ترکیه در سرزمین‌های خارج دور (مانند آسیای میانه) عمدتاً از طریق نرم کوشش‌هایی صورت می‌دهد، اما تمرکز پژوهش اخیر مناطقی همچون ماورای قفقاز (قفقاز جنوبی)، مدیترانه شرقی و دریای اژه و عراق است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها