يوسفعلي ميرشكاك، شاعر، در بررسي ويژگي شعر دهه 80، شعر طنز را از جمله انواع شعري موفق در اين دهه ميداند و معتقد است دههبندي شعر و بررسي ويژگيهاي آن ناشي از تاثير سياست و اقتصاد بر فرهنگ است./
وي در ادامه عنوان كرد: منظور از شعر پيوسته، شعر موزون و مقفي و شعر گسسته به معناي شعر بيوزن است.
ميرشكاك، شاعران ديگري را كه به باور او در چند دهه اخیر از جمله دهه 80 توانستهاند خوش بدرخشند برشمرد و از بين اين شاعران از رضا صفريان نام برد كه به گفته وي، در سه دهه گذشته به عنوان شاعري موفق عمل كرده است.
وي در ادامه، دههبندي و بررسي شعر در برهه زماني خاص را ناشي از تاثير سياست و اقتصاد بر چهره فرهنگ دانست و اظهار داشت: اين تاثير ممكن است بر چهره يا جريان ويژهاي غلبه كند اما در مجموع، ما شاهد درخشش شعر عليرضا قزوه و تثبيت شعر او در اين دهه بوده ايم. البته چهرهاي بسياري در اين دهه مانند فريبا صفري و پانتهآ صفايي نيز درخشيدند؛ در مجموع شعر در دهه 80 را شعري موفق معرفي ميكند.
اين شاعر به رشد و ارتقای شعر طنز در دهه 80 اشاره كرد و توضيح داد: با توجه به مطرح شدن شعر طنز به صورت جديتر در دهه 80 هميشه اين دريغ و افسوس را دارم كه چرا من اين نوع از شعر را جدي نگرفتم. علاوه بر ناصر فيض و زرويي نصرآباد كه در وادي شعر طنز پيوسته مطرح بودهاند، در اين دهه رحيم رسولي توانسته به عنوان شاعري طنزپرداز موفق معرفي شود و اگر همين راه را ادامه دهد يكي از ماناترين چهرههاي شعر طنز خواهد بود.
وي يادآور شد: اين امر به هيچوجه در نثر و داستان دهه 80 ديده نشده و در اين زمينه، عنصر طنز درخششي نداشته است.
ميرشكاك ديگر ويژگي شعر دهه 80 را نوعي رجوع به قصيده دانست و گفت: اين قضيه كمي عجيب، اما خوب است. نمايندگان قصيدهسرايي اين دهه شاعراني چون عبدالرضا موسوي و مرتضي اميري اسفندقه اند كه در شعرشان به ساحت قصيده رجوع كردهاند.
وي به ديگر شاعران موفق دهه 80 اشاره كرد و افزود: سعيد يوسفنيا چند گامي از خويش جلوتر رفته، اگرچه بيشتر سرگرم قلمفرسايي در نثر است و شعر را خيلي جدي نميگيرد اما نسبت به دهه پيش رشد داشته است.
اين شاعر، ضمن معرفي سيد عبدالجواد موسوي به عنوان شاعري كه در چند سال اخير شعرش به شكوفايي رسيده و توانسته به سرعت به زبان ويژه خود دست يابد، افزود: همچنين عبدالرضا رضايينيا در شعر شكسته و محاورهاي توانست تحولي ايجاد و كارهاي بسيار درخشاني ارایه كند، ضمن آنكه در ساحت پيشين يعني غزل و مثنوي سرايي نيز فعال بود.
ميرشكاك از علي معلم به عنوان شاعري كه در اوج ناباوري و شگفتزدگي جامعه ادبي-فرهنگي كشور، ناگهان وارد عرصه شعر نيمايي شده ياد كرد و اظهار داشت: برخي از سرودههاي نيمايي معلم جزو ماناترين آثار او يند. اين درحالي است كه چنين توقعي از معلم نبود، زيرا او سالها مخالف شعر نيمايي بود اما ترانهسرايياش باعث شد تا با اين فضا نيز انس گيرد. البته آثار نيمايي معلم نيز ويژگيهاي ساير شعرهاي او را دارد، هرچند توانسته در شعر پيوسته و شكسته نيمايي بسيار موفق عمل كند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه بحث نقد شعر در دهه 80 چگونه بوده، اظهار داشت: متاسفانه نقد شعر اصلا وضعيت مناسبي نداشته و بيشتر نقدها ژورناليستي بودهاند. همچنين منتقد شايستهاي كه به صورت و معنا توامان توجه داشته باشد، نداريم. اما اگر زهير توكلي از جمله نادر منتقدان با ذوق، درك و انصاف در اين حوزه، نقد را جديتر بگيرد ميتواند آينده نقد را در اختيار خود داشته باشد.
اين شاعر ادامه داد: متاسفانه بيشتر با منتقداني روبرو هستيم كه از جسارت لازم براي نقد برخوردار نيستند. در گذشته نيز بيشتر منتقدان شاعران و يا نويسندگان شكست خورده بودند اما توكلي منتقدي است كه از زاويه تفكر وارد حوزه نقد شده است.
وي در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر چگونگي بحث تئوريک و نظريه پردازی در شعر دهه 80 توضيح داد: اگر غرض از طرح تئوري در شعر، انديشه، معنا و مضمون باشد اين امر همواره در شعر دهه 80 مطرح و ديده شده است و اگر شعر آييني مدنظر باشد، اين نوع شعر همچنان رو به تعالي و شاعران موفق دهه 80 در آن نيز موفق بوده و حركت روبه رشد داشتهاند چراكه انسان ايراني، انساني آييني است.
ميرشكاك ادامه داد: اما اگر منظور از تئوري و نظريه در شعر پيروي از آرا و نظريههاي فرماليته روسیه و يا نيمه دوم قرن بيستم فرانسه است خوشبختانه در اين دهه كمتر با چنين مسئلهاي روبرو بودهايم.
وي در توضيح بيشتر اين امر، تصريح كرد: هيچ قوم و مليتي با تقليد از اقوام و مليتهاي ديگر در ساحت فرهنگ راه به جايي نبرده اند؛ چراكه فرهنگ با باطن انسانها و ناخودآگاه تاريخي آنها سروكار دارد.
نظر شما