کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی هنرها» از آخرین متون در حوزه جامعهشناسی هنرهاست که با ترجمۀ علیرضا خدامی توسط نشر نی منتشر شده است.
پرسشهایی که نویسنده کوشیده به آنها پاسخ دهد عبارتاند از اینکه هنر چیست؟ چه کسان و چه سازوکارهایی در تعیین ارزش اثر دخیلاند؟ هنرمند کیست و «آفرینشگر» اثر هنری اساساً به چه کسی گفته میشود؟ نقش دولت در «آفرینش» آثار هنری چیست؟ مخاطبان و هواداران هنر چه کسانی هستند و چه عواملی در ساخت ذائقههای هنری و تنوع آنها مؤثر است؟ آیا میتوان از هنر «مردمپسند» سخن گفت؟ وجه تمایز دیدگاه جامعهشناختی با هنر در چیست و نگاه جامعهشناختی چگونه میتواند به درک پدیدههای هنری کمک کند؟
این کتاب ذیل سه بخش کلی به بررسی این مسائل میپردازد: هنر از دید جامعهشناختی، رفتار هنری و پژوهشهای جامعهشناختی، مباحث امروز جامعهشناختی هنرها.
در بخش نخست نویسنده ضمن بررسی مسئلۀ تولید هنر و پیدایش آفرینشگران و مخاطبان و جایگاه آثار هنری در جامعه، از چگونگی پیدایش تأملات جامعهشناختی دربارۀ هنر و گسترش آن سخن به میان میآورد و رویکردهای مختلف به هنر را بررسی میکند.
در بخش دوم با پیش کشیدن بحث نقش دولت در گسترۀ هنر، دربارۀ نهادها، سیاستهای فرهنگی و بازار هنری و مشروعیت آنها مینویسد. همچنین از حرفهها و مشاغل هنری و شرایط اجتماعی آفرینش هنری در جامعه میگوید.
یاسنت اظهار میکند که پژوهشها دربارۀ جامعهشناسی هنرها روزبهروز گسترش بیشتری مییابد و بهسوی چندوجهی شدن و چندگونگی پیش میرود. او در نهایت در بخش پایانی ضمن کندوکاوهای میدانی به این سؤال پاسخ میدهد که آیا میتوان رویکردی جامعهشناختی به آثار هنری داشت؟ او ضمن بررسی مسائل امروزی جامعهشناسی هنرها، اثر هنری را بهمثابه «فرآیند» مورد مطالعه قرار میدهد.
نوشتار پیش رو بیش از هر چیز توجه ما را به مفهوم «فرهنگ» و اهمیت آن در جامعهشناسی هنر جلب میکند و ما را به طرح این پرسش میکشاند که در زیر عنوان «جامعهشناسی هنرها» چه معنایی نهفته است؛ چراکه بههرحال عنوان این کتاب همین است و در بخشی از پیشگفتار معنای کلی آن آمده است: «زمانی که میگوییم جامعهشناسی فرهنگ منظور جامعهشناسی رفتارهای فرهنگی، جامعهشناسی مخاطب و بهطور کلی جامعهشناسی پذیرش آثار فرهنگی است. هرچند در اینجا هم تعریف حدود و ثغور فرهنگ بسیار مناقشهبرانگیز است. حال در جامعهشناسی هنر یا هنرها این قضیه چه شکلی پیدا میکند؟ اگر جامعهشناسی فرهنگ بیشتر به مصرف فرهنگی توجه میکند، آیا در حوزۀ جامعهشناسی هنر هم با جامعهشناسی تولیدکنندگان آثار هنری سروکار داریم؟»
راوه متعقد است سخن گفتن از جامعهشناسی هنر میتواند به این معنا باشد که هنر همان هنرهای زیبا و فاخر است؛ یعنی آثاری که به رسمیت شناخته شدهاند. او ضمن بیان اینکه تعریف هنر همیشه محل مناقشه بوده است، مینویسد: «نکته این است که شأن و منزلت آثار و فعالیتهای هنری ازپیشتعیینشده نیست. جامعهشناسی آمده است تا خط بطلانی بکشد بر این ایده که هنر امری بدیهی و ذاتی است. ضمن اینکه بر این نکته پافشاری میکند که فرمهای زیباشناختی و اعمال هنری گونهبهگونه هستند. چنین مینماید که کاربرد اصطلاح «جامعهشناسی هنرها و فرهنگها» در این کتاب بهترین راهکار باشد. چنانکه انجمن جامعهشناسی فرانسه در باب این موضوع، هستهای پژوهشی با همین نام ایجاد کرده است.»
نویسنده ضمن طرح این پرسشها و با تکیه بر دستاوردهای پژوهشهای میدانی گوناگون، پارادایمهای نظری اصلی این حوزه را بهروشنی معرفی میکند. کتاب حاضر میتواند برای پژوهشگران جامعهشناسی و دانشجویان هنر و هنرمندانی که مسئلۀ جامعهشناسی هنر برایشان مهم مینماید مناسب باشد.
«درآمدی بر جامعهشناسی هنرها» با قطع رقعی، در ۲۳۷صفحه و با بهای ۱۹۰هزار تومان، توسط نشر نی روانۀ بازار کتاب شده است.
نظر شما