شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۷
زندگی شاعرانه و مطبوعاتی «صادق بروجردی»

لرستان - «میرزا صادق بروجردی» شاعر و یکی از آزادی‌خواهان صدر مشروطیت و از جمله شاگردان «سیدجمال‌الدین اسدآبادی» بود که روزنامه‌ «اخوت» و هفته‌نامه‌ «فلق» را نیز منتشر می‌کرد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «میرزا صادق بروجردی» سال ۱۲۳۷ ق. در شهر بروجرد به دنیا آمد. نام پدرش «میرزا عبدالاحد» بود.

وی دوران کودکی و نوجوانی‌اش را در زادگاهش سپری کرد و در ۲۷ سالگی به تهران آمد و به تحصیل پرداخت و علوم قدیم را به کلی فرا گرفت و در علوم ادبی، فقه و اصول، فلسفه و حکمت مهارت پیدا کرد. سپس به جهانگردی پرداخت و در شهر استامبول به تجارت پرداخت و با سیدجمال‌الدین اسدآبادی آشنا شد.

بروجردی از ۱۵ سالگی به نوشتن شعر پرداخت و حدود ۷۰ هزار بیت در ۲ مجلد شامل قصاید، غزلیات، قطعات و… در مورد مسائل اخلاقی، اجتماعی و وطن‌پرستی، ملی و ترویج فرهنگ سروده است.

در کنار نویسندگی برای جراید پایتخت، مدیریت و سردبیری چند جریده از جمله هفته‌نامه «فلق» را در هشتم دی ماه سال ۱۳۰۱ در تهران با موضوع اجتماعی و «دستور اخوت» را بر عهده داشت. او یکی از آزادی‌خواهان صدر مشروطیت و از جمله شاگردان و مریدان سیدجمال‌الدین اسدآبادی بود. او با بانو ایران مهران، دختر میرزا غلامحسین‌خان مهران ازدواج کرد، که نویسنده و شاعر آزادی‌خواهی بود که ۴۰ هزار بیت در انواع قصیده، غزل و رباعی سروده بود بروجردی به استخدام وزارت دادگستری درآمد و سپس به سمت ریاست محکمه بازرگانی در کرمانشاه منصوب شد.

میرزا صادق بروجردی حدود ۲۵ سال نیز ساکن کرمانشاه بود و در سال ۱۳۲۲ ق. در همان شهر بدرود حیات گفت.

کتاب‌های دیوان شعر صادق بروجردی، علم عروض و سفرنامه اروپا از وی منتشر شده است.

بروجردی این شعر را برای سنگ مزار خود سرود:

«صادق» وطن عزیز خود دارد دوست

شد جوهر حب‌الوطنش در رگ و پوست

مشهور به صادق بروجردی اوست

قبرش چو بهشت جاودانی نیکوست

شعری را در ادامه از صادق بروجردی می‌خوانیم:

طلب دوستی از دشمن بد کیش مکن

آنکه بیگانه بود در بر خود خویش مکن

یار جوئی مرو اندر عقب مار سیاه

نوش خواهی تن خود درخطر نیش مکن

ذکر آن باش که مغلوب نگردی از خصم

رحم و انصاف توقع ز بد اندیش مکن

کار چون سست شود بر سر او سخت بایست

چون شدی سخت ز هر حادثه تشویق مکن

تیغ اندر کف هر دشمن خونخوار مده

گرگ را همچو شبان در عقب میش مکن

مرهمی نه به دل ریش به هنگام علاج

تا توانی به جهان هیچ دلی ریش مکن

چاره کار ز بیچاره نما از ره مهر

خواهش خلق خدا روز کم و بیش مکن

مهربان باش به مخلوق خدا خاصه فقیر

نظر از روی غضب بر رخ درویش مکن

چون که اولاد بشر قابل هر تربیت است

بد اگر خوب شد از سابقه تفتیش مکن

هر زمانی به جهان مقتضی یک کاری است

فکر امروز ز آینده و از پیش مکن

اگر آسودگی خود طلبی چون صادق

طلب دوستی از دشمن بدکیش مکن

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها