سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۷
برای نوشتن در اسارت کاغذ و خودکار را تولید کردیم

یکی از آزادگان دفاع مقدس گفت: پس از یک سال و نیم اسارت، تعدادی قرآن از سوی مقامات عراقی و به گفته آنان هدیه صدام حسین به آسایشگاه‌ها بود که به اردوگاه‌ها داده شد. این امر، نقطه عطفی در فعالیت‌های آموزشی بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست تخصصی «چگونه در بند، مدرسه ساختیم؟» با محور بررسی ساختارهای آموزشی خودجوش در اردوگاه‌های اسرا، برگزار شد. در این نشست، حسن بهشتی‌پور، پژوهشگر روابط بین‌الملل و آزاده، علی علیلو، آزاده و محمدرضا حشمتی، پژوهشگر به تبیین نقش آموزش در حفظ امید، هویت و مقاومت در اردوگاه‌های اسارت پرداختند.

محمدرضا حشمتی، پژوهشگر حوزه تجارب آموزشی آزادگان، اظهار کرد: مقام معظم رهبری جمله‌ای قابل تأمل درباره جنگ بیان کرده‌اند که به نظر من ظرفیت تحلیلی بالایی دارد. ایشان گفته‌اند: «جنگ ما، گنج بود». دستیابی به چنین نگاهی مستلزم تأمل، واکاوی و بازخوانی دقیق تجربه جنگ است؛ چرا که این پدیده، وجوه متکثری دارد و می‌توان از زوایای گوناگون به آن نگریست.

او افزود: از جمله ابعادی که به باور من نیازمند توجه است، سرگذشت افرادی‌ست که نه‌تنها در میدان نبرد حضور داشتند، بلکه پس از مجروحیت، تجربه اسارت را نیز از سر گذراندند. همواره در میان همراهان خود به این نکته اشاره کرده‌ام رزمنده‌ای که وارد منطقه عملیاتی می‌شود، با چهار مسیر ممکن روبه‌روست: بازگشت بدون آسیب، شهادت، جراحت و در نهایت، اسارت؛ حالتی که در آن زمان کمتر قابل تصور بود.

این پژوهشگر ادامه داد: افرادی که دوران اسارت را پشت سر گذاشته‌اند، بخشی از عمر خود را در شرایطی سپری کرده‌اند که با زیست متعارف فاصله داشته است. به عنوان نمونه، در حالی که من پس از پایان جنگ به ادامه تحصیل پرداختم، برخی از این افراد در همان دوران که من هنوز در مقطع دانش‌آموزی بودم، به اسارت درآمده بودند. مقصود، تمامی کسانی‌ست که تجربه زیستن در آن شرایط را داشته‌اند.

حشمتی عنوان کرد: مطالعه در زندگی آزادگان، ابعاد کمتر دیده‌شده‌ای را پیش‌روی ما قرار می‌دهد؛ یکی از این ابعاد، مسئله آموزش در دوران اسارت است. علیرغم وجود محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها، روند یادگیری در اشکال مختلف جریان داشته است. در گفتگوها و مصاحبه‌هایی که با برخی از این افراد صورت گرفته، دیده می‌شود که مفاهیم آموزشی، تعریفی متفاوت در آن بستر پیدا کرده‌اند. این یادگیری صرفاً به آموزش رسمی محدود نبوده، بلکه دامنه‌ای فراتر از آن، از جمله مهارت‌ها و تجربه‌های زیست‌محور را نیز در بر گرفته است.

این پژوهشگر در پایان گفت: در کتاب «خاک آسمانی» تالیف نصرت‌الله محمودزاده آمده که در طول دوران اسارت، مفهومی متفاوت از زندگی برای افراد شکل گرفته بود. اصطلاحاتی همچون «آزادی در اسارت» نیز در همین زمینه به‌کار رفته‌اند. همچنین از مرحوم ترابی یاد شده که در دوران اسارت، کوشش‌هایی برای حفظ انسجام ذهنی و استمرار فعالیت‌های جمعی انجام می‌داد.

هدیه‌ای از جانب صدام حسین

حسن بهشتی‌پور، یکی از آزادگان دفاع مقدس، گفت: موضوع نخست به بحث آموزش بازمی‌گردد، که به‌نظر من یکی از بخش‌های کم‌توجه در کشور به شمار می‌آید. سال‌ها در حوزه‌های مختلف مدیریتی، به‌ویژه در صدا و سیما، فعالیت داشتم و همواره با این مسئله مواجه بودیم که چرا آموزش در اولویت قرار نمی‌گرفت. یکی از مدیران، زمانی که درباره اهمیت آموزش برای او توضیح می‌دادیم از جمله ضرورت همراهی با تحولات فکری، هنری و فناورانه را باور نداشت که این حوزه به‌روزرسانی مداوم نیاز دارد. این در حالی است که ما تقریباً هر پنج سال با یک تحول بنیادین روبه‌رو هستیم.

وی افزود: آموزش، در واقع، قلب تپنده هر سازمان است؛ جایی که بهره‌وری و خلاقیت شکل می‌گیرد و نوآوری به نسل جدید منتقل می‌شود. با این حال، در دوران اسارت، آموزش شرایط و مفهومی متفاوت داشت.

این پژوهشگر روابط بین‌المل ادامه داد: من قصد دارم موضوع آموزش در اسارت را در سه بخش توضیح دهم: پیش از آموزش، حین آموزش، و پس از آن. در مرحله نخست، یعنی ماه‌های اولیه اسارت، فشارهای روانی و جسمی بسیاری بر ما وارد می‌شد. من در اردوگاه‌های ۱۲ و ۱۶ بودم که از سوی صلیب سرخ ثبت نشده بودند و شرایط سخت‌تری داشتند. در این فضا، آموزش در اولویت نبود. با این حال، برخی از اسرا که پیشینه علمی یا فکری داشتند به این نتیجه رسیدند که تنها با ایجاد تغییر در وضعیت اردوگاه می‌توانند بر فشارها غلبه کنند.

او توضیح داد: مشخص نبود چرا مسئولان عراقی با موضوع آموزش مخالفت داشتند؛ در حالی که این امر می‌توانست حتی اداره اردوگاه را برای آنان آسان‌تر کند. شاید نگرانی اصلی آنان، ایجاد همبستگی میان اسرا بود، چرا که حتی قدم زدن سه نفره برای آنان خط قرمز محسوب می‌شد.

حسن بهشتی پور در ادامه گفت: به تدریج، برخی افراد مانند روحانیون، طلبه‌ها و کسانی که پیش‌تر در زمینه سوادآموزی یا آموزش قرآن فعال بودند، گرد هم آمدند و فعالیت‌هایی را آغاز کردند. از جمله این افراد، مصطفی قربانی بود که شیوه خاصی در آموزش قرآن داشت و توانست علاقه‌مندان بسیاری را جذب کند.

او افزود: پس از آموزش قرآن، موضوع سوادآموزی مطرح شد. ما شروع کردیم به شناسایی افرادی که نیاز به یادگیری داشتند. در شرایطی که ابزار آموزشی در دسترس نبود، از روش‌هایی چون نوشتن با سیم خاردار بر روی زمین استفاده کردیم. این زمین‌ها پیش‌تر پر از ریگ بود و ما به دستور مسئولان، باید آن‌ها را جمع می‌کردیم. تفاوت اردوگاه‌های ثبت‌شده در صلیب سرخ با اردوگاه‌هایی که این وضعیت را نداشتند، در همین نکات آشکار می‌شد؛ چرا که در برخی اردوگاه‌ها، اسرا انگیزه بیشتری برای یادگیری داشتند تا بتوانند برای خانواده‌هایشان نامه بنویسند. اما در اردوگاه ما، چنین ارتباطی وجود نداشت.

این آزاده در ادامه گفت: در بخش دوم، یعنی هنگام آموزش، ما بین خودمان تجربیات را رد و بدل می‌کردیم. هرکدام در موضوعی خاص فعالیت داشت؛ قرآن، سواد، اقتصاد، شیمی یا ریاضیات. این تبادل تجربیات به بهبود روند آموزش کمک می‌کرد. انگیزه آموزش در اسارت، بیش از هر چیز، ناشی از تلاش برای بهره‌برداری مفید از زمان بود.

بهشتی‌پور گفت: در بخش سوم نکته جالب این مسئله بود که افرادی که آموزش می‌دیدند، خودشان به مدرس تبدیل می‌شدند. برای مثال، در آموزش قرآن، با وجود آن‌که قرآن در دسترس نبود، پس از یک سال و نیم، چند نسخه از سوی مقامات عراقی و به گفته آنان هدیه صدام حسین به آسایشگاه‌ها بود که به اردوگاه‌ها داده شد. این امر، نقطه عطفی در فعالیت‌های آموزشی بود.

او در پایان افزود: در برخی موارد، اسرا به‌دلیل در اختیار داشتن قرآن مورد تنبیه قرار می‌گرفتند، اما با این حال، این آموزش‌ها ادامه یافت. دوره‌های آموزشی، مانند تجوید یا روخوانی، پس از پایان، توسط افراد فارغ‌التحصیل، به دیگران منتقل می‌شد و چرخه‌ای از یادگیری و آموزش شکل می‌گرفت.

عراقی ها اسیر دست ایرانیان بودند

علی علیلو، یکی از آزادگان دفاع مقدس گفت: موضوع اسارت بخشی از تاریخ دفاع مقدس است که متأسفانه به‌طور شایسته به آن پرداخته نشده است. در سال ۶۰، زمانی که اسیر شدم، پس از مدتی در استخبارات بودیم که این دوره برای من یک معجزه بود. در این مدت، موفق شدیم از دست عراقی‌ها فرار کرده و به اردوگاه الانبار منتقل شویم. زمانی که وارد اردوگاه شدیم، صبح‌ها دروازه‌ها باز می‌شد و وارد محوطه می‌شدیم تا با فضای جدید آشنا شویم.

او افزود: اوایل به ما گفته شد که در ابتدا هیچ‌گونه جلسه یا برنامه‌ای برای دعا وجود ندارد، زیرا حتی قرآن در آسایشگاه‌هایمان نبود. اولین تجربه من در بازداشتگاه انفرادی به‌خاطر یک خودکار بود که حدود یک ماه طول کشید و در آن مدت، فشارها و اختناق فرهنگی بسیاری بر ما وارد شد. در همان اردوگاه، بعد از بیست روز، به دلایلی ما را آزاد کردند و در ادامه توانستیم در شرایط بسیار سخت، کاغذ تولید کنیم.

وی در ادامه به تولید کاغذ و خودکار اشاره کرد و گفت:: ابتدا ما از مقواهای پودر لباسشویی (تاید) استفاده می‌کردیم که کسی به فکرش نمی‌رسید از آن‌ها کاغذ استخراج کنیم. این‌گونه بود که کار فرهنگی در اسارت شروع شد. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، آموزش با استفاده از سیم خاردار روی زمین آغاز شد، اما پس از گذشت سال‌ها، در سال هفتم اسارت، در اردوگاه موصل، عراقی‌ها به جزوه‌های ما برخوردند. جزوه‌هایی که به نام «فجر اقتصادی»، «فجر سیاسی»، «فجر فرهنگی» و «فجر آموزشی» منتشر کرده بودیم، همگی دست‌نویس بودند.

او ادامه داد: در آن زمان، عراقی‌ها نتواستند باور کنند که این جزوه‌ها دست‌نویس است. یکی از مسئولان استخبارات عراقی پیوسته از ما می‌پرسید که این جزوه‌ها را کجا چاپ کرده‌ایم و آیا کسی بیرون از اردوگاه به ما کمک کرده است؟ در این جزوات، تصاویر و نقاشی‌هایی وجود داشت که به‌طور ماهرانه‌ای با رنگ‌هایی که از گل‌های در حیاط اردوگاه استخراج کرده بودیم، طراحی شده بود. این جزوات به قدری دقیق و هنرمندانه بودند که عراقی‌ها به‌سادگی نمی‌توانستند باور کنند این‌ها به دست خود اسرا ساخته شده‌اند.

این آزاده بیان کرد: در این شرایط سخت و در اوج اختناق، آموزش و فرهنگ در اسارت به‌طور مخفیانه تولید می‌شد. از جزوه‌های دست‌نویس گرفته تا مراسم مختلفی که برگزار می‌شد. یکی از نقاط عطف این فعالیت‌ها، برنامه‌ریزی برای برگزاری مراسم‌هایی مانند دهه فجر، هفته بسیج و هفته دفاع مقدس بود که نشان‌دهنده تلاش اسرا برای حفظ هویت فرهنگی و ملی خود در شرایط دشوار اسارت بود.

وی در پایان گفت: اسرا در این مدت توانستند با برنامه‌ریزی و هوشمندی، آموزش‌هایی در حوزه‌های مختلف ببینند و از ابتدا به‌طور تدریجی تبدیل به افرادی با مهارت‌های مختلف شوند. در نهایت، سربازان عراقی به‌طور غیرمستقیم اعتراف می‌کردند که اسرا نه تنها در دست آنان اسیر نیستند، بلکه در واقع آنان در دستان اسرا اسیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین