شهرام آزادیان استاد و عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران درگذشت.
میلاد عظیمی نویسنده، پژوهشگر ادبی و استادیار ادبیات دانشگاه تهران روز پنجشنبه ۲۲ تیر ماه در یادداشتی درباره زندهیاد آزادیان نوشته است: «شهرام آزادیان را از وقتی که شناختم - بیست و پنجشش سال پیش - تا امروز که خبر درگذشتش را شنیدم، در جستجوی کتاب دیدم. کتابشناس کاربلد مبرزی بود. مقام اصلی او گوشهٔ کتابخانه و کتابفروشی و کهنهفروشی بود. فیالواقع کهنهفروشیها را شخم میزد. چاپهای متعدد یک کتاب را میدید و اگر میشد میخرید. در خریدن کتاب خوب، به قیمت مناسب و ایبسا ثمن بخس، از آیات ربانی بود. وقتی از کتاب نفیسی که خریده بود یا نشان کرده بود، حرف میزد، چشمانش برق شیطانی میزد.
اشراف و معرفت عمیقی بر منابع تحقیق و روش درست تحقیق و کارنامه محققان و ایرانشناسان داشت. اصلا در عوالم علامه قزوینی و مینوی و نفیسی و فروزانفر دم میزد. مدام کتاب میخواند. حیف که وسواس علمی و کمالطلبی بیحد و بی دل و دماغی، مانع شد که بهفراخور دانش و فضل فراوانش بنویسد. رسالهٔ دکتریاش را هم چاپ نکرد با اینکه استاد ایرج افشار چندبار از او خواسته بود که آن را برای چاپ در بنیاد موقوفات آماده کند. هربار به بهانهٔ تکمیل تن زد.
محضری فیضبخش داشت. چون کتابخوانده بود و تازهیاب و نکتهبین، از او سخن تازه میشنیدی. مجلات و سالنامههای قدیمی را خوب دیده بود. هر وقت از او مشورت خواستم یا سؤالی پرسیدم، با صراحت و بیدریغ راهنمایی کرد. مستشار مؤتمن بود.
آزادیان در این بیست و چند سال که میشناختمش هیچ عوض نشد. سالها بود که استاد دانشگاه تهران بود اما همان دانشجوی کتاببارهٔ کمالخواه کنارهجوی خلوتگزیدهٔ گریزرنگ ماند. نجیب و بیشیلهپیله. بیحاشیه و بیآزار. بهظاهر عبوس و دیرجوش اما عمیقا مهربان و خیرخواه. با طنزی نافذ. قدری تلخاندیش و نومیدگونه.
علاقه وثیقی به طایفه «روشنگران» ایرانی داشت. مثل آنها نقادمنش بود. بخصوص درباره احمد کسروی تحقیق زیادی کرده بود و در فکر یا آرزوی تألیف کتابی دربارهٔ او بود. همچنین درباره صادق هدایت مطالعات وسیع داشت و چیزهایی هم منتشر کرد. آزادمردی بود این شهرام آزادیان. هاویه وهن نتوانست او را فرو ببلعد. به سربلندی از این دیر پست گذشت. یادش همیشه با من است.»
نظر شما