دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۳
«خس بی‌سروپا» روایتی از ثانیه‌های بی‌تکرار مسیر عشق

همدان - کتاب «خس بی‌سروپا» روایتی از منزل به منزل در پیاده‌روی اربعین، روایتی که نویسنده سعی می‌کند از ثانیه به ثانیه بی‌تکرار مسیر عشق بهره ببرد و با زینب کبری(ص) هم ناله شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در همدان، کتاب «خس بی‌سروپا» خاطرات حمید حسام، از پیاده‌‌روی اربعین ۱۴۳۶ هجری قمری است که در ۱۴۳ صفحه به نگارش درآمده و در ۸۴ صفحه باقی ‌مانده کتاب نیز عکس‌هایی از این مراسم روی برگ گلاسه و به صورت تمام رنگی به چاپ رسیده است.

حمید حسام که پیش از این روایت‌های او از زندگی بسیاری از رزمندگان دفاع مقدس را در کتاب‌هایی چون «وقتی مهتاب گم شد»،«آب هرگز نمی‌میرد» و «غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند» را نگاشته است در این کتاب خود و مشاهداتش از سفر پیاده‌روی اربعین را دستمایه نگارش قرار داده است.

حمید حسام در متن کوتاهی که به عنوان مقدمه در این اثر درج کرده است از تصمیم خود برای دریافت مقدمه‌ای بر این کتاب به قلم سردار شهید حسین همدانی نوشته که به دلیل شهادت ایشان میسر نشده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: این آغاز سفری است که قرار است ما را به معراج اربعین ببرد. فی‌المجلس دفتر یادداشتم را با عجله باز می‌کنم و چون قرار است منزل به منزل تا اربعین بنویسم، سفر را با این جملات آغاز می‌کنم: مثل همیشه جا مانده‌ام و قرار بود خودمان را به میدان عاشورا برسانیم و نرسیدیم، ولی با تأخیر به میدان کربلا رسیدیم.

درست مثل عملیات بیت‌المقدس ۲ در سال ۶۶، در زمستان پربرف ماووت عراق که فردای عملیات رسیدیم. حمید قمری، حسین کاشانی، علیرضا نادری و علی اسماعیلی پکر و گرفته بودند که وارد شدم.

عباس نوریان مسئول واحد دیده‌بانی، لبخندی زد و گفت: دیر آمدی حمید، دیر آمدی! تو مثل طایفه بنی‌اسد هستی که خودشان را به کربلا رساندند، ولی خیلی دیر!.

در بخش دیگری از این کتاب می‌خوانیم: نجوای آهسته و محزون یک مداح دل‌شکسته ایرانی، رمق تازه‌ای به پاهایم می‌دهد که می‌خواند: «عمه سادات داره می‌آد.» به خودم هی می‌زنم که «این راه را، این بهشت را، این مدینه فاضله را که تو با این لذت و شوق و میزبانی می‌پیمایی، عمه سادات با زخم پا و ضرب تازیانه و فراق جگرسوز برادر، نه از نجف تا کربلا که از کربلا تا شام پیمود.

پس لحظه‌ لحظه این ثانیه‌های بی‌تکرار را از دست نده و مشغول دنیا نشو.»

دست به مخزن‌الاسرار طالبی می‌برم و این بار سهم من از ذکر و دعا، خواندن «زیارت وارث» است. می‌خوانم و پرواز می‌کنم:

السلام علی آدم صفوة‌الله، السلام علی نوح.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها