سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «خودهای فارسیخو» با زیرعنوان «خاطرات خطه و خاستگاه ماقبل ملیگرایی» نوشتۀ مانا کیا، استاد مطالعات خاورمیانۀ دانشگاه کلمبیا، کتابی پژوهشی دربارۀ هویت، فرهنگ و نحوۀ تعلق در دنیای فارسیزبان، بهویژه در طول قرن هجدهم است، زمانی که هنوز ملیگرایی در این منطقه رشد و گسترش نیافته بود. این کتاب با ترجمۀ علیرضا عامری ترجمه شده و ازسوی نشر ثالث منتشر شده است.
مانا کیا، دانشیار دپارتمان مطالعات خاورمیانه، آسیای جنوبی و آفریقا در دانشگاه کلمبیاست. آثار پژوهشی او تاریخ فرهنگی، اجتماعی و اندیشه در آسیای مرکزی، غربی و جنوبی در دوران مدرن را در برمی گیرد. کیا میگوید اصلیترین پرسشی که او را به نوشتن خودهای فارسیخو سوق داده این بوده است که اگر بتوانیم از فراسوی چارچوبهای ناسیونالیستی و تقلیلگرایانۀ کنونی به گذشته بنگریم، تاریخها، جهانهای معنایی، پیوندها و تقسیمبندیهایی را در برابر خود مییابیم. او بهخوبی آگاه است که چنین پرسشی ممکن است ما را در خطر رمانتیزه کردن نوعی جهان شهرگرایی پیشامدرن قرار دهد؛ یعنی تصور پهنهای یکپارچه که مرزهای ناسیونالیسم مدرن آن را از هم جدا نکرده بود. بااینحال، به اعتقاد او، درک وجوه اشتراک میان بخشهای بزرگی از آسیا، حتی برای رسیدن به فهمی حقیقتاً تاریخی از وجوه تمایز میان آنها، ضروری است.
کتاب با برشمردن استدلالهایی به دنبال آن است تا اسباب این پرسش را فراهم آورد که وقتی تنها یک وجه از خطه؛ یعنی «قلمرو سیاسی سرزمینی» را بهعنوان گسترۀ قطعی فرهنگ تلقی میکنیم، آن هم وقتی زبان، اشکال و اهالی آن بهطور ترامنطقهای در رفتوآمد و گشتوگذار بودهاند، آنگاه چه حقایقی در محاق فرو خواهد رفت؟ کدام عناصر که ما تابهحال خصیصههای مختص به هندوستان تیموری یا هندو-پارسی یا ایران صفوی میشناختهایم، اکنون تشریکپذیر خواهند بود؟ اگر مبتدای تدقیق ما همسانیها و اشتراکات باشد، آنگاه بهتر میتوان به ویژگیهای منحصربهفرد هر یک از این خطهها دست یافت.
اینها پرسشهایی است دربارۀ امر بومی و ترابومی و نیز مفهوم بستگی و نابستگی که در سیر کشف پاسخهای آنها همسفرانی یافتهایم. ما میتوانیم از تدبر در خلال و در کنار جابهجاییهای پیوندساز میان این سرزمینها، مردمان، متون، انگارهها و نیز جهان فارسیخوی کلان که آنها جملگی وصلۀ تن اویند به حقایق تازهای دست بیابیم. رهاورد دیگرمان، نیل به منابع نفیسی خواهد بود که میتوان برای اکنونِ کمتوش و کمقدر به خدمت گرفت.
احساس تعلق افراد در جهان پارسی
مانا کیا در این کتاب ابتدا به جهان فارسی اشاره میکند و جهان فارسی نیز به مناطقی اطلاق میشود که زبان و فرهنگ پارسی در آن غالب بوده و شامل آسیای مرکزی، جنوبی و غربی است. بهواقع نویسنده، این حوزه را محدود به مرزهای جغرافیایی ایرانِ امروز نمیداند. مفهوم محوری در تمام این مناطق فارسیزبان، به عقیدۀ نویسنده، «ادب» است. ادب به شکل مناسبِ رفتار، آداب و اعمال فرهنگی اشاره دارد که منزلۀ یک امر مشترک وحدتبخش میان مناطق مختلف فارسیخو وجود داشت و اساساً از طریق «ادب» بود که افراد در جهان پارسی احساس تعلق پیدا می کردند.
به باور کیا، برخلاف تصورات ملیگرایانۀ مدرن که هویت را به یک قلمرو و گروه خاص گره میزند، خودهای فارسیخو به سنتهای فرهنگی و فکری گره میخورد. مفهوم دیگری که بعد از «ادب» مورد بررسی کیا قرار میگیرند مفهوم «خویشاوندی» است. به بیان نویسنده، خویشاوندی در این منطقه بههیچوجه مبتنی بر روابط خونی و قومی نبود، در عوض طیف وسیعی وابستگیها ازجمله پیوندهای فرهنگی و علمی را در برمیگرفت.
اشکال مختلف و متنوع این وابستگیها جای مفهوم خویشاوندی قومی و خونی را پر میکرد و باعث ایجاد حس تعلق و هویت میشد که در نگاه کلی با فرهنگ این منطقه سازگار بوده است. پس از بیان این مطالب، کیا مطرح میکند که بهکارگیری چارچوبهای ملیگرایانۀ مدرن در جوامع پیشامدرن به نحو نابههنگامی بوده است و تأثیرات مخربی بر هویت و فرهنگ این مناطق به جا گذاشته است؛ چراکه هویتهای فارسیخود اساساً مستلزم فراتر رفتن از مرزهای سفت و سخت دولت-ملت است.

فارسیخویی متعلق به یک جغرافیا نیست
تعلق داشتن به جهان فارسیخو مستلزم برخورداری از شیوۀ خاصی از ادراک بود؛ ادراکی که فرد با آن به دنیا نمیآمد، بلکه باید آن را کسب میکرد. ازاینرو، فارسیخویی به معنای تعلق به یک جغرافیای مشخص نبود. فارسیخو بودن به معنای قرار گرفتن در شبکهای از روابط با مردمانی بود که اکنون در گروههای متفاوتی دستهبندی میشوند. امروزه فهم این روابط کهن ممکن نیست، مگر با تاریخی کردن دریافتهایمان از مفاهیمی همچون «مکان»، «خاستگاه» و «خود». بااینحال، در مسیر این تاریخی کردن، زبان تحلیلی مدرن ما همچون مانعی در برابرمان قرار دارد؛ مانعی که مانا کیا در خودهای فارسیخو تلاش کرده بر آن غلبه کند.
فارسیگویان همچنان به ارجاع و عطف به یکدیگر همت گماشتند. ایرانیان خود را در پیوند با هندیان ترسیم میکردند. آنها از طریق فارسیگویی، اسلامکیشی و آسیازیستی به هم متصل ماندند. با چنین منطقی میتوان استدلال کرد که چرا یک فارسیگو همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده، ساکن تفلیسِ روسنشان که هرگز به شرق تهران سفر نکرد، ترقیخواهی ایرانیِ خود را هممسلک با یک هندی از تبار عالمگیر حاکم تیموری هندوستان، که او را گورکانی میخواند، پیکربندی میکند. نمونههای اینگونه بیشمارند و حتی در اواخر دهۀ ۱۸۹۰ میلادی در صفحات روزنامۀ «حبلالمتین» چاپ کلکته که اغلب بهعنوان اندیشگاه اصلی افکار تجددطلب و تحولات سیاسی مطرح بود، یافت میشوند. در یکی از ستونهای دنبالهدار روزنامه در قالب گفتوگو، بحثی از دو دوست فارسیگو به چاپ رسید. طی آن مصاحبت معنوی سودمند توام با تشریفات احترامآمیز، یک هندی، آرای اصلاحطلبانه از اقتصاد تا آموزش و مشارکت شهری را به یک ایرانی میآموزد.
مسافران فارسیگو سرزمینهای ایران و هندوستان
بخشی از کتاب به دورۀ صفویه میپردازد. مانا کیا چنین مینویسد: سقوط صفویه بههمراه بازنمود و بازشناختش در فهم تعاملات متغیر میان مهاجران و مسافران فارسیگو سرزمینهای ایران و هندوستان در قرن هجدهم ضروری است. این رخداد و پیامد آن، سیمای یک ویرانستان به ایران بخشید؛ تصویری که فارسیگویان ایران و هندوستان توأمان در ذهن خود محفوظ داشتند. زوال صفویه سرانجام به ویرانی ممالک تیموری شمالی تحت سلطۀ نادرشاه و نیز واگذاری قدرت مرکزی تیموری و ضعف قدرت پادشاهی در هندوستان منجر شد. این وقایع مهم معنای مکان و خطه را در متون یادنگاشت دهههای میانی سدۀ هجدهم، در بافتی برساخته از اعصار طلایی شهنشاهی تعیین کرد.
ایران و هندوستان حتی در پسایند عهد امپراتوری، همچنان نشاندار خویشاوندی و هماوردی از دودمانهای تیموری و صفوی توأمان هستند که این، خود مکرراً یادآور ارتباط میان شاهتهماسب و همایون در قرن شانزدهم است اما روابط آنها پا نهادی باقی ماند و معناهای فارسیخوی مشترک آنها به غرابت بنیادی ملیگرایی نوین تقلیلپذیر نیست. خوانشهای مسلط از تذکرةالاحوال حزین و آتشکدۀ آذر در مقام الگوی خاکپرستی نیامیهنی نشأت گرفته از دغدغههای خوانندگان امروزی است، نه منبعث از خود متون. این متنها در زمانۀ خود، معانی موجود را به چالش کشیدند، اما این نقدها تنها در دورانی بس دورتر تعبیر نیامیهنی یافتند.
کتاب «خودهای فارسیخو» با زیرعنوان «خاطرات خطه و خاستگاه ماقبل ملی گرایی» نوشتۀ مانا کیا و ترجمۀ علیرضا عامری در ۴۳۲ صفحه و با قیمت ۴۵۰ هزار تومان از سوی نشر ثالث منتشر شده است.
نظر شما