سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): قلب هایمان را آب و جارو می کنیم به مهر، به عشق و به انتظار. تن را هر چهارشنبه در بندر به دریا میسپاریم، پنجشنبه به «پِنجَه علی» میرویم و آدینهها هم یک چشممان به قله «گنو» در شمال و چشم دیگرمان به پهنه خلیج فارس در جنوب است.
خبرگزاری ایبنا طبق رسم آخر هفتهها، شعر انتظار شاعران هرمزگانی را منتشر کرد.
حجت وطن دوست - شاعر و مولف مهدوی:
سرباز نداشت ما که کم آوردیم
سرباز نداشت هم و غم آوردیم
ای کاش که ثبت نام میکرد آقا
ما عکس و کپی و پوشه هم آوردیم
زینب الله پرست - شاعر مقاومت و مولف:
این دل برای جمعۀ تو گفته صد غزل
انشای نام تو بنویسیم جا کم است
تعریف تو به هر سخن از دهخدا کم است
جوهر شود ذخیرۀ دریا و آبها
بر حرف دل که صفحۀ دفترچهها کم است
حوّا شوند عاشق تو آنچه هست و نیست
با عشق آدمت برود در خفا کم است
پنهان به صبر مانده و ما سیب خوردهایم
بر درد زخم غیبت مان هر دوا کم است
شرمنده ات به سیصد و اندی نفر شدیم
بر کوچه ات نشسته و اما گدا کم است
حرف از اذان شنیده و ماییم بی وضو
افسوس! بر نماز دلت اقتدا کم است
این دل برای جمعۀ تو گفته صد غزل
هرچند بوده منتظر از ابتدا، کم است
از بس گرفته بُغض که بند آمد این نفس
اصلأ برای از تو نوشتن هوا کم است
بهزاد پودات- شاعر آئینی
عمرم فقط به وعدهی دیدار بسته است
وقتی که راه ها همه این بار بسته است
عمرم فقط به وعدهی دیدار بسته است
گفتند هر دری بزنی باز میشود
درها به روی من همه انگار بسته است
(من زندهام به شایعهها اعتنا نکن)
دنیا اگر چه دور تنم تار بسته است
دلگیرم از قبیله و حتی از ایل و از
دستی که بین من و تو دیوار بسته است
این جمعهها که میگذرد پشت هم سریع
حالم به حال خوب تو دلدار بسته است
هر کس به من رسیده و گفته است عاشق است
فردا به قصد کشتن من دار بسته است
این جمعه هم گذشت تو اما نیامدی
عمرم فقط به وعدهی دیدار بسته است
محمود زندیار - شاعر مهدوی:
در میان عاشقان دلدار دل آرا کجاست؟
در میان عاشقان دلدار دل آرا کجاست؟
آنهمه عشق و جنون و معرفت ما را کجاست؟
همچنان موجیم در طوفان این بند و بلا
موج آرامش تویی، ای جان من دریا کجاست؟
عشق را عمری بخوانم در دل و نجوا کنم
عاشق شیدا کجا باشد خدا نجوا کجاست؟
چشم مستش تا ابد ما را به خود مشغول کرد
عاشق مستت کجا، آن دیدهی شهلا کجاست؟
من که مجنون گشتهام عمری به پایت نازنین
رخ نمیسازی عیان کاشانه ی لیلا کجاست؟
بر بیابان سر نهادم دوریت جان را گرفت
این دل دیوانهام مجنون شده صحرا کجاست؟
منتظر مانده است محمود و غریبی در دلش
رخ عیان ساز و بگو منزلگه مولا کجاست؟
نظرات