به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «اعتباریات؛ کنشها و برساختهای اجتماعی» تألیف قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به همت انتشارات این دانشگاه در ۴۲۳ صفحه منتشر شد. در این کتاب پیشینه تاریخی- پژوهشی اعتباریات، پرسش از معنای اعتباریات، گونههای اعتباریات؛ اعتباریات اجتماعی اخلاق، الزامات اخلاقی و اعتباریات، اعتباریات، پیشرفت عقل و ظهور تمدن، و اعتباریات؛ چیستی علوم انسانی، در شش گفتار به چاپ رسیده است.
پورحسن در پیشگفتار این اثر، به پیشینه نظریه «ادراکات اعتباری» در آغاز دهه ۳۰ از سوی علامه طباطبایی اشاره و معتقد است که اگرچه تاکنون شرحها و نقدهایی بر این نظریه نگاشته شده، اما بهنظر میرسد هنوز خوانشی مطلوب و شرحی سزاوار از آن صورت نگرفته است. به باور وی، برخی این نظریه را واکنشی در مقابل جریانهای چپ دهه بیست و سی تلقی کردند، و پنداشتند علامه کوشید تا با تفکیک دو نوع ادراکات، نشان دهد که تمامی ادراکات آدمی از یک سنخ نبوده و هر کدام واجد خصلتهای ویژهای است. از نظرگاه پورحسن، «ادراکات حقیقی» که دائمی و ضروریاند با توجه به امکان دستیابی به معرفت یقینی، تغییر و دگرگونی درآنها راه پیدا نمیکند، بلکه تغییر، ویژگی خاص «ادراکات اعتباری» است. گروهی دیگر بر این تلقی شدند که علامه درصدد طرح اعتباریات به معنی عام و وسیع آن است. این نوع از اعتباریات که با فارابی در کتاب الحروف و تبیین فرایند پیشرفت عقل آدمی و حیات اجتماعی آغاز شده، تأثیر نیرومندی در مفاهیمسازی سنت فلسفه اسلامی داشته و علامه پس از طرح ادراکات حقیقی در سه مقاله سوم و چهارم و پنجم، میکوشد تا ادراکات اعتباری را در مقاله ششم تبیین نماید.
مولف اثر مینویسد: "فیلسوفان اسلامی از زمان فارابی و ابنسینا مسئلۀ تحقق یا عینیت و اصالت وجود را در تقابلی با اعتباریت آن طرح کردند و این پژوهش را در ذیل نظام هستیشناسی آوردهاند. این رهیافت را باید در درون اصالت و اعتباریات عقلی یا حکمت نظری گنجانده و ایرادات سهروردی و تأکید او بر اعتباریت وجود را نیز باید در ساحت نفسالامری یا نظری مورد توجه و پژوهش قرار داد. ابتکار فارابی در باب دوم کتاب الحروف و دیگر آثارش در باب نسبت انسان و ساحتهای نظر و عمل، ظهور مدنیت به سبب پیشرفت عقل، مناسبات انسان و جامعه، ایدۀ تکوین و تطور عقل بشری، و بالاخره چگونگی ظهور و وضع زبان و نسبت آن با ساختار جامعه، امری بدیع و شگرف بود که تنها محدود بر حکمت عملی نبوده و بهنوعی تبیین دو سنخ از اعتباریات نظری و نفسالامری و اعتباریات عملی یا حیث فعل و قوه فعاله انسان میباشد. بهنظر میرسد علامه طباطبایی در طرح نظریه اعتباریات، تأثیر بسیاری از فارابی پذیرفته است».
پژوهش حاضر در شش گفتار متفاوت و با مسائل و موضوعاتی متمایز و مختلف فراهم آمده که بدون تأمل درخور، نسبت میان آنها عیان نخواهد شد. پس از پیشگفتاری در تبیین و شرح اهمیت و جایگاه حکمت عملی فیلسوفان مسلمان و عدم التفات محققان به آن، در گفتار نخست، پیشینه تاریخی- پژوهشی اعتباریات مورد بررسی گرفته که در آن ضمن تبیین پیشینهها، بر مسئله زبان و طرح آن توسط فارابی در الحروف و نسبت آن با اعتباریات و نیز اهمیت منظر کاربردی و تکاملانگاری زبان مورد توجه قرار گرفته است. پرسش از معنای اعتباریات، عنوان اصلی گفتار دوم است که در آن به بررسی گونهشناسی تعاریف، ساحتهای مختلف اعتباریات، وجه زبانی- معرفتی اعتباریات، مسئلۀ بنیادین کنش آدمی و قلمرو اجتماعی اعتباریات پرداخته شده است.
گفتار سوم به اقسام و سنخهای گوناگون اعتباریات اختصاص دارد. در این گفتار، اعتباریات پیشااجتماع و پسااجتماع طرح گردیده است. در مبحث پیشااجتماع، چهار اصل ضرورت (باید)، اصل نیکی و بدی (حسن و قبح)، اصل سادگی و آسان (انتخاب أخفّ و أسهل)، و نیز اصل بسیار مهم استخدام و اجتماع بحث شده و مناقشات مربوط به سرشت انسان و نظام قانونگذاری و نیز نظریه خوددوستی و نوعدوستی مورد بررسی قرار گرفته است. اصل مالکیت و سخن و اعتباریات زبانی- واژگانی، قدرت و اصل حکمفرمایی در اعتباریات پسااجتماعی تبیین گردید.
گفتارهای سهگانه بعدی به نتایج و دستاوردهای معرفتی و انضمامی نظریه اعتباریات اختصاص دارد. در گفتار چهارم، مسئله اخلاق و شایستها و ناشایستهای اخلاقی و نسبت آن با اعتباریات طرح شده و مناقشات شارحان و شاگردان علامه همچون مطهری، مصباح، حائری و جوادی آملی در باب گزارههای اخلاقی و نزاع منشأ و خاستگاه افعال اخلاقی و تفاوت آن با غایات و ثمرات فعل، مورد بررسی قرار گرفته است. در ضمن آن، مسئلۀ بسیار مهم امکان و عدم امکان استنتاج "باید" از "هست" و امکان ارجاع گزارههای ارزشی و هنجاری به واقع، موشکافی تفصیلی شده است.
اعتباریات، پیشرفت عقل و ظهور تمدن در گفتار پنجم مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است. مفهوم تمدن، منظرهای گوناگون متفکران مهم در باب تمدن و نظریه پیشرفت (کانت، هردر، هگل و مارکس)، مناقشات مهم فروید و مارکوزه در باب دستاوردهای سلبی و ایجابی تمدن، امکان ظهور دادن تمدنی اخلاقی و انسانی و نیز مسئلۀ مهم اعتباریات و فرایند تمدن در درون یک مطالعه تطبیقی بهنحوی انتقادی بحث شده است.
فرجامین گفتار به اعتباریات و چیستی علوم انسانی اختصاص دارد که در آن سرشت علوم انسانی، انسان و علوم انسانی و نیز پرسش از اعتباری بودن علوم انسانی طرح شده است. شاید بتوان گفت که انضمامیترین بحث در باب اعتباریات و علوم انسانی به پرسش کنونی جامعه ایران (و شاید جوامع اسلامی) در باب امکان یا امتناع علوم انسانی اسلامی و علم دینی بازمیگردد. به همین منظور در بابهایی مسئلۀ فوق بحث و بررسی شده و رویکردها و ادله موافقان و مخالفان بدون جانبداری و با التزام به روش پژوهش علمی، تبیین شده است. در پایان دو نظریه بنیادین یعنی نظریه توالد علمی و نظریه شراکت در علم بهطور مستقل مورد بحث قرار گرفته است.
اثر حاضر با عنوان فرعی «پژوهشی در چیستی اعتباریات و گستره معرفتی آن، بازخوانی دیدگاه علامه طباطبایی» بخشی از مطالعات پورحسن در حوزه میراث اسلامی و پارهای از تحقیقات او در باب حکمت عملی فیلسوفان اسلامی است.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در پژوهشهای دیگر، حکمت عملی فارابی و ابنسینا را مورد پژوهش قرار داده که بخشی از مطالعات در باب فارابی در چهار اثر پیشین با عنوانهای «نظام معرفتشناسی؛ بازخوانی بنیانهای معرفتی فارابی»، «فارابی و الحروف، خوانشی نو از فلسفه فارابی»؛ «گسست بنیادین معرفتی از سنت یونانی»، «فارابی و تأسیس فلسفه اسلامی» انتشار یافته بود و مجلد دوم از مطالعات او در باب ابنسینا در حال تدوین است. پیش از این «ابن سینا و خرد ایرانی» از پورحسن به چاپ رسیده بود.
نظر شما