«محاکمههای نمایشی» و «دوازده روز» رونمایی شدند؛
انقلاب 1956 مجارستان محصول افشای محاکمههای نمایشی در اروپای شرقی بود/ یونانیان باستان و قهرمانان تراژدیک
کتاب «دوازده روز» گزارشی خواندنی و تکاندهنده از یکی از رویدادهای مهم قرن بیستم است؛ گزارشی که ماحصلِ تحقیقات میدانی و نشستن پای صحبت کسانی که خود در انقلاب مجارستان حضور داشتهاند و از نزدیک شاهد آن بودهاند و نیز بازماندگان آن کسان و همچنین مطالعۀ اسناد آرشیوی مربوط به این انقلاب است.
وقتی نام محاکمههای نمایشی را میشنویم، ذهن به سمت دادگاههای دهه 1930 در دوره استالین میرود که چهرههای مشهوری مانند بوخارین، کامنف و زینوویف در آن حضور داشتند. اما این محاکمهها در اروپای شرقی اهمیت بیشتری دارند. شباهت این محاکمهها در این بود که در همه آنها دشمنی ساخته میشد که به دلیل ارتباط با او بقیه افراد محاکمه میشدند؛ در دهه 1930 این دشمن تروتسکی بود و در دو دهه بعدی این نقش به تیتو داده شد. شباهت دیگر دخالت خارجی بود؛ یعنی ارتباط افراد با کشورهای خارجی دلیلی برای محاکمه آنها بود.
نوری افزود: تفاوت آنها این بود که در محاکمههای دهه 1930 مشخص بود که چه کسانی قرار بود محاکمه شوند و سپس برای آنها سناریو ساخته میشد اما در دهه بعدی ابتدا سناریو نوشته میشد و بعد افراد در آن قرار میگرفتند. مشهورترین شخصی که اینچنین محاکمه شد لاسلو رایک، وزیر کشور مجارستان بود که عکس او بر جلد کتاب هم قرار گرفته است.
اتفاقاتی که سرآغاز فروپاشی شوروی بود
او ادامه داد: تا زمان مرگ استالین هیچ کس از این محاکمهها خبر نداشت. در این کتاب سیر این محاکمهها در کشورهای اروپای شرقی به خوبی توضیح داده میشود. نویسنده کتاب خود نیز درگیر این ماجرا بوده است. کتاب در زمان گورباچف نوشته شده است و نویسنده در آن زمان به همه منابع و اسناد دسترسی نداشته است اما کتاب از این جهت معتبر است که بسیاری از مورخان اروپای شرقی به آن ارجاع دادهاند.
«دوازده روز» به روایت انقلاب مجارستان میپردازد. شدیدترینِ این محاکمات در مجارستان اجرا شد. وقتی خروشچف به رهبری شوروی رسید، تصمیم گرفته شد که برای رایک مراسم خاکسپاری برگزار شود و این اتفاق پانزده روز پیش از شروع انقلاب مجارستان رخ داد و حدود چهارصدهزار نفر در این مراسم شرکت کردند. این رویداد در شروع انقلاب بسیار موثر بود. ویژگی انقلاب مجارستان این بود که در دوره استالینزدایی اتفاق افتاد و تبعات بدی برای احزاب کمونیست داشت؛ بسیاری معتقدند این اتفاق سرآغاز فروپاشی شوروی بود.
وی افزود: نقش آمریکا در انقلاب در کتاب به خوبی توضیح داده شده است؛ آمریکا در این زمان به تبلیغات فراوانی علیه نظام این کشور میپرداخت و مردم را تهییج میکرد اما در روند انقلاب هیچ نقشی ایفا نکرد. در کتاب به مقایسه انقلاب مجارستان با بهار پراگ نیز پرداخته میشود. انقلاب مجارستان واقعه مهمتری بود و با شدت بیشتری سرکوب شد. علت اینکه بهار پراگ واقعه مهمتری شمرده میشود به نقش روشنفکران این کشور برمیگردد؛ در مجارستان کسی مانند کوندرا وجود نداشت که به روایت وقایع بپردازد. «دوازده روز» کتابی بسیار دقیق است و به دقت و گستردگی به بررسی انقلاب مجارستان پرداخته است.
یونانیان باستان به مفهوم عدالت الهی فکر کردهاند
در ادامه سپاس ریوندی مترجم و نویسنده به ارائه سخنرانی خود پرداخت و سخنانش را با بیان دو حکایت باستانی آغاز کرد و گفت: میدانیم که از زمانی قوم یهود آواره شد و در اقلیت قرار گرفت. فقهای یهودی قوانینی را تنظیم کرده بودند تا از آسیبها حفظ شوند. حکایتی هست که روزی یک خاخام مشهور به نام یوشع که رابطه خوبی با الیاس نبی داشته است با مسئلهای اخلاقی مواجه میشود؛ یک یهودی مجرم شناخته میشود و باید به مقامات حکومت تحویل داده شود. فرد یهودی به یوشع پناه میبرد اما او به دلیل اینکه هستی قوم یهود در خطر است، آن فرد را تشویق میکند که خودش را تحویل دهد.
چند وقت بعد الیاس نبی سراغ یوشع میرود و به او میگوید که کار تو بر مبنای عدالت زمینی بود اما عدالت الهی چیز دیگری است. این حکایت توجه ما را به این مسئله جلب میکند که آیا چیزهایی که ما میدانیم همه چیز است و دستگاه قضایی به همه اطلاعات دسترسی دارد؟ آیا آگاهی بشر خطاپذیر نیست؟ یونانیان باستان نیز به مفهوم عدالت الهی فکر کردهاند و یکی از بهترین داستانها در این زمینه تراژدی اورستیا است که آیسخولوس به آن پرداخته است. این دو حکایت نشاندهنده وضعیت پیچیده برقراری عدالت است.
هگل نیز با بررسی تراژدی آنتیگونه به همین مسئله پرداخته است؛ او به این نکته اشاره میکند که آنتیگونه نماد قانون الهی است و کرئون نماد عدالت زمینی. یونانیان از طریق تراژدیها به بررسی این وضعیتهای بغرنج میپرداختند. از نظر هگل آنتیگونه «قهرمان تراژیک» است زیرا حاضر است برای ارزشهای خود از جانش بگذرد. داستایفسکی نیز به این شخصیت پرداخته است؛ پرسش او این است که اگر چنین شخصیتهایی هستی جامعه را به خطر انداختند چه باید بکنیم؟ داستایفسکی به زبانی نمایشی به مسائل بنیادی بشر میپردازد.
سپاس ریوندی افزود: محاکمههای نمایشی زمان استالین بیمعناست زیرا محاکمهای صورت نمیگیرد و همه چیز مشخص است. اما نمایش این محاکمهها مهم بود و بر مردم تاثیر میگذاشت. بولگاکف در «مرشد و مارگریتا» به توصیف نمایشی میپردازد که شیطان برپا کرده است؛ این نمایش دقیقا به وضعیت انقلاب روسیه اشاره دارد.
«دوازده روز» کتابی مهم برای شناخت اروپای شرقی است
سپس سرگه بارسقیان، روزنامهنگار به بیان سخنان خود پرداخت و گفت: وقتی به وضعیت کنونی کشورهای آسیای میانه و قفقاز نگاه میکنیم متوجه میشویم که حکومتهای پیشین چه تاثیر مخربی بر این کشورها گذاشتهاند و به همین دلیل بررسی و خواندن چنین کتابهایی مفید است. درباره انقلاب مجارستان کتابهای کمی منتشر شده بود و درکی از این اتفاق نداشتیم.
وی افزود: انقلاب مجارستان دوازده روز طول کشید و بعد سرکوب شد. این انقلاب از نگاه هانا آرنت نه رهبری داشت و نه برنامهای. از نظر او این دوازده روز محصول دوازده سال سلطه حکومت فریبکار و مستبد بر مجارستان بود. بعدها فراموشی عجیبی نسبت به این اتفاق رخ میدهد؛ با اینکه حدود 2500 نفر در این اتفاق کشته شدهاند. آمریکا در حالی که شش سال برای ضربهزدن به حکومت مجارستان تبلیغ میکرد، از مردم مجارستان دفاع نکرد. مردم انتظار داشتند که جهان غرب به آنها کمک کند.
این روزنامهنگار بیان کرد: انقلاب 1956 محصول افشای اتفاقی بود که در مجارستان افتاد. در این کتاب شاهد تصفیه کمونیستها به دست کمونیستها هستیم؛ یعنی هیچکدام اعتقاد خود را از دست نداده بودند. آنها آزادیخواه نبودند. ایدئولوژی حاضر است وفادارترین افرادش را نیز قربانی کند. بعدها از برخی از این افراد اعاده حیثیت میشود و خاکسپاری مجدد برای آنها برگزار میشود.
وی افزود: دانشجویان اعتراض را آغاز میکنند و بعد انقلاب شکل میگیرد. هانا آرنت توضیح میدهد که یکی از ویژگیهای عجیب انقلاب این بود که انقلابیون شوراهای مردمی تشکیل دادند. همانطور که مهدی نوری اشاره کرد، فهم این اتفاق از بهار پراگ مهمتر است زیرا تصویر عریانتری از شوروی نشان داد. به نظرم باید پژوهشی درباره فراموشی جمعی این اتفاق انجام شود. «دوازده روز» کتابی مهم برای شناخت اروپای شرقی است.
در پایان علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و روزنامهنگار به بیان نکات خود پرداخت و گفت: امروز پس از مدتها اسناد متعددی منتشر شده است که آگاهی ما را نسبت به این پدیده افزایش میدهند. باید کتابهای بیشتری درباره انقلاب مجارستان و اتفاقات این چنینی ترجمه شود. آرتور لندن رمانی به نام «محاکمه» نوشته است که به خوبی این اتفاقات را نشان میدهد و گوستا گاوراس نیز فیلمی به همین نام ساخته است که اهمیت دارد و در کنار خواندن این کتاب تصویر جامعتری از این پدیدهها را میسازند.
نظر شما