هادی جعفری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در معرفی این دو اثر جدید خود توضیح داد: مجموعهاشعار «من باغ بیدیوار میخواهم» اشعاری اغلب کوتاه و ساده اما با بُنمایههای فلسفی و انسانشناختی و روانشناختیست. این مجموعه، فراتر از یک اثر ادبی، پنجرهای است به ساحت «تفکر» و «شاعرانگی» که با سادهترین و کمترین واژگان تلاش کردهام خواننده را به دنیای درونِ انسان و پیوندهایش با «دیگری» ببرم. واژهها و مفاهیمِ به کار رفته در اشعار آشنا و ساده و مأنوساند و در عین حال برخوردار از معانی ژرف فلسفی و روانشناختیاند.
این شاعر و نویسنده ادامه داد: کتاب «من باغ بی دیوار میخواهم» عمدتاً به مؤلفههایی چون ابهام و ایهام و ایجاز و بازی با واژههای ساده استوار است. شاید بتوان اشعار کوتاه و مینیمالِ این کتاب را با نگاه و نگرش لودویگ ویتگنشتاین همخوان دانست. او بر این باور بود که برخی مفاهیم، فقط در سکوت یا از طریق هنر قابل بیاناند.
وی همچنین گفت: عنوان کتاب یعنی «من باغ بیدیوار میخواهم» نشاندهنده رؤیای رسیدن به جهانی آزاد از محدودیتها و مرزهاست:
ما قلبهای سردی داریم
اما
قلب ما از دست ما سردتر نیست!
ما دستهای سردی داریم
اما
دست ما از پای ما سردتر نیست!
ما پاهای سردی داریم
اما
پای ما
از
حرف ما
سردتر نیست!
نشر شالگردن این کتاب را اخیراً در ۱۰۸ صفحه و با قیمت ۱۶۲ هزار تومان عرضه کرده است.

این نویسنده درباره مجموعه داستان «صدای خرخر گلو» نیز عنوان کرد: این اثر شامل ۲۲ داستان کوتاه و داستانک است که در آنها تلاش کردهام در مرز میان خیال و واقعیت و در قلمرو روان و هستی و فرد و جامعه و فرهنگ و سیاست، ذهن مخاطب را به چالش بکشم.
وی ادامه داد: این مجموعه دربرگیرنده داستانهایی سورئال، اجتماعی، روانشناختی، فلسفی، سیاسی و عاشقانه است و اغلبشان ظاهراً ساده و همهفهماند و شاید کمتر تفسیرپذیر باشند اما چهار یا پنج داستانِ این مجموعه، چندان همهفهم نیستند و قابلیت بالای تفسیرپذیری دارند. برای نمونه، درداستانکِ «صدای خِرخِر گلو» که نام کتاب نیز از این داستانک گرفته شده است با متنی چندوجهی و استعارههای گوناگون، به ناسازیهای روانی و اگزیستانسیالیتی، فلسفی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و رمانتیک پرداخته شده؛ به طوری که میتوان آن را نمایی از دو شخصیتِ «خودآزار» و «دیگرآزارِ» فرویدی، یا نمادی از ستیزههای درونیِ ناشی از فشارهای اجتماعی و سیاسی، یا نمایشی از اضطراب اگزیستانسیالیستی، یا نمودی از مبارزهای درونیِ دو نیروی اساطیریِ خوبی و بدی و نظم و بینظمی و مرگ و زندگی، یا نقدی بر وضعیت انسان معاصر، یا کشمکشی میان گناه و بیگناهی و رهایی از گناه، یا نشانی از پارادوکسهای عشق و عاشقی دانست.
این نویسنده همچنین گفت: نمونه دیگر، داستان «اتاقک کوهستان» است که ساختاری چندوجهی و درهمتنیده دارد. شخصیت ارسطو (فیلسوف یونان باستان) در این داستان، نمادی از نظم و تعادل است که از دالان خیال، به قرن بیستویکم آمده و گویی پارادایمش دگرگون شده! داستان، انگار در پرتوِ ناسازیهای بینِ فلسفه و زندگی، به دنبال پیوندِ «فلسفه» و «زندگی» ست. داستان، در مرزِ واقعیت و رؤیا و خواب و بیداری و نظم و آنارشی حرکت میکند و بیانگر تقابل یا تعاملِ واقعیت و آرمان و خیال است. تکرار خوابها و رؤیاهای مربوط به اتاقک کوهستان نیز میتواند از منظری دلالت بر تمِ نوستالژی و تمایل ناخودآگاهانه انسان به «بازگشت» یا «بازگشت» داشته باشد. تضاد میان شخصیت اصلی که بینظم و غیرمتعهد است با پدر و همسرِ منضبط، دلالت بر چالشهای میان الگوهای مختلف زندگی دارد. این داستان با نگاهی نمادین و چندوجهی، فلسفه را به متنِ زندهی زندگی پیوند داده و چالشهای انسانی را در مواجهه با خِرد و زندگی و معنا طرح کرده است.
نشر شالگردن این اثر را اخیراً در ۱۰۸ صفحه و با قیمت ۱۶۲ هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما