سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علی شروقی: اخیراً مجموعه شعری به نام «خنیاگر» به قلم مینا کیانیمهر، از شاعران نوقلم کشورمان به همت انتشارات سیب سرخ منتشر شده که دو قالب غزل و چهارپاره را شامل میشود. به بهانه انتشار این اثر دقایقی با شاعر این مجموعه درباره وضعیت شعر امروز به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
- لطفاً درباره فرم و محتوای «خنیاگر» توضیح دهید.
کتاب از تعدادی شعر که اکثر آنها در فرم غزل و نیز چهارپاره نوشتهشدهاند، تشکیلشده است، محتوای اشعار، غالباً عشق و گاه در حوزه عرفان است که این از علاقه شخصی من به متافیزیک و شهود نشئت میگیرد. زبان شعر اگرچه آنچنان آرکائیک نیست که فهم آن برای خواننده دشوار بنماید، میتوان گفت که گاه از زبان معاصر کمی فاصله گرفته است. غزلها محتوایی عاشقانه دارند و چهار پارهها عارفانهاند:
سوگند به انسان، وقتیکه میگرید
که دستی، واژهها را
پیش از آنکه در فضا به تعلیق درآیند
در دهانم میگذاشت
و سوگند به انسان، وقتیکه در جراحت فاصله میمیرد
که کسی در ضمیرم اندیشه میکاشت...
- شعر ایران را از دیروز تا امروز چه از حیث زبان و چه معنا و مفهوم چگونه ارزیابی میکنید؟
همانگونه که مقوله زمانبر روند تغییر و البته تکامل روح آدمها تأثیرگذار است نمیتواند بر زبان و آنچه از طریق زبان منتقل میشود بیتأثیر باشد. شما فکر کنید آیا آدمی که در قرن چهاردهم زندگی کرده است میتواند به شیوه کسی سخن بگوید که در قرن نهم میزیسته و او نیز چقدر میتواند به شیوه کسی رفتار کند که همقرن فردوسی و همعصران او بوده است؟ البته این مسئله در مورد سایر هنرها هم صدق میکند اما بهوضوح، در هنرهای زبانی پررنگتر است. چه ازنظر منظر زبانی و تصاویر ادبی و قالب و فرم شعری و چه از منظر محتوا و مفهوم، تغییرات بسیاری از شعر کلاسیک قدیم تا شعر نوی امروز دیده میشود. میتوان گفت فرم به سمت سادگی پیش رفته و از وزن و قافیه فاصله گرفته؛ همچنین آشناییزدایی به خلق تصاویر بدیع کمک کرده است.

- شعر کوتاه فارسی سابقه طولانی دارد مانند خسروانیها، رباعی، دوبیتی و شعر کوتاه امروز. به نظر شما این ژانر شعری چه رابطهای با جامعه و فرهنگ جامعه میتواند داشته باشد؟
ادبیات عامیانه ایران سرشار است از دوبیتیها و رباعیهای فراوانی که با تاریخ و ادب مردم از دیرباز گرهخورده و شما میتوانید بسیاری از این اشعار کوتاه را که با موسیقی محلی گوشه و کنار ایران درآمیخته و در لباس آوازهای محلی همان شهر و دیار درآمده، بخش عمدهای از هنر و فرهنگ این مرزوبوم بدانید؛ مانند رباعیهای خیام و یا دوبیتیهای باباطاهر؛ قالب دوبیتی و رباعی به دلیل مفاهیم لطیف و عمیق و همچنین سادگی فرم و ساختار در حافظه ادبی ایرانیان همچنان از جایگاه مهمی برخوردار است.
- غزل یک قالب جامعهپذیر است. دلیل این امر را چه میدانید؟
غزل، فرمی است که با عشق، احساسات، عاطفه و روح و روان ایرانیان درآمیخته و آهنگین و دلنشین است. آیا شما میتوانید دیوان حافظ را از روی طاقچه خانه مردم ایران بردارید؟ من شعر کلاسیک را با غزلهای حافظ شناختهام و فکر میکنم آن اندازه که حافظ و قالب شعری غزل در میان شاعران شعر کلاسیک توانسته بر فرهنگ وزندگی ما تأثیرگذار باشد، شاعران دیگر و قالبهای شعری دیگر درگذشته نتوانستهاند. حافظ، نماینده غزل شعر فارسی است و عامه مردم او را میشناسند اشعار او را شنیدهاند و خواندهاند. اگرچه بسیاری از اشعار شاعران دیگر در قرن او و پس از آن روانتر و قابلفهمتر و عامهپسندتر از حافظ است؛ اما تا به امروز هیچ شاعر دیگری نتوانسته به جایگاه او نزدیک شود و اقبال عموم به غزلهای وی بیشتر بوده است.
- شما کتابی در حوزه شعر نو هم در دست چاپ دارید. لطفاً آنرا معرفی کنید.
دومین کتاب من با عنوان «حریم من، زیبایی تو را تحریف میکرد» شامل تعدادی سروده درقالب نو است وشعرهایی در مقوله عشق، زندگی، جبر و مرگ را دربردارد.
نظر شما