گفتوگو با نویسنده کتاب «سینمای کالت، سینمای تخطی»؛
حواشی، پتانسیل کالت شدن یک فیلم را افزایش میدهد
فرنام مرادینژاد نویسنده کتاب «سینمای کالت، سینمای تخطی» بیان کرد: در ایران بنا بر دلایلی تصمیم بر اکران نشدن فیلمی گرفته میشود و با رانده شدن آن به حاشیه تبدیل به کالت میشود. به حاشیه فرستاده شدن فیلم، پتانسیل کالت شدن یک فیلم را افزایش میدهد.
سینمای کالت به چه معناست؟
«سینمای کالت، سینمای تخطی» حاصل تلاش ۱۴ساله بود که از دوره کارشناسی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران شروع شد که در واقع تبدیل یک دغدغه به مسئله بود. ما یک سری فیلمها را با بودجه کمتر و شاخصهای تولیدی کمتر میسازیم و در مقابل آن فیلمهایی با بودجه بیشتر و تیم تولید حرفهایتر میسازیم که بازخورد بسیار کمتری از فیلمهای دسته قبلی میگیرند. در حقیقت ایده این کار از آنجا زده شد و در ژورنالیسم وطنی و مجلات ما این واژه را مکرر میدیدیم ولی معنای حقیقی آن را نمیدانستیم که آیا هر فیلمی که طرفدار بسیاری دارد و مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد کالت است یا فیلمهای سرکوبشده و مهجور کالت است. این بحث از همین نقطه آغاز شد که من در اولین مرحله در پایاننامه کارشناسی ارشد به سراغ آن رفتم و به این موضوع پرداختم. رفتهرفته این مقوله دچار تغییر شد و در مقطع دکترا به سراغ مفهوم کلی کالت رفتم.
نگارش این کتاب چقدر زمان برده است؟
پروسه نگارش این کتاب چندین سال به طول انجامید زیرا برای مقالات منبع باید از مقالات انگلیسی استفاده میکردم، بسیاری از سایتها را باید چک میکردم تا در حوزه هستهشناسی فیلم اطلاعات زیادی را کسب کنم، بسیاری از فیلمهای این حوزه را باید میدیدم. در این چند سال نگارش کتاب کارهای بسیاری نیز انجام شد. در مجله «فیلم» شهرزاد رحمتی چند ویژهنامه کار کرد. در سال ۱۳۹۶ نیز حمیدرضا حاجیحسینی کارهای بسیاری کرد که من در همین زمان در دانشگاه مشغول تحقیقات بودم و در کنار آن کارهای ژورنالیستی و خبری نیز انجام میدادم.
سینمای کالت در ایران وجود دارد؟
لیستهایی از فیلمهای کالت در سینمای ایران داده شده که بسیار جالب است. داخل ایران منتقدان تأثیر بیشتری در کالت خوانده شدن فیلمها داشتهاند. در خارج از ایران و در استانداردهای بینالمللی، کالت مقولهای است که از بطن و عمق جامعه بیرون میآید. خردهفرهنگها، هنجارها و عقاید با جوشش خود بر روی کالت بودن یا نبودن آن تأثیر میگذارند. گروهی از افراد مخاطب پروپاقرص یک فیلم میشوند زیرا نشانهشناسیها و نمادهایی در فیلم میبینند که همین نشانهها فرآیندی را شکل میدهند که یک فیلم، کالت نامیده میشود. در ایران بیشتر متکی به آرا و نظرات منتقدین است. یک سری از منتقدین با نقدها و تعاریف خود فیلمها را بالا و پایین میبرند و نقش بسیاری در این حوزه داشتهاند. سینمای کالت با تعاریفی که شده بیشتر باید رنگوبوی خصوصی داشته باشد و کم پیش میآید که فیلم کالت دولتی تولید شود. عموماً سینمای کالت در ایران معنا ندارد زیرا اکثریت سرمایهگذاریهای سینما و تولیدات سینمایی ایران، به دست دولت انجام میشود. فیلمهای بسیار کمی هستند که به دست بخش خصوصی تولید شوند. فیلمهایی مثل «ناف» محمد شیروانی که در فهرستهای کالت ایران وجود ندارد ولی در کتاب به آن اشاره کردهام در واقع با سرمایه شخصی ساخته شد و از نظر سینمایی پتانسیل بسیاری دارد که بهعنوان یک فیلم کالت شمرده شود. در واقع رفتارهای کالتیستی نیز نزد تماشاگر ایران بهدلیل فرهنگ و جایی که در آن زندگی میکند و عقاید و باورهای او، متفاوت است. ما فیلمی نداریم که مثل «The Rocky Horror Picture Show» تماشاگران آن در سالن سینما مثل کاراکترهای فیلم لباس بپوشند. اینگونه رفتارهای کالتیستی در تماشاگر ایرانی بهدلایل فرهنگی وجود ندارد.
کالت ایران و خارج از ایران چه تفاوتهایی دارند؟
در رفتارشناسیهای کالت تفاوتهایی وجود دارد؛ اما یک سری فیلمها هستند که طرفداران کم، ولی پروپاقرص و غیرتی برای آنها وجود دارند. فیلمهایی وجود دارند که در مرحله اول مهجور و سپس به مخاطب حقیقی خود میرسند؛ مثل «کندو» فریدون گله که در اکران شکستی دارد ولی در بازنمایشهای خود در شبکه خانگی با استقبال روبهرو میشود و ضریب نفوذ اجتماعی بالایی میگیرد. این نکته فصل مشترک با بسیاری از فیلمهای کالت جهانی است منتها ما سینماهای نیمهشبی و بستری همچون «Midnight Movie» دهه ۷۰ تا ۸۰ آمریکا را نداریم تا سینمای کالت در جامعه شکل بگیرد و اکرانهای معمولی داریم. اغلب فیلمهای ایرانی در شبکه ویدیویی شناخته شدهاند که این مورد نیز فصل مشترکی با کالت آمریکایی برقرار میکند که فیلمها پس از گذشت چندین سال از ساخت ویدیو در ویاچاس، ویدیو و بستر نت شناخته شدهاند. در بخش رفتارشناسی تماشاگر مشترکات کمتری با کالت آمریکا وجود دارد؛ زیرا فرهنگ ایران با فرهنگ سایر کشورها تفاوت بسیاری دارد. تنها فصل مشترک رفتارشناسی مخاطبان ایرانی و غیرایرانی، مهجور بودن فیلم، کم بودن مخاطبان و دعواهای متعدد در شبکههای اجتماعی و بحث درباره فیلم است.
از نظر مدیریتی، برخورد با کالت به چه صورت است؟
فیلمها در واقع از اول بهعنوان یک فیلم کالت ساخته نمیشوند؛ بلکه در طول اکران و نمایش برای مخاطب فیلم تبدیل به کالت میشوند. این فیلم با «سینمای ژانر» تفاوت دارد که مثلاً ما بگوییم فیلم کمدی یا اکشن میسازیم؛ البته یک سری ژانرها هستند که توانایی کالت شدن بیشتری در این حوزه دارند. بسیاری از فیلمهایی که در سینما جدی گرفته نشدند همچون «تاراج» ایرج قادری، که در زمانی توقیف شد و سپس با ورود به شبکههای ویدیویی و قاچاق فیلم، به دست مخاطبان رسید، این رویکردهای مدیریتی باعث شد تا یک فیلم عادی، کالت شود. از فهرست بیستعددی کالت ایران، اکثر این فیلمها با تمرکز مدیریتی و توقیفها تبدیل به کالت شدند. فیلم «هامون» را شاید بتوان از کالت مستثنا کرد؛ زیرا کالت، به دو دسته کالت موقتی و کالت دائمی تقسیم میشود. فیلمی ممکن است اول کالت باشد ولی در گذر زمان از کالت خارج شده و به سینمای کلاسیک تبدیل شود.
در واقع در ایران تأثیر رویکردهای مدیریتی روی سینمای کالت بیشتر از رویکردهای مردم و مخاطب است؟
در ایران فیلمی بنا بر دلایلی تصمیم بر اکران نشدن آن گرفته میشود و با رانده شدن به حاشیه تبدیل به کالت میشود. به حاشیه فرستاده شدن فیلم، پتانسیل کالت شدن یک فیلم را افزایش میدهد. بهطور مثال «قاتل و وحشی» امیر نعمتالله با حواشی مختلفی که هر روز برای آن پیش میآید کمکم پیشزمینه این را پیدا میکند که اگر در زمانی فیلم درز کند و به دست مخاطبان برسد، به یک پروژه کالتیستی تبدیل شود. فیلمها گاهی شاخصههای کالتی ندارند اما با اتفاقاتی که برای آنها میافتد تبدیل به کالت میشوند.
نظر شما