جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۸
لبخند بزن ماه! به آدینه‌ی ما

هرمزگان- هر روز ما آدینه‌ای با پنجره‌های باز  و کوچه‌های معطر و نگاه‌های منتظر است. قلب های پرتپش که پشت پنجره ها، ایستاده، ذکر می گویند و دعای فرج می‌خوانند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): شور انتظار برای ما شیرین است. شاعرانه با شعر و گل و گلاب منتظر می‌مانیم و ماه را به این ضیافت فرا می‌خوانیم. دریای خلیج فارس نیز، مثل کوه گنو و جنگل‌های مانگرو و حتی پرندگان مهاجر اینجا انتظار را می‌فهمند. شاعران مهدوی دیار دوست داشتنی هرمزگان با سرودن اشعار زیبا، هنرمندانه این انتظار را معنا کرده‌اند.

لیلا سالاری - شاعر، معلم و مولف:

ای عطر خوشت نشسته در سینه‌ی ما
روشن شده از پرتوت آیینه‌ی ما
ما منتظر نیم نگاهی از تو
لبخند بزن ماه! به آدینه‌ی ما

حجت وطن دوست - شاعر و مولف مهدوی:

یا اینکه تو خسته می‌شوی از غیبت
یا خُرد و شکسته می‌شوی از غیبت
عمریست سوال همه‌ی ما این است
کی بازنشسته می‌شوی از غیبت؟

محمود زندیار - شاعر مهدوی:

تا کی تو بگو چشم به راه تو نشینم

چشمم به رهت حضرت باران تو کجایی؟
بیمار توام ای خود درمان، تو کجایی؟

تا کی تو بگو چشم به راه تو نشینم
این جمعه و آن جمعه به ایوان، تو کجایی؟

ایام بشد باز ندیدم رخ ماهت
عالم ز غمت گشته چو زندان، توکجایی؟

هر چند نباشم به رهت یار وفادار
افکن نظری بر تن بی جان، توکجایی؟

این عشق رخت تا به جنون می‌کَشد ای گُل
جانم به لب آمد مه تابان، تو کجایی؟

دیوانه شود آنکه ببیند رخ ماهت
باز آ و ببین این غم چشمان، تو کجایی؟

محمود همه عمر دلش خواست ببیند
قرص قمرت حضرت سلطان، توکجایی؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها