سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۴
ابراهیم رهبر نه فقط داستان‌نویس که تاریخ‌نگار است

نسیم خلیلی، داستان‌نویس و تاریخ پژوه گفت: از میان آثار برجای مانده از ابراهیم رهبر می‌توان وجوه فراوانی از حیات و تاریخ اجتماعی مردم ایران را بازشناسایی کرد، از این رو او نیز همچون بسیاری از داستان‌نویسان هم‌دوره‌ خویش نه فقط داستان‌نویس، که تاریخ‌نگار مردم است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): پیشتر کتاب‌های «در چشمه خورشید؛ شناختنامه امین فقیری»، «پشت کوه بیستون؛ شناختنامه علی اشرف درویشیان»، «مثل باغچه‌ای در بهار؛ شناختنامه پرویز دوائی» و «چراغی بر فراز قصه‌ها؛ شناختنامه منصور یاقوتی» از نسیم خلیلی، نویسنده و تاریخ‌پژوه، به چاپ رسیده است. وی در تازه‌ترین شماره از این مجموعه در دو فصل به نام‌های «قصه‌گوی تاریخ و روستا؛ فقر و فرودستان» و «رهبر؛ نویسنده‌ی تماشاگر؛ راوی باران و برنج؛ توت‌زار و گنجشک» به ابراهیم رهبر(۱۳۱۷- صومعه‌سرا)، از نویسندگان دهه چهل و آثارش پرداخته است.

انتشار این کتاب بهانه‌ای شد تا در گپ‌وگفتی با نسیم خلیلی بیشتر با این مجموعه و تازه‌ترین شماره آن آشنا شویم.

-لطفاً درباره سرفصل‌ها و مباحث مطرح شده در کتاب «در مه نشسته بود» توضیح دهید.

کتاب در دو فصل کلی تنظیم شده است؛ فصل اول ناظر است بر وجه اجتماعی و تاریخمند قصه‌های ابراهیم رهبر تحت عنوان «قصه‌گوی تاریخ و روستا؛ فقر و فرودستان» که در آن به وجوه غالب در داستان‌های ابراهیم رهبر با نگاهی تحلیلی و تاریخگرا پرداخته‌ام؛ بیماری، فقر، روحیه طغیانگری، حیات کارگرپیشگی، فرسایش مهاجرت و بحران زندگی شهرنشینی و کرختی حیات کارمندی، بسترهای تاریخمند زندگی انسان، خرافات و اندیشه‌های نجات‌جویانه و روانشناسی اجتماعی از جمله مباحثی است که با ارجاعات مکرر به متن روایت‌های ابراهیم رهبر در این فصل با رویکردی معطوف به تاریخ و زندگی مردم و عمدتاً فرودستان که نقش‌آفرینان اصلی قصه‌های رهبرند، بازنمایی و بازتوصیف شده‌اند.

فصل دوم اما بیشتر ماهیت طبیعت‌گرایانه و ناتورالیستی روایت‌های ابراهیم رهبر را مورد توجه قرار داده است تحت عنوان «رهبر نویسنده‌ی تماشاگر؛ راوی باران و برنج، توت‌زار و گنجشک» که در آن هم معرفت‌شناسی طبیعت‌دوست نویسنده و روحیه مهربان او در تعامل با حیوانات و درختان بازنمایی شده است و هم توجه او به بازجست زندگی در قاب سینما و نمایش و تئاتر که در این هم‌نشست بیش از هرچیز روحیه نجات‌جویانه و جست‌وجوی جان‌پناه در بستری از رنج و فقر و فرسایش مد نظر بوده است؛ اینکه نویسنده‌ای که محتوای روایت‌های خودش را از متن اندوهگین زندگی پر از فقر و فلاکت مردم انتخاب کرده، چگونه همچنان خالق توصیفاتی بی‌بدیل و ساده و دل‌انگیز از طبیعت و درختان بوده است و گاه قهرمانان قصه‌هایش را از متن اندوه بیرون می‌کشید و به سینما و تئاتر می‌برد تا برای لحظاتی به جادوی تصویر و قصه و نمایش پناه ببرند.

photo_2024-02-16_21-23-56.jpg

-از جایگاه ابراهیم رهبر در ادبیات بگویید.

ابراهیم رهبر از جمله چهره‌های خلاق و اجتماعی‌نویس ادبیات داستانی تاریخ معاصر ایران است که به‌ویژه در ساحت ادبیات بومی و در گستره‌ی جغرافیا و زیست‌بوم گیلان از جمله پیشتازانی‌ست که از سال‌ها پیش، دهه‌های سی و چهل و پنجاه در کنار دیگر نویسندگان بومی‌نویس گیلانی، محمود طیاری، مجید دانش آراسته، حسن حسام و دیگران در حال خلق روایت‌هایی از زندگی، رنج‌ها و شادی‌های مردم گیلان بوده است، بیشتر کارگران و کشاورزان خرد؛ با این ویژگی ارزنده که در دل این روایت‌های مستند و ساده از روزمرگی‌های مردم روستانشین، به درونیات انسان در مواجهه با مصایب زیستن می‌پرداخت، به تعامل انسان با مولفه‌هایی همچون فقر، بیماری، مرگ، بی‌رحمی و بخشندگی طبیعت، آینده، امید و نومیدی، مبارزه و انفعال؛ رهبر با اینکه از اعضای اولیه کانون نویسندگان بود اما از پس سال‌ها همچون قهرمانان قصه‌هایش بیش از هر چیز، اندیشیدن و در خود فرورفتن را برگزید و تقریباً کم‌کار بود اما از میان همین آثار برجای مانده از او، وجوه فراوانی از حیات و تاریخ اجتماعی مردم ایران را می‌توان بازشناسایی کرد. از این رو او نیز همچون بسیاری از داستان‌نویسان هم‌دوره خویش نه فقط داستان‌نویس، که تاریخ‌نگار مردم بوده است و آثارش بهترین منابع برای شناخت این بخش مغفول مانده از گستره تاریخ‌اند.


-آیا «در مه نشسته بود» در ادامه دیگر شناختنامه‌هایی که پیشتر از شما به چاپ رسیده است، قرار دارد؟

دقیقاً همین طور است. وقتی کار نوشتن شناختنامه‌ها را با زیستن در قصه‌های نویسنده شریف و عزیزمان، امین فقیری شروع کردم، همزمان در حال زیستن در روایت‌های بسیاری از نویسندگان معاصرمان بودم به سه دلیل اصلی؛ یکی اینکه به ادبیات داستانی همیشه مشتاق بوده‌ام و خواندن داستان‌های نویسندگان ایرانی را دوست داشتم، از دیگر سو در روزنامه و به ویژه روزنامه شهروند درباره وجوهی از تاریخ اجتماعی یادداشت می‌نوشتم و همچنین وظیفه داشتم به دانشجویان جوانی که در آن مقطع توفیق تدریس دو واحد تاریخ اجتماعی به آنها داشتم، از تاریخ اجتماعی و مردم در تاریخ بگویم و مردم در تاریخ معاصر بیش از اسناد و گستره تاریخ‌نگاری رسمی که بعضاً معطوف بوده است به نهاد قدرت و نخبگان و متنفذین، در قصه‌ها و ادبیات داستانی ثبت و ضبط و ماندگار شده بودند.

برای فهم تاریخ مردم منابع من کتاب‌های داستانی نویسندگان بودند و در میان آنها ابراهیم رهبر و قصه‌های ژرفانگرانه و همراه با جزئیاتش جایگاه و اهمیت ویژه‌ای داشت و از این رو از همان زمان در پس ذهنم بود که بعد از غور در قصه‌های امین فقیری، منصور یاقوتی، پرویز دوائی و علی‌اشرف درویشیان که تاریخ مردم در قصه‌هایشان پررنگ و مشهود است و نوشتن شناختنامه‌هایشان، حتماً شناختنامه بعدی درباره ابراهیم رهبر باشد تا از هر خطه‌ای از سرزمینم نویسنده‌ای بومی‌نویس را که اهتمام ویژه‌ای به تاریخ و مردم و فرودستان داشته است، به مخاطبان جوان معرفی کرده باشم.

-برای نگارش این کتاب از چه منابعی استفاده کردید؟

تلنگر نوشتن و پرداختن به ابراهیم رهبر با خواندن یادداشت تاثیرگذاری از نویسنده خوشفکر، روبرت صافاریان زده شد؛ یادداشتی تحت عنوان «چیز مهیبی در مه» که در سایت وینش، سایت معرفی و نقد کتاب و در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. صافاریان در آن یادداشت ضمن اشاره به کتاب «سوگواران» ابراهیم رهبر تاکید کرده است که این کتاب همچنان از پس سال‌ها خاطره خوبی از خلوت کردن با یک کتاب و روایت خوب را در ذهنش متبادر می‌کند و در ادامه ضمن اشاره به احساسش در بازخوانی کتاب و توجه به محتوای اجتماعی آن اثر یادداشت را با این جملات تاثیرگذار به پایان رسانده است: «نویسنده‌هایی مانند ابراهیم رهبر که خودش چندان در پی نام نبوده است، این ارزش را دارند که از سوی ناشران فرهنگی به خواننده امروزی معرفی شوند.» همین جمله قوت قلب خوبی بود برایم که با وجود بازار نه چندان پررونق این قبیل کتاب‌ها وقت و ذوقم را صرف بازخوانی کتاب‌های شریف و ارزشمند ابراهیم رهبر کنم و این شناختنامه را بدون اینکه از وجود ناشری برایش مطمئن باشم بنویسم. مهم‌ترین منابع من هم افزون بر یادداشت صافاریان عزیز و کتاب فاخر صدسال داستان‌نویسی ایران حسن میرعابدینی و آثار و مقالات فرامرز طالبی درباره نمایشنامه‌نویسی و نمایشنامه‌نویسان گیلانی، کتاب‌های کوچک و عزیز خود رهبر بودند که اغلب با کاغذهای کاهی و در چاپ‌های قدیمی در کتابخانه‌ای در یزد پیدایشان کرده بودم: «سوگواران»، «مهربانان»، «من در تهرانم»، «در شهری کوچک»، «شاهد رسمی»، «دود و آه» و غیره.

-چه شد که ناشری از گیلان را برای انتشار این اثر انتخاب کردید؟

میل غریبی در درونم بود که کتاب در زادگاه خود ابراهیم خان رهبر متولد بشود، البته برای این کار از ابتدا تصمیمی قطعی نداشتم و ترجیحم این بود که در ادامه آن چهار شناختنامه، این اثر هم از سوی نشر آفتابکاران عرضه شود و این زنجیره شناختنامه‌نویسی گسسته نشود اما بعد دیدم که نفس محتوای این آثار است که آنها را تبدیل به یک مجموعه می‌کند و نه یکی بودن ناشرشان؛ من این راه را مفید و ارزشمند می‌بینم و به عنوان نویسنده‌ای مستقل مشتاقم که تا آنجا که در توانم است آن را ادامه بدهم پس فارغ از حواشی گریزناپذیری که عمدتاً به بازار کتاب بازمی‌گردد، تلاش خواهم کرد که این آثار را منتشر کنم و چه خوشبختی بزرگی بود برایم که در زادگاه نویسنده نازنینی که درباره‌اش نوشتم، ناشری پویا و فعال و پرامید همچون نشر چهره‌مهر را می‌شناختم و خوشبخت‌تر آنکه مدیر مهربان و شریف نشر، شیوا پورنگ که خود نویسنده‌ای خوش‌قلم و دغدغه‌مند است دلسوزانه از چاپ این اثر استقبال کرد.

-آیا قصد انتشار شماره دیگری از این مجموعه را دارید؟

بدون تردید دوست دارم که این زنجیره حلقه‌های دیگری هم داشته باشد و اطمینان دارم که در آینده‌ای نزدیک با تلنگری جانبخش غرق در روایت‌های نویسنده دیگری از نویسندگان پیشکسوتمان خواهم شد و ادای دینی خواهم کرد به آنها که نوشتند تا زندگی و اندوه مردمان سرزمینمان را در تاریخ بدانیم و از یاد نبریم.

کتاب «در که نشسته بود» در ۱۵۶ صفحه و با قیمت ۱۳۵ هزار تومان توسط نشر «چهره‌مهر» به بازار کتاب رسید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها