ميرجلالالدين كزازی شاهنامهپژوه در همايش بزرگداشت فردوسی گفت: در ويرايش شاهنامه پچينشناسي(نسخه بدل) ارزش بسياري دارد؛ اما پژوهشهاي پچينشناسي سرانجام روزي بايد پايان يابد و به بار بنشيند تا ما بتوانيم به متني پيراسته از شاهنامه دست يابيم.
وي افزود: به هر روي در ميانه برنوشتههاي شاهنامه و متنهاي چاپ شده، كه سخت با هم ناسازند، سرانجام بايد به گونهاي هماهنگي رسيد. راست اين است كه هرگز اين راه به فرجام نميرسد تا بيگمان شويم كه آنچه ريخته فرزانه توس بوده است بدان دست يافتهايم؛ اما بايد بكوشيم كه به متن آرماني نزديك شويم.
نويسنده مجموعه ۸ جلدي «نامه باستان» خاطرنشان كرد: من از آنانم كه سخت بر اين باورم كه فردوسي پايبند و وفادار به آبشخورهاي خود بوده است؛ اما اين پايبندي در قلمرويي است كه او ميتوانسته چنين كند. يكي از لغزشگاههاي بزرگ در شاهنامه اين است كه ما مرزهاي گوهرين را در اين نامه نامور در هم ميآميزيم. اگر چنين كنيم از همان آغاز به بيراهه در خواهيم افتاد.
وي به ۳ قلمرو در شاهنامه اشاره كرد و گفت: دستكم ۳ قلمرو را در شاهنامه ميتوان باز شناخت. قلمرو نخستين فرهنگ و منش ايراني است كه در شاهنامه به شيوههاي گوهرين و برين بازتافته است. شاهنامه نامه فرهنگ و منش ايران است. از جهان شاهنامه كه همان جهان ايراني است ميتوان دريافت كه ايراني كيست و چيست؟
اين شاهنامهپژوه خاطرنشان كرد: چيستي نمادين و نهادين ايران تنها از شاهنامه به يكبارگي فرا دست خواهد آمد. اين قلمرويي است كه فردوسي كمترين بهره و كاركرد را در آن دارد. هر چند فردوسي خود برترين نمونه اين فرهنگ و منش است. فردوسي ايرانيترين ايراني است كه ما ميشناسيم.
وي به قلمرو هنري و ادبي شاهنامه اشاره كرد و گفت: قلمرو ديگر قلمرو هنري و ادبي است. استاد در اين قلمرو بيشترين بهره و كاركرد را دارد؛ زيرا اين قلمرو ناوردگاه اوست و چونان بزرگترين حماسه سراي جهان بالا ميافرازد و شاهكاري ميآفريند كه ورجاوند و بيمانند است.
كزازي يادآور شد: فردوسي در آن قلمرو است كه شالوده زبان و ادب پارسي را ميريزد. به درستي كه اگر فردوسي در يكي از دشوارترين روزگاران در تاريخ ايران سر بر نميآورد به گمان بسيار هم اكنون چونان ايراني با يكديگر به زبان فارسي سخن نميگفتيم. در آن قلمرو است كه فرهنگ و منش ايراني در زيباترين جامهاي كه ميتوان يافت به يادگار مانده است.
مترجم كتاب «ايلياد و اديسه هومر» افزود: شاهنامه و فردوسي پيوندي ساختاري با هم دارند و از هم ناگسستنياند. اگر شاهنامه را سخنوري جز فردوسي در ميپيوست، شاهنامه نبود. از بخت بلند ما ايرانيان است كه در چنان روزگاري توانستيم فردوسي را بپروريم.
وي افزود: فردوسي پايگاه ايراني ماندن ماست. چون شاهكاري پديد آورده كه پايانناپذير است. تا زماني كه شاهنامه هست و ايراني دست در دامان شاهنامه ميزند، هيچ بيم و باكي از تند بادها و تازشهاي فرهنگي نخواهد داشت.
اين استاد دانشگاه به قلمرو سوم شاهنامه اشاره كرد و گفت: اما قلمرو سومين كه در ميانه دو قرار نامبرده قرار ميگيرد، قلمرو داستانشناختي يا پيكره داستان است. درست است كه استاد پيكره داستانها را درپيوسته و به شعر درآورده است؛ اما اين پيكره را بيآنكه دگرگون كند به شيوهاي كه خود خواسته به كار برده است. فردوسي در كاربرد هنري داستانها شگفتيكار است.
همايش بزرگداشت فردوسي عصر روز گذشته (۲۸ ارديبهشت) در تالار فردوسي دانشكده ادبيات و علومانساني دانشگاه تهران برگزار شد.
نظر شما