سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سردار حسن حسنزاده، فرمانده سپاه حضرت محمد رسوال الله (ص) تهران بزرگ و دبیر کنگره ۲۴ هزار شهید پایتخت در رونمایی از آثار جدید انتشارات ۲۷ بعثت گفت: مراسم امروز، همزمان با آسمانی شدن شهید جهانبخش صالحی که از فرماندهان گردان مالک در دفاع مقدس شد. به ذهنم رسید این نکته را بگویم که همیشه هم بر آن تاکید دارم که ما زمان خیلی کم داریم! از دوستان سوال کردم، ما خاطرات تاریخ شفاهی صالحی را داریم؟ جواب دادند، نه، بخشی به صورت مصاحبه تاریخ شفاهی ضبط شد اما به سرانجام نرسید!
او افزود: همه فرماندهان جنگ، نخبگان انقلاب و مقاومت هستند. این نخبگانی که وقتی امروز شاهد موفقیتهای روزافزون آن در دنیا هستیم و امروز تبدیل به یک فرهنگ شده و به عنوان یکی از مهمترین و اساسیترین راهبرد جهان اسلام در مقابله با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی قابل لمس است به شکلی که امروز در اروپا، آمریکا و آفریقا هزاران نفر به خیابان میریزند و از رفتارهای رژیم صهیونیستی و جنایاتش در غزه اظهار نفرت میکنند، این حرکت به برکت رشادت و مجاهدتهای فرماندهان دفاع مقدس رقم خورده است.
فرمانده سپاه حضرت محمد رسوال الله (ص) تهران بزرگ اظهار کرد: فرهنگ مقاومتی که امروز در دنیا بروز و ظهور دارد، حاصل نقش قشنگی است که تار و پود آن بر اساس خون شهدای دفاع مقدس بنا نهاده شده؛ تارو پود فرش زیبای مقاومت با ایثار و جهاد و شهادت مجاهدان ما از ابتدای انقلاب اسلامی و امروز شهدای مدافع حرم و شهدای امنیت رقم زده است.
حسن حسنزاده گفت: هر کتابی که درباره دفاع مقدس تهیه میشود، کار ارزشمندی است، اما فقط یک تار از این فرش خوشنقش، اثرگذار، باعظمت جاویدان است. حال اگر بتوانیم در تهران که بیش از ۲۴ هزار شهید دارد؛ آثار برجسته هنری خلق شود که مهمترین آن کتاب است، سایر آثار را هم تولید کنیم، شاید آن موقع بتوانیم بگوییم این فرش را به طور کامل رنگآمیزی کردیم. با این رنگآمیزی، نقش آن، گرهها و تارو پود آن را به نسل جوان منتقل و با ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت آشنا کنیم.
او ادامه داد: امروز روایت شهدای دقاع مقدس، مقاومت و مدافع حرم در کتابها تنها لغزش قلم روی کاغذ نیست، این تلاشها تنها بخشی از ایثار، جهاد، شهادت، صبوری، استقامت، ایمان و فداکاری انسانهایی است که ما مدیون و مرهون آنها هستیم.
نوشتن از فرماندهان بسیار دشوار است
مسعود دهنمکی، کارگردان و پژوهشگر جنگ در رونمایی از آثار جدید انتشارات ۲۷ بعثت گفت: فکر کنم نسبت من در این رونمایی قدری ناهمگون باشد، چون کسانی که در برنامه حضور دارند یا در بارهشان کتاب نوشتند یا جزء پژوهشگران و نویسندگان کتابها هستند. زحمت کتاب «نقطه تسلیم، خاطرات شفاهی فرمانده بسیجی محمود امینی» را حسین بهزاد، به عنوان پژوهشگر و تدوینگر آن بیشتر کشید، اما نسبت من با حاج امینی بعد از ۳۰، ۴۰ سال هنوز نسبت فرمانده و نیروست. به طوری که او هنوز به من زنگ میزند و دستور میدهد و هنوز آن مسئولیت سازمانی خودش را فراموش نکرده است.
او افزود: یک روز به دفتر من آمد و با ماشین سیصد، چهارصد نوار آورد و گفت: «اینها را بده پیاده کنن و همه را کتاب کن!» کسانی که دستشان در کار است، خوب میدانند که این یعنی چند سال کار و چند صد میلیون هزینه، خارج از عرف سازمانی که این کار باید انجام شود. محصول کار دهها نیرو اولین کتاب گردانمحوری از شروع تا پایان جنگ که «بچههای حمزه» شد. چون ما هم در گردان حمزه هم سلمان بودیم، به هر حال این احساس وظیفه نسبت نیرو به فرمانده باعث شد که این کار را انجام بدهیم.
مولف کتاب «طیبخان؛ زندگی و زمانه حاج طیب رضایی» بیان کرد: به نظرم اگر قرار هست کتاب بنویسیم غیر از حاج امینی که امروز اینجا درباره خودش چیزی نگفت و فقط از جزئیات عملیاتها حرف زد و رفت، در حالی که درباره چنین افرادی باید مثنویها نوشت. در واقع باید درباره کسانی کتاب نوشت که باید از زبان آنها به دشواری حرف بیرون کشید، سکوتشان زیاد است و حرفهای ناگفته بسیار دارند و افرادی که این کتابها را پژوهش و تدوین کردند، واقعاً کار دشواری انجام دادند؛ چون فرماندهان دفاع مقدس خیلی سخت حرف میزنند و بیشتر مرد عملاند.
«بالاتر از ارتفاع»؛ روایت فرمانده پرشور و ذوق جبهه
مجتبی داوودی راسخ، برادر شهید مجید درباره کتاب «بالاتر از ارتفاع» گفت: برادرم به عنوان یک نماد و الگو میتوانست کار بشتر دربارهاش انجام شود، این حرف به دلیل نسبتش با من نیست، بلکه چون اتفاقات خاصی برایش روی داد که شاید برای کمتر کسی اتفاق بیفتد.
او افزود: سال ۶۲ که مجید در جبهه مشغول جنگ بود، تازه زینب نخستین فرزندش به دنیا آمده بود، اما تولد فرزندش مانع رفتن به جبهه نشد، با شور و شوق مرخصی کوتاهی از جبهه گرفت و برای فرزندش شناسنامه تهیه کرد و رفت. وقتی به جبهه رفت، تقریباً ۱۷، ۱۸ ماه مفقودالاثر بود و ما دیگر امیدی نداشتیم که زنده باشد که خبر اسارتش آمد. بعد از چندی تبادلی انجام شد و به صورت معجزهآسایی مجید برگشت.
برادر شهید داوودی راسخ بیان کرد: وقتی برگشت، همان زندگی گذشته ادامه داشت؛ یعنی همه فکر و ذکرش این بود که چطور درمان شود و دوباره به جبهه برگردد. آن موقع پایاش کوتاه شده بود و نمیتوانست راه برود. از آن طرف حضورش منع امنیتی داشت و باید استعلام میشد، چون آزاده بود و باید مسائلی بررسی میشد. به هر صورت بعد از مدتی با همه موانعی که وجود داشت، به جبهه برگشت و سال ۶۶ یک هفته قبل از تولد دومین فرزندش به شهادت رسید.
روایت یک حضور در «نقطه تسلیم»
محمود حاج امینی، راوی کتاب «نقطه تسلیم» گفت: خاطراتم به صورت تاریخ شفاهی در کتاب ثبت شده است درباره عملیاتهایی که در آن شرکت کردم و در راستای بیان چگونگی حضورم در جنگ است. روایت جنگ ابتدا در قالب سوال و جواب بود که از سوی حسین بهزاد، پژوهشگر و تدوینگر کتاب مطرح و در نهایت وقتی کار پایان یافت، جزئیاتی به آن اضافه شد و آخر کار برای اینکه به صورت کتاب دربیاید به مسعود دهنمکی داده شد که قبلاً پژوهش و تدوین کتاب «بچههای حمزه» را به عهده گرفته بود.
او افزود: در ویرایش نهایی سوالها از کتاب حذف شد و به صورت یک روایت با عنوان «نقطه تسلیم» درآمد تا آماده برای استفاده عموم باشد. متاسفانه امروز ما جاماندهایم از خیل شهدایی که داشتیم و حالا امروز مواجه با خبر شهادت همرزم شهید صالحی شویم. هر چند این تقدیر است و امروز در همان راه هستیم تا دریابیم تقدیر چه برایمان مقدر کرده است. امیدوارم بتوانیم در آینده این مسیر را در حد توان ادامه دهیم.
نظر شما