دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۱
سعدی پس از اسلام را شناختیم؛ سعدی پیش از اسلام را بشناسیم

دكتر منصور رستگار فسایی، استاد ادبیات دانشگاه شیراز، تاکید دارد که اندیشه سعدی از دو سرچشمه سیراب می‌شود؛ ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام. وی یادآور می‌شود با توجه به شناخت نسبی از دومین سرچشمه، جا دارد پژوهش بیش‌تری برای شناخت سرچشمه‌های فکری پیش از اسلام سعدی صورت گیرد.\

منصور رستگار فسايي استاد دانشگاه شيراز و آريزونا با بيان اين مطلب به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: اگر ادب غنايي و ادب حماسي را نگاه كنيم مي‌بينيم كه ادب غنايي با فرد، احساس و تمايلات شخص سر و كار دارد. از اين روست كه غزل سعدي ما را تحت تأثير قرار مي‌دهد. به‌راستي سعدي در نشان دادن چهره فردي خودش بسيار اصيل است؛ اما او را تنها از زاويه غزلسرايي نبايد نگريست؛ بلكه بايد جنبه‌هاي ديگر شعر و زبان او را هم مورد توجه قرار داد. 

وي افزود: سعدي، صرف نظر از آنچه درباره او مي‌دانيم، پديده‌اي استثنايي در فرهنگ، ادب و هنر و تفكر ايراني است. در پيشينه هزار ساله ادبيات ما چهره‌اي اديبانه‌تر از او نمي‌شناسيم كه از يك طرف شاعر باشد و از طرف ديگر نويسنده‌اي چيره دست. ما در ادبيات فارسي به ياد نمي‌آوريم كه كسي همانند سعدي همان اوج و اعتباري را كه در نثر دارد، در نظم هم داشته باشد. 

اين استاد دانشگاه شيراز خاطرنشان كرد: سعدي در عين حال كه مردي جدي است، شوخ طبعي‌ها، طنزهاي تند و حتي هزل نيز بسيار دارد. اين گوناگوني و تنوع اديبانه سخن او، برخاسته از ضرورت‌هاي زندگي است. او مي‌خواهد سخن حق بگويد، گاهي به نثر، گاهي به شعر و زماني به طنز و جد. اما نكته در اين است كه هر كسي مثل او نمي‌تواند حق‌گو باشد. 

به گفته رستگار فسایی، خود سعدي به اين نكته آگاه بود كه مي‌گفت: سخن ملكي‌ست سعدي را مسلم. بنابراين سخن در دست سعدي همانند مومي است كه به هر شكلي كه بخواهد مي‌تواند آن را بسازد و به طرزي ارايه دهد كه خواننده حداكثر استفاده را از برداشت او داشته باشد. 

نويسنده كتاب «تصويرآفريني در شاهنامه فردوسي» به شعر تغزلي سعدي اشاره كرد و گفت: از يك ديدگاه سعدي شاعري غزلسراست. غزل سعدي نخستين و مهم‌ترين پايگاه او براي نفوذ در جامعه است. اما سعدي پيش از آن كه غزل بگويد «بوستان» را نوشت و يك سال پس از آن «گلستان‌» را تأليف كرد. 

وي افزود: در آن زمان بسياري كسان سعدي را نمي‌شناختند و در كتابي همانند «المعجم» اگر چه از بسياري از شاعران سخن به ميان مي‌آيد، به سعدي اشاره‌اي نمي‌شود. اين در حالي است كه گويا سعدي در آن زمان دور از شيراز بوده است. 

نويسنده كتاب «مجموعه مقالاتي درباره شعر و زندگي سعدي» با اشاره به گلستان و بوستان گفت: سعدي در آن دو كتاب خواسته است كه چهره‌اي متفاوت از يك فرهنگ‌ساز اجتماعي را نشان بدهد. در آن زمان كه ديگر دربارهاي بزرگ وجود نداشت و حمله مغول جاي آبادي براي فرهنگ ما باقي نگذاشته بود، سعدي بازگشته بود تا به ترميم ويراني‌هاي فرهنگي بپردازد. 

وي افزود: سعدي با دو كتابش منجي‌ای است كه حقيقت را به جامعه ارايه مي‌دهد. وقتي بوستان و گلستان را نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه مسايل مشتركي دارند. در هر دو پاي اخلاق، تربيت اجتماعي و بسياري موضوعات ديگر به ميان كشيده مي‌شود. در هر دو آن‌ها باب عشق و رضا و قناعت وجود دارد. انگار سعدي مي‌خواهد اخلاق درويشان را نشان بدهد و اصطكاك‌هاي موجود در ميان طبقات اجتماعي را در آن عصر بحران، تصوير كند. 

دكتر فسايي به روزگار سعدي و هنر سخنوري او در ميان اديبان و چهره‌هاي شناخته شده شيراز و فارس پرداخت و گفت: شيراز و فارس پيش از سعدي تنها با «روزبهان بقلي» معروف بود. تربيت روزبهاني تربيتي خانقاهي و عرفاني بود. يكباره مي‌بينيم كه از اين شهر، كه هيچ صدايي در ادبيات ندارد، صداي آشنا و منسجم سعدي به گوش مي‌رسد. صدايي كه بسيار متفاوت از صداهاي ديگر بود. صدايي معني‌دارتر و ادامه‌دارتر از صداي روزبهان. به راستي چه اتفاقي افتاده بود كه فرهنگ فارس، كه روزي مشعل‌دار تمدن ايراني بود، پيش از سعدي به خاموشي گراييده بود و چهره ممتازي در ادبيات ايران نداشت؟ 

اين استاد بازنشسته دانشگاه تهران در ادامه سخنانش افزود: ظهور سعدي حادثه‌اي مهم در فرهنگ فارس است. اما اين حادثه زاييده فرهنگ و تفكر ايراني است. سعدي در سخنش قرينه‌هايي نشان مي‌دهد كه روشن مي‌سازد كه او از آغاز با فرهنگ ايراني آشنايي داشته است. معلم او در اين راه، بي گمان، فردوسي است. سعدي با چنان احترامي از فردوسي ياد مي‌كند و نام او را بر زبان مي‌آورد كه گويي براي او نام فردوسي مقدس است. او مي‌گويد: «چنين گفت فردوسي پاكزاد». سعدي نام فردوسي را مي‌آورد و در كنارش صفت پاكزاد را هم مي‌گذارد. 

وي در ادامه سخنانش افزود: اين «پاكزادي» تنها يك لغت خاص براي نشان دادن تبار خانوادگي فردوسي نيست؛ بلكه سعدي اين پاكزادي را در «ايران‌زادي» و فخر ايراني بودن مي‌شناسد. اين شيفتگي به فردوسي نشان دهنده دلبستگي فراوان سعدي به آن شاعر بزرگ زبان فارسي است. 

رستگار فسایی تاکید کرد: سعدي بر بال‌هاي هنرش و برفراز تمام انديشه‌ها پرواز مي‌كند و با زباني لطيف و زيبا با ما سخن مي‌گويد. بي‌شك هيچ شاعري بال پرواز سعدي را در افق‌هاي پهناور شعر نداشته است. اگر شاعران ديگر فارسي بال سعدي را داشتند ادبيات ما گستردگي افزون‌تري مي‌يافت.

مولف كتاب «از پادشاهي لهراسب تا پادشاهي دارا» به سرچشمه‌هاي فكري و ادبي سعدي اشاره كرد و گفت: خط فكري و سبك هنري سعدي از ۲ سرچشمه و زاويه متفاوت ايران پيش از اسلام و ايران پس از اسلام سيراب مي‌شود. معمولا همه ما سعدي بعد از اسلام را خوب مي‌شناسيم. سعدي در مقدمه‌هايش شيفتگي‌ خود را به ابعاد ديني نشان مي‌دهد. اما همين سعدي از شاهنامه بارها ياد مي‌كند و تاريخ درخشان گذشته ايران را با اخلاق و حكمت عصر خود تركيب مي‌سازد. اين راه متفاوتي است كه سعدي در پيش مي‌گيرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط