سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سید حسن حسینی نژاد: هر سرزمینی را میتوان از واژههایش شناخت؛ از آن طنین موزونی به نام شعر که درگذر زمانبر لب مردمانش جاریشده و در کوچهپسکوچههایش طنین انداخته است.
شعر، نهفقط زبانی است برای سخن گفتن که آیینهای است از جان مردمانی که با آن زیستهاند. در سطر سطر شعر، رد پای دردها، شادیها، رؤیاها و تاریخ نهفته است؛ همان تاریخی که نه در سنگ و سفال که در لطافت کلمات جاودانه مانده است.
شعر، نَفَسِ نخست هر سرزمینی است؛ پیش از آنکه دیوارهایش بالا روند یا نامش بر نقشهای نقش بندد، این واژهها هستند که آن را میسازند. سرزمینها، اگرچه به کوه و دشت شناخته میشوند، اما آنچه ماندگارشان میکند، صدای شاعران است که از عمق جان، با تپش خاک و تَرنُم باران، سخن گفتهاند.
درخت کهنِ فرهنگ ایرانزمین، ریشه در خاکِ شعر دارد؛ ریشهای ژرف که نشان از دیرینگی و پختگی این کهن دیار دارد و در این میان گرگان و گلستان… دیاری است که میتوان صدای گامهای شعر را حتی در غبار تاریخش شنید.
اینجا، باد اگر برگی میلغزاند، گویی بیتی نیمهتمام را ورق میزند. اینجا، اگر گوش بسپاری، شعر از لابهلای درختان جنگلهای هیرکانی، از لب خلیج گرگان، از بلندای کوه تل انبار و گاوکشان، تو را صدا میزند.
به سراغ علی بایزیدی، نویسنده، شاعر و پژوهشگر گرگانی رفتیم و او بهطور مبسوط از تاریخ شعر و ادب گرگان و شاعران و اهلقلمش و نسیم واژگانی که سالها در این دیار وزیده است گفت که در ادامه ازنظر مخاطبان میگذرد.
علی بایزیدی، نویسنده، شاعر و پژوهشگر گرگانی، صاحبامتیاز و مدیرمسئول انتشارات استارباد و فصلنامه فرهنگی، هنری، ادبی و تاریخی استارباد، عضو هیئت تحریریه دانشنامه گلستان و دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی و راهبردی است.
از وی افزون بر چهارصد عنوان مقاله، مطلب و جستار مختلف و متعدد فرهنگی و تاریخی و نیز اشعاری در نشریات ملی و استانی منتشرشده و نیز کتابهایی با عناوینی چون «گلستان شاعران؛ معرفی نامه شاعران معاصر استان گلستان»، «پارسنگار؛ روزشمار رخدادهای تاریخی استان فارس»، «قصههای مادربزرگ؛ حکایتهای عامیانه مردم گرگان»، مجموعه شعر «دفتر اول: نقل آخر!»، قابوسبنوشمگیر، میرسید شریف جرجانی، میرفندرسکی از مجموعه مفاخر و مشاهیر گلستان و «سررسید تاریخی استرآباد ۱۳۹۶» با همکاری محمود اخوان مهدوی، روانه بازار نشر شده است.
ابوسلیک؛ نخستین شاعر پارسی گوی
علی بایزیدی در ابتدا با اشاره به اینکه دیرینگی شعر و شاعری در سرزمین گرگان (استان گلستان) چیزی از پیشینه شعر فارسی در سطح ملی، کم ندارد، گفت: نام «ابوسُلَیک» یا «ابوسَلیک» گرگانی (جُرجانی) که گاه بهاختصار «بوسُلیک» یا «بوسَلیک» خوانده میشود، در کنار نخستین شاعران پارسیگوی سده سوم هجری، همچون محمد بن وصیف سگزی، حنظله بادغیسی، محمود وراق هروی، فیروز مشرقی، ابوالعباس مروزی، محمد بن مُخلّد سگزی، ابوحفص سغدی و ابوالحسن اورمزدی که همگی از شاعران دولتهای آل طاهر و یا آل لیث (صفاریان) هستند، برهانی بر این مدعا است.
وی افزود: حتی منوچهری دامغانی (شاعر مشهور سدههای چهارم و پنجم هجری) نیز نام او را در شمار شعرای قدیم خراسان ذکر کرده است. نمونه ابیات ذیل، در تذکره نامهها، به نامِ این نخستین شاعر پارسی سرای گرگان زمین، ثبتشده است و متأسفانه در تمامی منابع تاریخی موجود، جز ۱۰ بیت شعر، چیز دیگری از او باقی نمانده است. این ابیات، جزء نخستین شعرهای سروده شده شاعران استان گلستان محسوب میشود:
خون خود را گر بریزی بر زمین،
بِه که آب روی، ریزی در کنار
بتپرستنده بِه از مردمپرست
پند گیر و کار بند و گوش دار!
بایزیدی ادامه داد: گرچه در سدههای چهارم و پنجم هجری، سرایش شعر به زبان شیرین پارسی در ایران، به رواج بیشازپیش خود، ادامه داد و شاعرانی چون حکیم لامعی گرگانی، فخرالدین اسعد گرگانی (خالق بزرگ منظومهی کمنظیر «ویس و رامین»)، ابوزراعه مُعمّری گرگانی، ابوالقاسم قمری گرگانی، ابوشریف احمد بن علی مُخلّدی (مُجلُدی) گرگانی و ابالیث طبری گرگانی و… در آن سالها در سرزمین گرگان، ظهور کردند، اما در این دوران، چربش و حاکمیت شعر و ادبیات به زبان تازی بهخوبی هویدا است.
وی افزود: معتقدم وجود نامهای قاضی علی، ابوعامر، امیر قابوس و امام عبدالقاهر، در حوزه شعر تازی و نامهای حکیم لامعی و فخرالدین اسعد، در حوزه شعر فارسی و البته حضور شاعران و ادیبان و دانشمندان بزرگ عصر در دربار حاکمان سلسله ادبپرور آل زیار، از امیر شمسالمعالی و فرزندش فلک المعالی منوچهر و نوادهاش، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس، مؤلف کتاب مشهور «قابوسنامه»، جایگاه رفیع شعر و ادبیات در این خطه را در صدر دیگر مناطق کشور قرار میدهد.
فراز و فرودها تا عصر قاجار
علی بایزیدی عنوان کرد: از سده ششم هجری تا پایان عصر قاجاریه (اواسط سده چهاردهم هجری)، شعر گلستان، همچون دیگر نواحی ایران، با فرازوفرودهایی همراه شد اما هرگز از تبوتاب نیفتاد و شاعران بسیار و آثار بیشماری از پهنه این سرزمین سرسبز و تاریخی سر برآوردند.
وی در ادامه به برخی از شاعران این دوره اشاره کرد و گفت: عزیز بن اردشیر استرآبادی (مؤلف بزم و رزم در سدهی نهم)، علامه میر سیّد شریف جرجانی (۸۱۶-۷۴۰ ه.ق)، فضلالله حروفی نعیمی استرآبادی (۷۹۶-۷۴۰ ه.ق و مؤلف جاودان نامه)، هلالی جغتایی استرآبادی (م ۹۰۸ ه.ق - صاحب دیوان غزلیات و رباعیات)، مهدی و طایری و نظامالدین استرآبادی (سه برادر در سدهی دهم هجری و صاحب غزلیات و دیوان اشعار)، فهمی استرآبادی (صاحب غزلیات و قصاید در سدهی دهم هجری)، سلطان محمد صدقی استرآبادی (م ۹۵۲ ه.ق؛ استاد در قصیده)، سحابی استرآبادی (م ۱۰۰۱ ه.ق؛ آخرین رباعی سرای مشهور ایران)، میر محمد مؤمن استرآبادی (م ۱۰۳۴ ه.ق؛ پیشوای شیعیان هند و صاحب مجموعه اشعار)، ابوالقاسم میرفندرسکی (م ۱۰۵۰ ه.ق؛ قصیدهسرا)، میرداماد استرآبادی متخلص به اشراق (م ۱۰۴۰ ه.ق؛ صاحب دیوان اشعار) در این دوره ظهور و بروز داشتهاند.
بایزیدی افزود: همچنین محمدقاسم هندوشاه استرآبادی (زنده تا ۱۰۳۳ ه.ق؛ صاحب تاریخ فرشته)، سلطان حسین واعظ استرآبادی (م ۱۰۸۲ ه.ق)، میرزا مهدیخان استرآبادی (سده دوازدهم هجری؛ مؤلف دُرّه نادره و جهانگشای نادری)، محزون استرآبادی، محوی استرآبادی، میرزا مشفق استرآبادی، ملا محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی (مرجع تقلید در زمان فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار و صاحب اشعار)، محمد صالح برهان استرآبادی، میرزا حسن کتولی، میرزا محمدحسین وفاء استرآبادی، بانو عصمت استرآبادی، بیبی خانم استرآبادی، محمدباقر ستون استرآبادی و…، بخشی از شاعران شناختهشده این منطقه در دوران متقدم است.
بایزیدی ادامه: گرچه حجتالاسلام میر تقی حسینی گرگانی، مؤلف کتاب «فرهنگنامه مفاخر استرآباد و جرجان»، مدعی شناسایی و معرفی ۲۷۲ شاعر از سده سوم هجری تا دوره پهلوی اول شده اما معتقدم، طی پژوهش ۱۲ ساله خودم از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۷ در حوزه تاریخ ادبیات گرگان زمین، در شناسایی شاعران متقدم، این تعداد را به ۳۲۹ تَن افزون ساختم.
دورههای چهارگانه شعر گرگان
علی بایزیدی در ادامه گفت: بر مبنای رویدادهای تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر و نیز تحولات ادبی و شعری در یکصد سال اخیر (از ۱۲۹۹ تا ۱۳۹۸)، تاریخ تحلیلی شعر این خطه در دوره معاصر را میتوان به چهار مقطع رکود، تحول، فترت و بلوغ و بالندگی تقسیمبندی کرد.
وی افزود: در سرزمین گرگان تا پیش از دهه ۱۳۳۰، سبک و سیاق سرایش شعر، به همان منوال پیشینیان و در همان فرم و قالبهای مرسوم و با همان ساختارهای همیشگی دنبال شد و همان معدود شاعرانی که در سه دهه نخست (۱۳۳۰-۱۳۰۰) یا حتی در سالهای پسازآن، در عرصهی شعر، طبعآزمایی کردند، همگی تالیان شعر کهن بودند.
بایزیدی ادامه داد: پیروانی که پسازاین مقطع نیز تا واپسین دم حیات، بر شیوه سنتی خویش وفادار ماندند و این سبک و قالب، گرچه سالیان درازی است که از تبوتاب افتاده و بیشتر در میان عوام و طیف کمسواد جامعه طرفدار دارد اما هنوز هم سرایندگان انگشتشماری به این راه ادامه میدهند.
وی در درباره اسامی شاعران کلاسیک نخستین مقطع از دوره معاصر، به ترتیب سن، گفت: شیخ محمد اسماعیل قاضی استرآبادی (۱۳۱۷-۱۲۳۵)، شیخ محمدعلی بن ملا جعفر بینات نودهی (۱۲۴۵)، حجتالاسلام حاج سید هاشم بنیهاشمی کردکویی متخلص به بنیهاشم (۱۳۷۱-۱۲۹۷ ه.ق)، ملا رجب بابایی نصرآبادی (زنده در سال ۱۳۰۸)، شیخ محمدعلی ذاکری مشهور به ذاکر استرآبادی (؟-۱۲۶۰)، میر سید رضا عقیلی کوثری کردکویی (متوفی ۱۳۳۰)، محمد قاضی اعظمی متخلص به سروش گرگانی (۱۳۳۷-۱۲۶۷)، خدیجه افضل وزیری (۱۲۷۲)، سید رضا عرفانی گرگانی (۱۳۴۸- ۱۲۷۵)، حیدر علی مبشری کردکویی (۱۳۲۶-۱۲۷۷) و میرزا غلامرضا ریاضی گرگانی (۱۳۰۷-۱۲۷۸) در این دوره بودند.
بایزیدی ادامه داد همچنین محمدعلیخان سپهر گرگانی متخلص به عبهری (۱۳۵۱-۱۲۷۸)، علیاصغر کشاورز دامغانی (۱۳۵۷-۱۲۸۲)، محمدصادق علیمی گرگانی (۱۳۶۸-۱۲۹۱)، حجتالاسلام سید حسین نبوی (۱۲۹۴)، سید حسین حسینی کتولی متخلص به حقجو (۱۳۸۳-۱۲۹۵)، اکبر دیلمکتولی (۱۲۹۶)، سید علیاکبر مفیدی گرگانی (۱۳۷۳-۱۲۹۸) و حجتالاسلام سید حسین حسینی واعظ رامیانی (۱۳۷۲-۱۳۰۰) در این فهرست قرار میگیرند.
وی در با اشاره به اینکه هیچیک از شاعران نامبرده، صاحب مجموعه یا دیوان شعر منتشرشده نیستند و آثار آنها یا در دل مطبوعات قدیم و جدید و جُنگها و تذکرهها یا بهصورت دستنویس یا در دل برخی کتابهای پژوهشی و تاریخی رؤیت شده و یا بعضاً به نقل از صاحبنظران و مطلعان موثق، روایتشده است، گفت: ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در این مقطع، مضامین شعرهای سبک کهن، بیشتر بر محوریت مسائل دینی و مذهبی، سیاسی و اجتماعی و بعضاً سرودههایی به زبان و لهجه محلی (نصاب) قرار دارد و گاه، وقایع روز و مشکلات و مصائب وقت، در قالب شعر و نظم، به سرایش درمیآمده و نیز غزل، رباعی، قصیده و مثنوی، رایجترین قالبهای شعری این دوره محسوب میشوند که درباره هر یک از این شاعران میتوان ساعتها حرف زد.
دوران بلوغ از راه رسید
علی بایزیدی عنوان کرد: در فاصله دو رویداد مهم سیاسی و اجتماعی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، همراستا با تحولات شعر ایران، بهواسطه ظهور نسلهای اول و دوم شعر نیمایی و شیوع جریانهای مختلف شعر نو اعم از سپید، موج نو، حجم، موج ناب، شعر دیگر و… ساختار، زبان، فرم و محتوای شعر گرگان و گلستان نیز دستخوش تحولات گستردهای شد.
وی افزود: البته این تحولات بیشتر در مناطق غربی این استان و با محوریت شهرهای گرگان، بندرگز، کردکوی و علیآباد کتول رخ داد و اصولاً شرق استان گلستان از همان دوران پیش از انقلاب تاکنون، گرایش و تمایل شدیدی به سمت قالبهای شعر سنتی و کلاسیک با محوریت غزل دارند که در ادامه اگر مجالش بود بدان خواهیم پرداخت.
علی بایزیدی ادامه داد: با توجه به توسعه و گسترش جریانهای مختلف شعر نو از دهههای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ و تسرّی آن در سراسر کشور و نزدیکی آن به جریانات روشنفکری و مبارزاتی ضد حکومت پهلوی و البته رویکردهای مدرنیته در آن سالها و تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیشآمده در دوره اقتدار پهلوی دوم و ملی شدن صنعت نفت و بسیاری رویدادهای توسعهای دیگر بهویژه در حوزههای عمرانی و شهرسازی و راهاندازی کارخانجات مختلف و صنعتی شدن کشور، گرایش به خوانش، انتشار و سرایش شعر نو، بهشدت بالا گرفت.
وی افزود: قالبهای کهن شعر با همان سبک و فرم و محتوای همیشگی خود در معدود محافل و مجالس خصوصی و یا حتی در تنهایی و خلوت شاعران کهنسرا، به راه پیشین خویش ادامه داد که از این شاعران سنتی میتوان از افرادی چون محمدحسین قاضی (۱۳۸۲- ۱۳۰۲)، طاهره کشاورز (۱۳۸۸-۱۳۰۲)، محمدتقی عبهری متخلص به پرنیان (۱۳۰۳)، کاظمی متخلص به صفا گرگانی (۱۳۷۵-۱۳۱۲)، سید محمدکاظم مداح متخلص به بیدل (۱۳۹۱-۱۳۱۴)، یحیی وکیلی زند متخلص به مانی گرگانی و پیشگام شعر طنز (۱۳۱۹)، پرویز خوارزم (۱۳۱۹)، سید نظامالدین میرکاظمی (۱۳۱۹) و حمید یانسری مشهور به حاجیبابا (۱۳۱۹) نام برد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه نسل اول شعر نو در گرگان و گلستان متولدین سالهای ۱۳۱۱ تا ۱۳۲۴ و نسل دوم متولدین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۷ هستند که اسامی پرشماری را میتوان ذکر کرد، گفت: نخستین سراینده شعر نو از میان اهالی شعر و ادب استان گلستان، «شهاب ابراهیمزاده» (۱۳۸۰-۱۳۱۱) فرزند رحیم و از اهالی بندرگز بود.
بایزیدی ادامه داد: شهاب، مدت زیادی در تهران، دبیری صفحه شعر مجله «بامشاد» به مدیرمسئولی «اسماعیلپور والی» را بر عهده داشت و پس از ماجرای دربند شدنش (به خاطر انتشار ناخواسته تصویر کودکی شاه با زیرنویسی طعنهآمیز)، عملاً از دنیای شاعری فاصله گرفت و به خاطرهها پیوست.
وی خاطرنشان کرد: اما جریان سیال و پوینده شعر نو در شهر گرگان، با پیشگامی پرویز کریمی (۱۳۱۸)، در سالهای پایانی دهه ۱۳۳۰ راه خود را پیدا کرد.
بایزیدی افزود: در حقیقت، او پیشگام شعر معاصر شهرستان گرگان است و در کنار او، منوچهر رضایی (۱۳۸۵-۱۳۱۹) و اروجعلی علیمحمد زاده مشهور به اورج (۱۳۹۳-۱۳۱۶)، پیشگامان بعدی شعر نیمایی هستند و این حلقه سه نفره، بعدها گاه با شاعران دیگری همچون حبیبالله قلیشلی، علیاکبر ابراهیمزاده، رحمتالله فرقانیفر، بهرام کاشانی راد، محمد جانفشان، احیاء اشراقی، ضیاء سید حسینی، اسماعیل رضایی و… تشکیل حلقههای چندنفره میدادند و چراغ شعر نوین گرگان و گلستان را روشن نگه میداشتند.
دوران فترت و چراغهای روشن
علی بایزیدی در ادامه عنوان کرد: پس از پیروزی انقلاب و شکلگیری حکومت اسلامی، در فاصله بهمن ۱۳۵۷ تا مرداد ۱۳۶۷، به دلیل ایجاد فضای ملتهب ناشی از ساختاریابی حکومت جدید، ترورها و درگیریهای حزبی و ایدئولوژیکی و فرقهای و البته مصیبتهای ناشی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فضای شعر و ادبیات کشور، از این وضعیت نابسامان سیاسی – اجتماعی، دچار نوعی فترت شد.
وی افزود: اما با اینحال از فروردین ۱۳۵۸ با شکلگیری «کانون نویسندگان و شاعران گرگان»، به همت «سید حسین میرکاظمی» و البته همراهی علیاکبر ابراهیمزاده، پرویز کریمی، محمد و غلامعلی قاری و پیوستن برخی فعالان فرهنگی - ادبی جوان به آن، ازجمله ابوالقاسم مؤمنی، علی توسلی، ابراهیم حسن بیگی، محمدمهدی مصلحی، حسینعلی کاشانی راد، عبدالرحمن متاعی، صراط میهن، داریوش دماوندی، علیاکبر خداپرست و… چراغ شعر و ادب همچنان روشن ماند.
بایزیدی ادامه داد: همچنین راهاندازی گاهنامه «کتاب فصل» توسط کانون، بهعنوان نخستین مجله فرهنگی مستقل و انتشار آثار فعالان شعر و ادب گرگان و گلستان و البته همکاری قلمی چهرههایی همچون احمد شاملو، باقر مؤمنی، اسماعیل خویی، فرامرز سلیمانی، فریدون فریاد، فیروزه میزانی، محمد مختاری، عمران صلاحی، رسول حسینلی، از دیگر رویدادهای این ایام بود.
وی افزود: از سویی دیگر با راهاندازی مجله «چُکُلش» به مدیریت «رحمتالله فرشاد» و همکاری طوسی طباطبایی، حبیبالله قلیشلی، عبدالرحمن متاعی، حسینعلی کاشانی راد و محمدرضا اثنیعشری، فضای ادبی شهرستان گرگان تا سال ۱۳۶۰ از رونق تقریباً خوبی برخوردار شد.
علی بایزیدی در ادامه با یادآوری اسامی پرشماری از شاعران ظهور و بروز یافته در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی، گفت: شکلگیری «انجمن شعر و ادب اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان گرگان» (مشهور به انجمن تالار) باهمت زندهیادان حبیبالله قلیشلی و محمد رسول ساکن نویری، در سال ۱۳۶۴ که بهطور ثابت، عصرهای دوشنبه هر هفته به تشکیل جلسه میپرداخت، به ترویج شعر در شهرستان گرگان در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ کمک شایانی کرد.
وی افزود: گرچه از اوان دهه ۱۳۷۰، ساختار و فرم غزل، متأثر از جریانهای شعر نوگرا تا حدودی تغییراتی را به خود دید اما هنوز شعر ساختارشکن و متحولگرای «غزل معاصر» یا «جریان شعری دهه ۱۳۷۰» در کالبد شعر کلاسیک بهدرستی رسوخ نکرده بود اما گردانندگان اولیه و پیشکسوتان انجمن، اعم از محمد رسول ساکن نویری، حبیبالله قلیشلی، سید محمدکاظم مداح، علیاکبر ابراهیمزاده و کریم الله قائمی با آنکه تجربه در سرایش اشعار نو و سپید را داشتند (بهجز مداح و نویری)، ولی همگی بهاتفاق، تمایلات درونی و ذاتیشان به سمت سرایش آثار کلاسیک بود.
علی بایزیدی گفت: در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۷۰، انتشار مجموعههای کشوری «شعر به دقیقه اکنون» به همت دکتر سید احمد محیط و فیروزه میزانی که از پیروان شعر ناب و شعر حجم بودند، به سبب ارتباط نزدیک آنها با محمدمهدی مصلحی، شاعر مشهور گرگان، سبب شد تا آثار شاعرانی چون برادران مؤمنی (احمد، محمود، ابوالقاسم و علی)، حبیبالله قلیشلی، فرهاد قاسمی و جواد پیشگر در آن مجموعهی سهجلدی چاپ شود.
وی افزود: همچنین در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، حضور شاعرانی چون منوچهر آتشی، دکتر فرامرز سلیمانی، دکتر احمد محیط، کاظم سادات اشکوری، جواد مجابی، محمد مختاری، فیروزه میزانی و دیگران در گرگان که غالباً از اعضای جلسات خصوصی شعر چهارشنبهها در تهران و از دوستان نزدیک مهدی مصلحی و جواد پیشگر بودند، از نکات قابلتوجه و تأثیرگذار در این مقطع بهحساب میآید.
بایزیدی ادامه داد: نکته قابل اذعان دیگر در مورد سومین مقطع شعر معاصر گرگان و گلستان، این است که اولین مجموعه شعر منتشره در این دوره، «به روزگاری چنین» اثر قنبر علی (محمد) قاری است که در سال ۱۳۵۸ به انتشار رسید و بهجز او، مرحوم علیاکبر ابراهیمزاده نیز در سال ۱۳۷۲ مجموعه «آتش اهورایی» و عزیز الله حاجیمشهدی در سال ۱۳۷۴ مجموعه «در آستانه پگاه» را منتشر ساختند.
وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت: اما برای این دوره، بهسادگی نمیتوان چهرهای شاخص و فراتر از دیگر شاعران، تعیین کرد و همین مسئله نیز از ویژگیها و نشانههای رکود و فترت در این مقطع از شعر معاصر است اما بااینحال، شاید بتوان «محمود مؤمنی» را کمی متمایز از دیگر شاعران این مقطع تلقی کرد.
بایزیدی خاطرنشان کرد: در حقیقت برادران مؤمنی (احمد، محمود، ابوالقاسم و علی)، همگی بهواسطه نسبت خویشاوندی نزدیک با نظریهپرداز و واضع شعر «حجم»، یدالله رؤیایی، (برادر یدالله، دکتر مظفر رؤیایی، شوهر خواهر برادران مؤمنی است) و البته به دلیل حال و هوای اخلاقی و ویژگیهای شخصیتیشان، از پیروان شعر حجم و البته توسعهدهندگان آن در سطح استان گلستان بوده و هستند.
دوره بالندگی و قدمها برای رسیدن به اوج
بایزیدی در ادامه به سرآغاز دوره چهارم و بالندگی شعر و ادب گرگان و گلستان اشاره کرد و گفت: پس از تشکیل استان گلستان و جدایی منطقه گرگان و دشت از استان مازندران (آذرماه ۱۳۷۶) و مرکزیت یافتن شهر گرگان، وضعیت فعالیتهای فرهنگی، ادبی، هنری و البته رسانهای، بهسرعت بهبود یافت و البته این مسئله با تشکیل دولت اصلاحات نیز همراه بود و لذا در فاصله سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴، تشکیل محافل شعر و ادب و البته انتشار اشعار در مطبوعات استانی تازهکار، رفتهرفته اوج گرفت.
وی افزود: جدای از اینها، تحولات شعری دهه هفتاد بهویژه در غزل و شعر کلاسیک، با آن فضای باز سیاسی – اجتماعی ناشی از اصلاحات و همچنین استقلال استان، مواجه شد و این امور، همراه با شکلگیری مطبوعاتی علاقهمند و حامی فرهنگ و هنر و ادب آغاز راهی تازه و درخشان و سیال و پوینده در عرصهی ادبیات منطقه بود.
علی بایزیدی در پایان گفت: این مقطع را میبایست دوران بالندگی و بلوغ شعر در منطقه دانست و شعر امروز گلستان، محصول همین دو دهه است. سالهایی که تمامی شهرها و شهرستانهای استان گلستان، با تحولات و تغییرات روز شعر در کشور، همسو شد و بازار شعر و شاعری بهشدت موردتوجه و جذبه قرار گرفت.
وی افزود: گرچه این نوع تحول و کثرتگرایی، در برخی موارد از کیفیت آثار شاعران تازهکار و جوانتر کاسته است و البته مسبب بروز رویکردهای فرمگرایانه، محتوا گریز و توجه بیمحابا و صِرف به زیباشناسی و یا ایده شعر برای شعر و پرهیز از رسالتهای اجتماعی و فرهنگی شاعران، شده اما بههرروی فضاهای بسیاری برای اصطکاک افکار، جریانهای نقدگرایانه، تشکیل کارگاههای ادبی و محافل و مجالس رسمی و غیررسمی ادبی، دایر شد و البته شاعران بسیاری نیز پا به عرصه ادبیات روز گذاشتند که نام بردن از آنها، آثار، افتخاراتشان و نیز محافل آنها مجال مستقلی را میطلبد.
نظر شما