یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۹
اندرزگویی پروین به شیوه فردوسی است

در زمینه مشابهت مفهومی میان شاهنامه و دیوان پروین می‌توان به قطعه‌ای اشاره کرد که دو تن از شخصیت‌های تاریخی شاهنامه و مفاهیم مرتبط با زندگی ایشان در آن مورد توجه قرار گرفته است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- نیلوفرسادات عبدالهی، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی: پروین اعتصامی با آگاهی سرشاری که از ادب فارسی داشته و تسلط کم‌نظیرش بر اشعار سروده شاعران پیشین، از ایشان پیروی کرده و در اشعار خود از میراث کهن ادب فارسی بهره‌مند بوده‌است.

اثرپذیری پروین از نمونه‌های فاخر ادب کهن فارسی، به‌گونه‌ای مشهور و مشهود است که نمی‌توان آن را انکار کرد. این اثرپذیری تا حدی پیش می‌رود که می‌توان به عنوان الگوبرداری از آن یادکرد.

پروین الگوهایی از شاعران قدیم را در نظر گرفته و از آنها بهره می‌برد. این الگوها اشعارش را بسیار شبیه به اشعار کهن می‌سازد.

در این میان تقلید پروین از شیوه مناظره و شعرایی که به مناظره معروف هستند همچنین لحنی فاخر و استوار همچون ناصرخسرو دارند، در پژوهش‌ها بیشتر مورد توجه بوده است. درمقابل به مقوله توجه پروین به واژه‌گزینی صحیح و بهینه و تقلید از آثار مهمی همچون شاهنامه کم‌تر توجه شده‌است.

از آنجا که شاهنامه در ادب فارسی جایگاهی بسیار والا دارد و درشمار مهم‌ترین آثار ادبی است که شاعران فارسی پس‌از خود را تحت تأثیر قرارداده، پروین نیز از این اثر پذیری به‌دور نبوده است.

چگونگی و اندازه تأثیرپذیری از شاهنامه در آثار ادبی متفاوت بوده و به چند حوزه مرتبط می‌شود. نخست، حضور واژگان مرتبط با حماسه و درخور چنین اثری است که در دیوان پروین و در خلال سروده‌های او کمتر می‌توان اثری از این وجه یافت. دلیل این حضور کمرنگ تفاوت ژانر دیوان پروین و حماسه ملی است.

حوزه دوم، مرتبط با یادکرد و استفاده از سبک در زمینه سامان‌دهی به اشعار است. از آن‌جا که اشعار در دیوان پروین، بیشتر در قالب مثنوی است، مشابهت قالب و تا حدودی سبک فاخر و فخیم با شاهنامه را می‌توان در این اشعار دریافت.

مورد سوم که پس‌از سبک و واژگان می‌توان از آن یاد کرد، حضور شخصیت‌ها و مفاهیمی است که مرتبط با موضوع اشعار باشد. حضور شخصیت‌هایی همچون رستم و اسفندیار و همچنین زنان شاهنامه را نمی‌توان چندان در دیوان پروین احساس کرد. دیوان پروین متن ادبی فخیم و فاخری به شمار می‌رود که مفاهیمی همچون پند و اندرز را عمدتاً در قالب مناظره‌ها به مخاطب ارائه کرده است.

در زمینه مشابهت مفهومی میان شاهنامه و دیوان پروین می‌توان به قطعه‌ای اشاره کرد که دو تن از شخصیت‌های تاریخی شاهنامه و مفاهیم مرتبط با زندگی ایشان در آن مورد توجه قرار گرفته است.

نام قطعه، نامه به نوشیروان است. این قطعه 19 بیتی، در شمار اشعار متوسط پروین قرار می‌گیرد و همچون مثنوی‌های طولانی او شامل ابیات پرشمار نیست. در این قطعه با دو شخصیت معروف رویاروی می‌شویم. مفاهیمی که در طول تاریخ و در ابیات شاهنامه به آنها نسبت داده‌شده در سروده پروین نقل شده‌اند.

این قطعه حول محور دو شخصیت معروف در دوره حکومت ساسانی است. بزرگمهر حکیم که در شمار دانایان و هوشمندان این دوران بوده و مجموعه نصایحی به انوشیروان را ارائه داده است. نصیحت و اندرزگویی که در شاهنامه در قالب مجلس و مجلس‌گویی از آن یاد شده، در دوره انوشیروان و بیشتر با محوریت حضور و سخن‌گویی بزرگمهر صورت می‌گرفته است.

در قطعه پروین، بزرگمهر، پندهایی جامع به انوشیروان می‌دهد. این پندها بیشتر حول محور رعایت حال رعیت و دادگری پادشاه است. در این قطعه، نکاتی از دیدگاه لفظی و فخامت گفتار مورد توجه است. همچنین به مفاهیم اصلی اجتماعی و اخلاقی، بسیار پرداخته شده‌است.

تفاوتی که میان این قطعه با اشعار شاهنامه جلب توجه می‌کند، در تعداد لغات عربی است. سبب این تفاوت را می‌توان تأثیرپذیری غالب پروین از سایر شاعران دانست. پروین در زمینه گزینش واژگان بیش از آنکه تحت تأثیر فردوسی باشد، از شاعران دیگر الگو برداشته است.

در قطعه نامه به نوشیروان، توصیه‌های بزرگمهر به انوشیروان که پادشاهی را در دست دارد بر محور رعایت عدالت نسبت‌به مردم و تعیین زیردستان عادل بر سر ایشان است. بزرگمهر فساد اصلی را برخاسته از ظلم و بی‌توجهی به عموم مردم می‌پندارد. از دیدگاه این وزیر حکیم، حاکم باید در رأس دیگر منصب‌ها به دادگری توجه کرده و زیردستان خود را همواره از ظلم کردن برحذر بدارد. نقش و اهمیت مردم برای حاکمیت مخصوصاً زمانی‌که مورد ظلم و ستم قرار بگیرند و تأثیر مخرب این بیدادگری از نکات دیگری است که در این قطعه پندآمیز، مورد توجه بزرگمهر بوده و به آنها اشاره کرده‌است.  آخرین نکته‌ای که این وزیر دانا در قالب نصیحت به انوشیروان ذکر می‌کند، دوری از غفلت و اظهار بی‌توجهی است. در جامعه‌ای که دیگران خود را به خواب زده و از اوضاع روزگار اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند، لازم است حاکم از آن نکات آگاه باشد.

در انتهای این نوشتار، برای التذاذ ادبی و دقت بیشتر خوانندگان در شعر، قطعه نامه به نوشیروان را تقدیم می‌کنیم:
ز شاه، خواهش امنیت و رفاه کنند
چه حاجت است که تعمیر بارگاه کنند
چرا به مظلمه، افزون به مال و جاه کنند
چو یک خطا ز تو بینند، صد گناه کنند
سپاه اهرمن، اندیشه زین سپاه کنند
بسا بود که دبیرانت اشتباه کنند
به کار خلق، چرا دیگران نگاه کنند
هزار دفتر انصاف را سیاه کنند
دروغگو و بداندیش را گواه کنند
تظلّمی که ضعیفان دادخواه کنند
بر آن سَرَند که تا فرصتی تباه کنند
تو را ز اوج بلندی به قعر چاه کنند
نشسته‌اند که نفرین به پادشاه کنند
به یک اشاره، دوصد کوه را چو کاه کنند
صحیفه‌ای که در آن ثبت اشک و آه کنند
همی حساب شب و روز و سال و ماه کنند
بزرگمهر به نوشیروان نوشت که خلق
شهان اگر که به تعمیر مملکت کوشند
چرا کنند کم از دسترنج مسکینان
چو کج‌روی تو، نپویند دیگران ره راست
به لشکر خرد و رای و عدل و علم گرای
جواب نامۀ مظلوم را تو خویش فرست
زمام کار به دست تو چون سپرد سپهر
اگر به دفتر حکّام، ننگری یک روز
اگر که مفتی و قاضی شوند سفله و دزد
به سمع شه نرسانند حاسدان قوی
بپوش چشم ز پندار و عُجب، کاین دو شریک
چو جای خود نشناسی، به حیله مدعیان
بترس ز آه ستمدیدگان، که در دل شب
از آن شرار که روشن شود ز سوز دلی
سند به دست سیه روزگار ظلم، بس است
چو شاه جور کند خلق در امید نجات
چنان مباش که بر موکب تو راه کنند
چنین معامله را بهر انتباه کنند
بِهِل، که قصّه ز خاصیّت گیاه کنند
هزار دزد کمین کرده‌اند بر سر راه
مخسب، تا که نپیچاند آسمانت گوش
تو، کیمیای بزرگی بجوی، بی‌خبران
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها