به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بجنورد، عصر دوشنبه در محل کتابخانه عمومی علامه دهخدا عصر شعر شهید جمهور با حضور علاقهمندان و شاعران استان خراسان شمالی برگزار شد.
در این نشست کتاب ۴۰ خاطره از سید محرومان شهید خدمت سید ابراهیم رئیسی معرفی شد.
این کتاب روایتی از لحظات زندگی رئیس جمهور شهید رئیسی از جوانی تا به امروز و چگونگی رسیدن او به عزیز دل محرومان است.
در بخشی از این کتاب معرفی شده آمده است: تازه انقلاب شده بود و اقتصاد کشور رونق لازم را نداشت عدهای هم از روستاها به شهرها آمده بودند و به دنبال کار بودند. پیادهروهای کرج پر شده بود از دستفروشهایی که رفت و آمد مردم را با مشکل مواجه کرده بودند. سید ابراهیم این گره را باز کرد، اما نه با دندان بلکه با دست، دستور داد جایی را برای دستفروشها پیدا کنند تا به آنجا منتقل شوند؛ با این کار هم زندگی و هم رفت و آمد مردم راحت شد هم دستفروشها از کار بیکار نشدند.
آن روزها امام به مسئولین سفارش کرده بود که اینها ولی نعمتان انقلاب هستند.
در ادامه این نشست شاعران بومی استان خراسان شمالی به خوانش اشعار خود در وصف شهید جمهور شهید پرداختند که بخشی از این اشعار به شرح زیر است.
شاعر: محمد رضا قدیمی
ی پرستوی گلبن خدمت پشت کردی به آشیانه چرا؟
فیض باران به باور امت بی خبر ترک این کرانه چرا؟
در غروب هوای بارانی شعله عشق در دلت جوشید
وقت سعی و صفا، امیر حرم کاروان ترک کرده، خانه چرا؟
امتی در غمت یتیم چنین، بی رئیسی دچار بیم چنین
مرحبا فتح جان و دل داری بی خبر بال عاشقانه چرا؟
شاعر: محمد یزدانی
چرا ایران چنین مات سرا شد
چرا در وادی غم مبتلا شد
چرا خوبان عالم را گرفتند
چرا بار دگر کرب و بلا شد
چرا یاران شدند پرپر یکایک
همه عالم سراسر در عزا شد
چرا سید ما از ما گرفتند
چه دید از ما که او از ما جدا شد
شاعر: نجیبه مولوی
در شب یلدای ایران، هم ناله زد
جسم بی تاب رئیسی بال چو پروانه زد
گر چه مه بود و زمین گِل بود در این ماجرا
خادم موسیالرضا در ورزقان آخر چرا؟
شاعر: علی جلیلی
یک لحظه جهان در نظرم تار شد انگار
غمهای جهان بر سرم آوار شد انگار
سخت است غم دیدن یک مادر محزون
کز داغ پسر تازه خبردار شد انگار
از بس تو عزیز دل مردم شده بودی
شور تو شعار در و دیوار شد انگار
نظر شما