سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه صمدزاده: آذربایجانغربی با داشتن اقوام و فرهنگهای مختلف از غنای فرهنگی و ادبی بالایی برخوردار است. ادبیات بومی این استان شامل داستانها، افسانهها، متلها، چیستانها، لالاییها، اشعار عامیانه، «بایاتیها»، «قوشماها»، ضربالمثلها و ترانههای محلی است که سینه به سینه نقل شدهاند. این نوع ادبیات، نقش مهمی در حفظ و انتقال فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه دارد. همچنین ادبیات مکتوب نیز شامل آثار شاعران و نویسندگانی است که به زبانهای ترکی آذربایجانی، کردی و فارسی در مورد موضوعات بومی و محلی نوشتهاند.
در استان عاشیقها نیز با نواختن ساز و خواندن آوازهای محلی، نقش مهمی در حفظ و اشاعه فرهنگ و ادبیات بومی منطقه دارند. داستانها و افسانههای کهن، مضامین عاشقانه و حماسی و مسائل اجتماعی و سیاسی از جمله موضوعاتی هستند که در ادبیات عاشیقی به آنها پرداخته میشود.
ادبیات بومی استان آذربایجان غربی، آینهای تمامنما از فرهنگ، تاریخ و هویت مردم این منطقه است. این ادبیات، با ویژگیهای منحصربهفرد خود، نقش مهمی در حفظ و ارتقای فرهنگ و هنر این استان ایفا میکند.
ادبیات اقلیمی، موضوع گفتوگو با مصطفی قلیزادهعلیار، نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر ارومیهای است.
چه ویژگیهای خاصی در ادبیات بومی استان آذربایجان غربی است که آن را از سایر استانهای کشور متمایز میسازد؟
تنوع ادبی و فرهنگی به لحاظ قومی و زبانی و دینی و مذهبی «ترکی، کُردی، ارمنی، آشوری، اسلام، شیعه، سنی، مسیحیت» در این استان بیشتر از سایر استانها است که در لهجهها، گویشها، ضرب المثلها، اشعار محلی مثل بایاتی آذربایجان، مخصوصاً در داستانهای شفاهی، فلکوریک بومی و محلی در اوج است اما رها شده است.
آیا آثار ادبی برجستهای در ادبیات بومی این استان وجود دارد که تأثیر زیادی بر فرهنگ و زبان گذاشته باشد؟
بله، زیاد است، مثلاً همان منظومه ترکی جهانی «حیدربابایه سلام» استاد شهریار، یا داستانهای کوراوغلو و روشن کورزاد (قهرمان افسانهای مردمان آذربایجان در دوره قاجاریه، کوراوغلو قهرمان ضد نظام امپراتوری عثمانی ظالم در همسایکی ایران) که به شکل منظوم، منثور و سینه به سینه نقل شده و همه شورآفرین، حماسی، ستمستیز، مردمی و اجتماعی است و ریشه در روح، فرهنگ و عظمت ایران اسلامی دارد مثلاً شعر و ترانه معروف «جانیم باغبان قیزی» از شاعر مرحوم، علی نشانی، که در ارومیه تولید شده است.
همچنین ارومیه مرکز استان آذربایجانغربی نخستین خاستگاه ادبیات و شعر ضد صهیونیستی در ایران و شاید هم در کل جهان است زیرا شاعره ارومیهای مرحومه «مریم جهانگیری» نخستین شاعری است که در حدود سال ۱۳۲۷، ۱۳۲۸ ش. به دفاع از بیت المقدس و مسلمانان مظلوم فلسطین شعر سروده و گروههای تروریست صهیونیستی را هجو کرده است.
جایگاه جشنوارهها و محافل ادبی در استان آذربایجان غربی چگونه است و این رویدادها چه تأثیری بر توسعه ادبیات بومی دارند؟
جشنوارهها، کنگرهها و نیز محافل و انجمنهای ادبی «شعر و داستان» اگر با هوشیاری و دست و دل بازی مدیران و نهادهای متصدی در این استان اجرا شود، خیلی خوب و لازم است و میتواند هم به اتحاد ملی و همافزایی اقوام با محوریت ایرانی بودن کمک کند و هم بسیاری از تنشها و آتشهای زیر خاکستر را خاموش و به امنیت تبدیل کند. البته تاکید میکنم که اگر با هوشیاری، تیزبینی، بصیرت و تعهد مدیران متصدیان همراه باشد. ولی متاسفانه برخی نهادهای مسئول و ارزشی و متعهد، کاری در این راستا نمیکنند و تماشاگرند! … و برخی هم متاسفانه به اختلافات دامن میزنند، برخی هم به دلیل عدم توانایی مالی لازم، اقداماتی ضعیف انجام میدهند و گاه برخی جشنوارههای خوب، تعطیل و متوقف میشوند!
چه نقشی برای نویسندگان و شاعران نسل جدید در حفظ و گسترش ادبیات بومی در استان میبینید؟
نویسندگان و شاعران جوان همچنین سایر اهالی هنر از نسل جدید، با استفاده از تجربیات پیشکسوتان متعهد، قطعاً میتوانند نقشی اساسی در حفظ و گسترش فرهنگ و ادبیات بومی ایفا کنند، اگر مورد حمایت مادی و معنوی و راهنمایی از سوی نهادها و دستگاههای رسمی و دولتی قرار گیرند و در چنگال فقر، غم نان و اشتغال و احتمالاً در کژراهههای جریانات سیاسی و قومی سرگردان نخزند!
به نظر شما ارومیه در ادبیات اقلیمی توانسته در سطح کشور معرفی و شناخته شود؟
بله، بلکه بالاتر از ملی، در سطح جهانی هم نقش داشته و دارد و مطرح است، مثلاً جشنواره بین المللی شعر ترکی رضوی، که ۱۸ سال پیاپی اجرا شده و جشنواره شعر و قصه جوان حوزه هنری در سطح ملی، کنگره جهانی شمس تبریزی، کنگره ملی شعر و مقاله اهل بیت (ع)، جشنواره ملی طنز «قلمه ۸» در ارومیه، جشنوارههای سالانه شمس و مولانا در شهر خوی همه اینها در سطح ملی و بین المللی تاثیرگذارند.
آینده ادبیات استان را چگونه میبینید و چه پیشنهادی برای نهادینه کردن ادبیات بومی دارید؟
بنده به عنوان کسی که ۱۵ سال در این استان گوشه کاری را در عرصه ادبیات گرفتهام و در اداره و اجرای محافل مهم ادبی فعالیت دارم، اگر بیتعارف عرض کنم، باید بگویم که حمایتی موثر در رشد و توسعه و گسترش فرهنگ و ادبیات بومی از سوی سازمانها و ادارات مرتبط نمیبینم، اگر اقداماتی انجام میگیرد با دغدغه شخصی برخی مسئولان و تعهد شخصی عدهای از فعالان عرصه فرهنگ، صورت می گیرد، یعنی با این روند، وضعیت نگران کننده است! امیدواریم اوضاع بهتر از این شود زیرا ظرفیتهای وسیعی در این استان وجود دارد.
نظرات